آرشیف

2015-1-13

شیرین نظیری

هشتم مــارچ، روز آزادی و مبارزه با خشونت در برابر زنــــان جهان:

 

هشتم مارچ روز همبستگی بين المللی زنان، روز يادبود خاطره ی قربانيان راه انسانیت وآزادی و روزمبارزه علیه خشونت وتبعیض است. 
درهشت مارچ 1857ترسایی، زنان كارگر كارخانه‌ نخ‌ريسی و پارچه بافی شهر نیویارک ایالت متحده امریکا دست به تظاهرات گسترده ی زدند. ولی تظاهرات مسالمت آمیززنان با حمله های وحشیانه پولیس مواجه شده و دراثراین برخورد قهرآمیزپولیس، ده ها زن کشته ، زخمی وبه زندان ها افگنده شدند. 
ازآن زمان تا کنون تغیرات مثبتی به اساس قانون اساسی، دربسیاری ازکشورهای پیشرفته جهان بوجود آمده ووضعیت زنان تا حدودی بهبودیافته است. ولی با تاسف باید گفت که درکشورهای جهان سوم و اسلامی نظربه قوانین وشریعت اسلام ، سنت های وحشیانه ی دست وپاگیروحکومت مرد سالار، زنان این نیمی ازکمیت فعال جامعه را ازابتدائی ترین حقوق شان محروم ساخته ودرتحت سیاست های سرکوبگرانه قرارداده اند.
افغانستان نیزازجمع چنین کشورها بوده وازطریق بلند گوهای حکومتی،همیشه گفته شده که زنان در افغانستان از جایگاه و احترام خاصی برخوردارهستند؛ اما براساس گزارش‌های مختلف بین‌المللی؛ افغانستان بدترین جای زنده گی برای زنان است.
طوری که ما شاهد هستیم؛ زنان درافغانستان هر روز به اشکال مختلف مورد خشونت های فرهنگی و اجتماعی و به ویژه خانواده گی قرار گرفته و تبعیض میان زن و مرد ؛ به مراتب بیشتر می‌گردد و تا جایی‌که دیده شده خشونت ها جرم پنداشته نشده و یک امر مطلوب بیان می‌شود. 
رژیم سیاه وفاسد کرزی با همدستانش دربیش ازیک دهه ستم های را به زنان روا داشتند که مردم افغاستان وجهان نظیرآنرا درتاریخ زنده گی شان هرگز تجربه ننموده بودند.
بیاد داریم! زنی را درکلینیک صحی میدان وردک که مصروف فعالیت های صحی و اجتماعی بود واین حضور برای طالبان غیر قابل تحمل گردید. 
طالبان وحشی او را ربودند، مورد سخت ترین شکنجه ها قرار دادند و در اخیر او را فجیعانه کشتند.این گروه جنایت کار به این هم اکتفا نکرده و بصورت غیر انسانی جسد بی جان این زن را به درخت آویزان کردند و تازیانه های نفرت و عقده های کور خود را نثار اوکردند.
درسال که گذشت ماشاهد قربانی های زیادی بودیم. نمیدانم که ازکدامین جنایات طالبان آغازنمایم.ازاعدام نجیبه 22 ساله بوسیله طالبان،ازانیسه دخترجوان به جرم مشارکت در واکسیناسیون فلج اطفال "به ضرب گلوله طالبان "، ازناجیه صدیقی سرپرست امور زنان ولایت لغمان "به ضرب گلوله طالبان کشته شد" ،ازحنیفه صافی رییس امور زنان، ازعروسان که بادستان حنائی به گورستان هافرستاده شدند ویا هم صدها زن دیگری را که گردن بریدن، حلق آویزنمودند، سوزانیدن، زهردادن ، خفه نمودند ویا هم به ضرب گلوله کشتند.
طبق گزارش اخیرکمسیون حقوق بشر درجریان ۸ ماه سال ۱۳۹۱ ،‌ بیش از ۴۵۰۰ مورد خشونت تنها درکمیسیون مستقل حقوق بشرافغانستان ثبت شده است. این در حالیست که کمسیون مستقل حقوق بشر در تمام سال گذشته شمسی 3 هزار قضیهء خشونت با زنان را ثبت کرده بود. خشونت های امسال درنوع خود بی سابقه ترین ،وحشیانه ترین وبه لحاظ تعداد بالاترین رقم کشتاروتجاوزات را برعلیه زنان وکودکان نشان می دهد . 
