آرشیف

2015-11-17

نصیراحمد آژند

تنها دست آورد ما غوری ها در دهه پس از گذار”جنگ ونابه سامانی” و تاکید بر تقویت و تداوم هر چه بیشتر آن!

صد سال پسین وشاید بیشتر،بسته بودن درهای امید،عقب نگهداری ها وفراموش شدن تباری با چنین مجد وعظمت وبزرگی که یقننا عوامل در پشت آن بوده ؛که حتا ریشه مارا خشکانید ونابودمان ساخت است وازدید ها پنهان مان کرد و در جلگه فراموش شده گان فرودمان برد، این را می رساند که درکنار سایر عوامل که نقش اساسی در این عقب نگهداری ما داشته است ضعف دانش ودوری ازقلم وندانستن قدرت حیرت انگیزقلم وتوجه نه چندان چشم گیری به علم از جانب خود ما بوده است و زیان های آن را برجسته ساخت،درزمانیکه اجدادمان شاعر،منجم وعلم دوست وعلم پرور بودند ودربارهاشان خانه عالم،تاریخ نگار وشاعر امام بود ماحکومت می راندیم ونقش داشتیم وشهره دوران بودیم وامکانات مان زیاد بود و فقروتنگدستی را نمی شناختیم ولااقل گمنام نبودیم اما زمانیکه از این نعمت انسان ساز وتمدن محور بدور ماندیم فراموش شدیم ودنیا هم روی شوم ونحس خود را بما نشان داد.
اینکه سیاست بزرگان ما در عصر تکنالوژی قمچین وعربده کشی وفحش ودشنام است ومحدود به محیط شان میشود علم وعالم وتحصیل کرده نزدشان ارزش ندارد ودر بعد منطقوی عاجز اند وحق خواسته نمی توانند وتوان حق خواستن را ندارند که مسلما این خود ازتبهات بی دانشی است.
اینکه همیشه فریب مکاران بازار سیاست را می خوریم وبر سرنوشت مابه بهانه های گوناگون در پروسه های،متفاوت معامله صورت میگیرد نبود فرد دانشمند وسیاست مدار باتدبیری در رس ماست ولجام این تبار در دستان چند انسان کم سواد وکوتاه فکر است.
اینکه ناشناخته مانده ایم واز تاریخ وعظمت ما یاد نمی شود وحتابر شناخت وهویت مان نکته میگذارند وچند گونه ما را به معرفی میگیرند نبود نویسنده چهره دست دربین ما ونداستن قدر قلم بوده است.
اینکه محیطی می اندیشم ویکدیگر را قبول نداریم و دامنه فکر واندیشه مان از علف چر دهکده مان بیشتر بیرون نمی رود وهمه چیز،را تنگ می بینیم از زیان های دوری ازعلم و قلم است.
اینکه گاهی نام قبیله را که شکل بدوی آغاز انسان واجتماع است برخود می گذاریم وقبیلوی می لافیم وخود بزرگبینی داریم برخشونت صحیه میگذاریم واز خشونت به دفاع برمی خیزم خود زیان کم دانشی ماست.
اینکه پیروی ارباب،خان وقلدر وتکه دار قوم خویش هستیم ومیدانیم که سیاست امروز سیاست اربابی نیست وارباب ازنمایندگی ما عاجز است ونمی تواند کار را بجای برساند ولی به نقش داشتن آن در اجتماع تاکید میکنیم ازبی دانشی ما محیط،ومردمان ماست.
پس لازم است تا باقبول تمام مشکلات ودرد سرها به این مهم تاکید کنیم واز هر راه ممکن غور را باسواد سازیم ومردم خویش را با چیزهای نو از طریق قلم وفکر آشناسازیم وعلم ودانش را وسیله بیداری مردم سازیم از مزایای آن مردم را باخبر سازیم دوستان مان را تشویق به کسب معرفت کنیم ودرس خوانده ها مان را وادار به قلم زدن در این وادی انسان ساز کنیم رقابت سالم علمی را در محیط بجای رقابت ناسالم تفنگ مروج سازیم 46شاخته به هم افتاده غورات عزیز را بفامانیم که بهترین نزاع وجدل رقابت شما از راه علم است نه کشتن وتفنگ وزور فزیکی.
خوشحالیم که موج از دانش آموخته گان را در چهارده سال گذشته در غور داشته ایم وبدون شک این یگانه دست آورد ما غوری ها در دهه دیمکراسی است که امیدی شدند برای آینده وموج در حال تحصیل داریم که بیشتر امیدوار میشویم اما ما نباید بسنده کنیم.
مشکلات وتنگدستی ها را قبول کنیم ودر راه کسب علم تلاش کنیم تا مانند دیگر تبارها صاحب جا وجایگاه شویم.
آن زمان است که جهان میداند که ما غوری ها میتوانیم
نصیراحمد « آژند