آرشیف

2014-12-28

نصیراحمد آژند

نقش غـــوری ها در انزوای تاریخی غـور!

پس از برپایی نظام وایجاد دولت جدید در همسویی با جامعه جهانی ومشارکت وهمکاری سازمان ملل وکشورهای غربی در کشور فضای بوجود آمد که لایه ها واقشار مختلف جامعه٬بانگاه معطوف به باور ملی دست به کار شدند٬تا یک نظام کارا که در آن همه اقشارجامعه به نحوی سهم داشته باشند٬ و درتبانی با دولت های غربی حکومت جدید را بوجود آورند.در این حال گروه های مردمی٬شخصیت ها وافراد هوشمند جامعه از طیف های مختلف بدون درنگ ومحاسبه در زیرچتر این نظام آراسته شدند٬اما در این دوره ازحضورغور وغوری ها در تشکیل نظام بازهم خبری نبود٬ودیر نگذشت که ژرفناکی عصبیت های قومی وگروهی در را کاملا بسوی فردای این تبار بست.از دوره موقت گرفته تا انتقالی وانتخاباتی از حضوری غوری ها در رده های کار ساز نظام خبری نبوده که این وضعیت تاحال به گونه درد آوری جریان دارد٬بی مهری ها وکم توجه ی های که در این سیزده سال در حق غوری ها شده همه به نحوی برمیگردد به نبود یک فرد کارا ازاین دودمان یا تبار بزرگ درحکومت مرکزی ونبود توفق نظر در بین بزرگان وپیشگامان وهمگرایی طیف هایی مختلف بخاطر بیرون رفت غور از وضعیت موجود در درون سردسته این تبار از همین روغوری تبارها هر آنچه امروز میکشند٬علت آن نبود توفق نظر٬همدیگرپذیری تباری در بین آنها وسکوت وشور ودور حالی پیشگامان وبزرگان شان است. در بین غورها همین اکنون ده ها گروه وجود دارد که هیچ اندیشه وانگیزه یی برای شرایط کنونی غوری تبارها برسرنمی پرورانندوبرای گذشته٬امروز وآینده آن ها توجه ندارند.هم چهره های جهادی وهم نیروهای سیاسی فکری غیرجهادی نتوانستند اندیشه همسو وهمصدا برای رهانیدن غوری تبارها از انزوایی تاریخی را به فریاد مشترک غوری ها بدل کنند وتوفق نظر را دربین غوری ها بوجود بیاورند.که همین ستیزدر برابر هم ونازسازگاری در امرباهمی باعث آن شده تا دیگران از غوری ها تعریف وارونهٔ داشته باشند یعنی مردمان فاقد اندیشه وناجور که نه باخود سرسازگاری دارند ونه با دیگران یا مردمان ترسو وناتوانی هستند که نمیتوانند نقش برازنده را در نظام داشته باشند٬ که همین نبود همسویی وهمصدایی باعث آن شده تاحقوق حقه غوری تبار ها طمع دوگروه از انسان های کژاندیش وناباور شود. مکاران بازارسیاست(سیاستمداران مریض )وتکه دارانی بزرگ قومی ازجمله گروه های هستند که بیرحمانه سرنوشت این قوم بزرگ را در بازار گرم سیاست ومعادلات بزرگ سیاسی بنام قوم ٬سمت وگروه خود به معامله میگیرند٬این دوگروه رامیتوان با این عنوان ها وتوجه به ژرفنایی اهداف شان شناخت وبرماهیت آنها ازطریق اعمال مغرضانه که انجام میدهند پی برد. گروه اول کسانی هستند که قدرت سیاسی رادراین کشوردر دست دارند واز راه های غیرمشروع وغیر قانونی برمردم حکمرانی میکنند واز عینک قبیله٬سمت وسو وزبان برهمه چیز مینگرند واین گروه دادن حق قانونی شهروندان این کشور را نیز با ترازوی نامیزان قبیله وگروه تقسیم میکنند٬که این تقسیم نا عادلانه به حقوق انسانی و شهروندی شهروندان صدمه زیاد را وارد کرده است. واین آسیب رسانی نسبت به همه عدهٔ را به مراتب بیشترمورد بی مهری قرار داده وآنان را از حرکت در مسیر پیشرفت وداشتن یک زندگی مرفع محروم ساخته است غوریان که در طی این سیزده سال سوژه سیاسی خوبی برای