دراصل رقم این جنایت ها وتجاوزات چندین مراتبه بیشترازین ارقام است. زیرا 90 فیصد مردمان ما حاضربه راپوردهی به نهاد های حقوقی نبوده ورفتن با این مقام ها را چیزی جزضیاع وقت نمی دانند. به همین ارتباط قضیه دوشیزه جوانی را که درولایت بغلان اتفاق افتاده ازنظرمیگذرانم .
درماه جدی سال روان دوشیزه جوانی بوسیله افراد مسلح ناشناس درولسوالی نهرین ولایت بغلان ربوده ومورد تجاوزجنسی قرارگرفته بود. دخترجوان پس ازآزادی ازچنگ رباینده گان ، هویت ربایند ه گان را به پدرریش سفید خود افشا نمود. پدرپیربارها به دفترپولیس مراجعه نمود. تا رباینده گان را دستگیروبه پنجه قانون بسپارند. ولی درهربارکه پیره مرد به پولیس مراجعه نمود. نه اینکه توجه ی صورت نگرفت. بلکه دربرابربی حرمتی واستهزا پولیس قرارگرفت.
پدرپیرسلاح نداشت ،زورنداشت،قدرت نداشت،توان نداشت ، واسطه ووسیله نداشت تا حیثیت برباد رفته دخترش را اعاده نماید. او بالای پولیس ، قاضی ،سانوال ودرآخرین تحلیل بالای حکومت بی قاعده وبی قانون کرزی خشمگین نشد. اما کسی داشت که می توانست خشم وغضب خود را بالای اوفرونشاند. اوکی بود؟ دختر16 ساله ستم دیده بارنگ ازرو رفته ومانند درخت بید لرزان بود.دختری بود که براو تجاوز وخشونت شده بود.هنوزهم می لرزید ، میگرید ولکنت زبان داشت.
پدرنیزمانند همین رباینده بی رحم شد وعاطفه پدری را ازدست داد؛ درحقش خشونت روا داشت و او را قربانی خشم خود نمود و ازپا درآورد.
واقعيت امر اين است که بيشتر زنان ودختران در افغانستان همه روزه با خشونت های فراوانی روبرو می شوند، از سوی خانواده هايشان مورد ضرب و شتم قرار می گيرند، آزار و اذيت می شوند، آزادی هايشان محدود می شود و حتا در مواردی در اثر خشونت به قتل می رسند. زنانی که قربانی خشونت های خانواده گی می شوند بيشترشان به هيچ گونه امکاناتی برای دادخواهی و جلوگيری از بروز اين خشونت ها دسترسی ندارند. سيستم عدلی و قضايی افغانستان نيز با مشکلات سيستماتيک از جمله مشکلات سليقه ای و فکری مواجه است. عدم توجه در تعقيب و پيگيری شکايات، کاغذ پرانی در ادارات دولتی، نارسایی و در بسياری موارد نبود کادر فنی، نفوذ افراد مسلح و نيرومند در دستگاه عدلی و قضايی و نمونه های ديگر، سبب شده است که هيچگاه به پرونده های خشونت عليه زنان در دادگاه های ، ادارات و جامعه افغانستان به شکل جدی و قاطع برخورد صورت نگیرد واین خشونت ها را مسايل داخل خانواده ها دانسته و حل آنرا وابسته به خانواده می دانند. 
با اين هم، اين تنها خانواده نيست که در آن با زنان برخورد خشونت بار می شود، خشونت با زنان در افغانستان در محيط کار نيز رايج است که بيشتر روی رشد ظرفيت های کاری آنان اثر منفی می گذارد. نوع برخورد با زنان در جامعه سنتی افغانستان عمدتا برخورد با يک انسان "درجه دو" بوده است. این همه نتیجه مرد سالاری و نظام های مستبد است که در جامعه ما از سالهای متمادی جریان دارد.
در نظارت خانه ها و زندان ها در افغانستان شماری زيادی از زنان به خاطر ارتکاب جرايم اخلاقی، فرار از منزل وغیره در حبس به سر می برند. اما شايد هيچ مردی در يک زندان در افغانستان يافت نشود که به جرم خشونت دربرابرهمسرش زندانی شده باشد. 
فرهنگ معافيت برای مردانی که مرتکب اعمال خشونت بارعليه زنان می شوند سبب شده است تمامی راه های دادخواهی برای زنانی که قربانی خشونت می شوند بسته شده و در نهايت منجر به فرار آنان از منزل شود که اين راه نيز آنان را در برابر توده ای عظيمی از مشکلات قرار می دهد.
افزايش تجاوزهـــــــــای جنسی عليه زنان و كودكان درسال های اخير، چيزيست كه بيشترين نگرانی ها را در ميان مردم و اجتماع به وجود آورده است. ازهمه مهمتر اينكــــه هيــــــچ عدالتی در خصوص فرد قربانی اجرا نمی شود و يا هيچ قانونی بر فرد متجاوز كه بدون شك از نفوذ هم برخوردار می باشد، تطبيق نمی گردد. به همين علت است كه موضوع تجاوزجنسی بـــــرزنان و كودكان در افغانستان، در حال افزايش است.
بنابه گزارش مدافعان حقوق بشر:« در ولایات مثل جوزجان، بغلان، سمنگان، قندز، تخار و بدخشان گراف تجاوز های جنسی افزایش یافته نه کاهش. گراف این قضیه ها 20 درصد افزایش را نشان میدهد.» به همین گونه میزان تجاوز جنسی برکودکان درسال جاری شمسی نسبت به سال های گذشته افزایش یافته است.ولی با تاسف که هیچ یکی ازعاملین آن ؛ تاکنون مجازات نگردیده حتا برخی ازآنان آزادانه درشهروبازارگردش می نمایند. 
درسالجاری مردان مسلح در روستایی در ولایت تخار درشمال شرق افغانستان به یک دختردوازده ساله تجاوزکردند. مادروپدر این کودک گفتند که شش نفر از این افراد، لباس پولیس به تن داشتند. 
صدیقه پنج ساله از سوی مرد 22 ساله درولایت بلخ، دخترک 3 ساله در تخار، یک دخترک 5 ساله در مزارشریف، یک دخترک هفت ساله درسمنگان موردتجاوزجنسی قرارگرفتند. بر این سه کودک در جریان یک هفته در شمال افغانستان تجاوز جنسی شده بود. در ولایت هرات دو نفر بر یک پسر بچه 13 ساله تجاوز کردند. این کودک در جریان تجاوز جان سپرده است، تجاوزات بسیارننگین دیگرتجاوزیک ملا بالای دانش آموزش خودش درولایت سمنگان ، تجاوزقومندان طالب درسرپل ، تجاوزگروهی جنسی بالای دختر15 ساله در ریاست امور زنان ولایت دایکندی ، تجاوز جنسی دختر14 سالۀ دیگری ازسوی مدیر جنایی ولسوالی نهرین، کشته شدن طفلک معصوم بنام (سینا) درولایت هرات بدست رباینده گان جنایت کاروصدهای دیگر….
اينها داستان های خود ساخته ای نيستند و تنها به يک یاچند مثال ختم نمی شود. دختران و زنان در افغانستان هر روز با انواع مختلفی از خشونت در داخل خانواده، محل کار، و محيط زيست مواجه هستند. خشونت عليه زنان و برخورد سنتی با آنان در افغانستان از ديرباز مشهود بوده است و موضوعی است که به گونه ای آشکار، زمينه برای حضور يکسان زنان به حيث شهروندان همطراز با مردان را محدود کرده و مانع بهره مندی آنان از حقوق اساسی و مزايای دموکراسی شده است.
برای تامین عدالت و مبارزه با خشونت ،مشارکت زنان بکارهای اجتماعی واقتصادی ضرور پنداشته می شود تا درقدم نخست باید زمینه تحصیل برای زنان هرچه بیشتر فراهم گردد تازنان بتوانند از طریق دانش وفهم همگانی بخاطر اعاده حقوق وآزادی ها و از سویی هم قادر به شناخت حقوق خود گردیده ونیز برای کسب آن مبارزه نمایند. 
زنان ومردان آگاه جامعه ما همراه با نهاد های حقوقی ،نه تنها درروزهشت مارچ ویا ماه زنان به فعالیت های شان دربرابرخشونت علیه زنان بپردازند.بلکه درجریان سال وسال های عمر کاروتلاش پیگیرو مستمررا هرگزفراموش ننمایند. " نه خشونت نه تجاوزبه زنان وکودکان"