سیاسیون بودند و در معادلات بزرگ سیاسی از آنها تنها به عنوان سوژه استفاده میکردند ودر قدرت سیاسی کشورسهیم نبودند. بیشتر قربانی توطیه فاشیزم ومعامله سیاست های قومی بزرگ قرار گرفته اند٬مانمونه های زیاد از این نابرابری هارا تنها در این سیزده سال گذشته داریم که به حق دردآور وآزار دهنده است٬مردم غوردراین سیزده سال که میلیون ها دالر از کشورهای خارجی تنها به خاطر بازسازی وآوردند یک زندگی مرفع برای مردم افغانستان کمک شده بود بی بهره ماندند.از ابتدایی ترین امکانات یعنی برق٬آب آشامیدنی٬سرک٬مکتب ودانشگاهٔ که در آن حداقل چند رشته تدریس شود محروم گذاشته شده اند٬وحتا دربعضی زمینه ها مورد تمسخر قرار گرفتند٬ واضع میگویم که:اسفالت دوکیلومترسرک درحالیکه کوچه ها و پس کوچه های دهکده های قبیله سالاران وقباله دارانی قومی پخته شده باشد، توهین آشکار برملت میلیونی غوراست واین تمسخر نباید صورت میگرفت.وازهمین رو از اشعار مضحک انکشاف متوازن برمبنایی تناسب نفوس سخت نفرت دارم٬ وازاینکه چرا مردم اخاموشی اختیار کردندو درمقابل ظلم٬بی عدالتی ونابرابری آوازخود را بلند نمیکنند وتوطیه درونی را از بین نمی براند وبر سرنوشت خود٬ خود تغییر نمی آورند وباخرد ورزی ودور اندیشی وحدت همدلی را دربین همه غوری تباران بوجود نمی آورندوبا یک دست قدرتمند وارد محرکه سیاست کشوری نمیشوند وحق را که درست داده نمیشود بلکه آن را باید گرفت نمیگرند حیرانم٬ از آن روکه عوامل این محرومیت معلوم است وعمق فاجعه که دراین مدت در غور جریان دارد نیز آشکارپس آگاهی ما ضامن بقای ماست٬وبقای عزتمند در به کار گیری این آگاهی نهفته است. دوهمین گروه که مابیشتر ازعملکردهای آن هاصدمه دیده ایم تکه دارانی قومی در سطح ملی اند٬این گروهک های قومی باداشتن زیرمجموعه های کوچک شان در ولایت همیشه در معادلات بزرگ سیاسی غوریان را بنام چند قوم به خاطرگرفتن چند چوکی وامتیازبیشتر به رخ یکدیگر کشیده اند امامتاسفانه خود غوریان از این معامله گری های تکه دارانی ناباورقومی چیز بدست نیاورد اند٬که تاجای از این خرید وفروش بی خبر نیزهستند ونیک میدانیم که بی مهری سیاستمدران و مدیران کار نیز نسب به غور از همین بابت بوده میتواند٬بدین لحاط در کشور که ناسیونالیزم قومی حاکم است ورسیدن به قدرت نیز ازاین مجراه میسرباشد پس ما های که همیشه به عنوان کالای مصرفی در هنگام ضرورت بزرگان قومی در معادلات بزرگ سیاسی استفاده شده ایم وخود سهم درآن نداشته ایم انتظار خدمت را داشته باشیم . حال که مدت سیزده سال فرصت برای علاج بدرآوردن غور وغوری های این سرزمین از دست شده است ورنج ناکارآمدی همه بزرگان وفرزندان آن آشکار٬پس ضرورت است تادیگر نخبه گانی غوری فرصت را از دست نداده دست وآستین بالا بزنند تابیش از این غور وغوریها در جلگه فراموش شده گان باقی نمانند.وباید همگرایی وهمدیگر پذیری در بین همه غوری تباران بخاطر رسیدن به وحدت کامل تلاش کنند وتوطیه درونی را که فعلا درغور جریان دارد با هوشیاری از بین ببرند وبر سرنوشت خود٬ خود تغییری مناسب را وارد سازنند وباخرد ورزی ودور اندیشی وحدت همدلی را دربین همه غوری تباران بوجود آورده وبا یک دست قدرتمند وارد محرکه سیاست در کشورشوند٬تاخدا بخواهدغوری تاریخی را از انزوای تاریخی که فعلا در آن قرار دارد بیرون بیاورند.

نصیراحمدآژند