آرشیف

2014-12-12

ميراحمد حسيني

نعمت اخوت و برادري يا لعنت جاهليت و ناسازگاري

دراين اواخر عده بطوري دقيق وهوشيارانه ميخواهند ملت افغانستان را درگير جنگ قومي نمايند شايد متن ذيل  كمك براي مردم درجهت جلوگيري از جنگ هاي قومي باشد .

 

 

لَيسَ مِنّاَ مَن دَعاَ اِلى عَصَبِيَّةِ وَلَيسَ مِنّاَ مَن قاَتَلَ  على عَصَبِيَّة وَ ليس َ مِنّاَ مَن ماَتَ عَلى عَصَبَيَّةِ

(ابوداوود  )

مقدمه

امروز كه بيش از هر وقت ديگر كشور و ملت مان به وحدت، همبستگي و برادري نياز دارد، متأسفانه هستند حلقاتی كه از رهگذر طرح تفرقه و اختلاف، وحدت افغان ها را از بين مي برند و قضاياي نكوهيده را برمي انگيزند. اينها با هوشياري تمام، هموطنان را بر معيارهاي سمتي، نژادي، قومي و… تقسيم مي کنند و باز براي هر كدام چنان ديكته مي نمايند كه بر شما ستم شده، مورد جفا قرارگرفته ايد و حق تان در مقابل ديگران تلف شده است…. كه بدين وسيله آتش سوزان نفاق و اختلاف را درميان ملت ما افروخته اند. تأسف اين جا است در اين قضاياي نكوهيده و وحدت زدا، تاحدي زياد، قشر تحصيل يافته كشور دخيل است و اين بحران چنان پيش رفته است كه حتا جوانان با احساس و دردمند به اسلام را نيز به دنبال خود كشيده است.از اين رو پيام اصلاح مناسب ديد، تا آگاهي دقيق را در مورد اين وباي مهلك، خدمت ملت مسلمان خويش تقديم و از خطرات و اثرات شوم آن هشدار دهد.

 

ميراث شيطان

عصبيت و احساس برتري خواهي قومي، نژادي و لساني همزمان با پيدايش انسان، به وجود آمده است و ريشة اين درخت زقوم، به گفتار مغرورانه شيطان در هنگام ابا ورزيدن از سجده بهآدم عليه السلام بر مي گردد، آنگاه كه گفت: "انا خير منه" يعنى "من از وي بهترم". اگر به اين موضوع عميق بينديشيم واضح مي شود كه عامل اصلي اين بيماري مهلك در هر عصر وزمان، حس تكبر و خود برترخواهي بوده و هست.

 

نشنليزم چيست؟

نشنليزم مفكوره اي است كه مطابق آن حكومت ها، نظام ها و اجتماعات بر اساس وحدتِ قوم، ملت، وطن، نسل و زبان ساخته شده و همين حدود به حيث معيار براي حق و باطل، دوستي و دشمني قرار مي گيرد. مفهوم نشنليزم بار نخست در اروپا زماني مطرح گرديدكه ملت ها از زورگويي هاي كليسا به ستوه آمده، براي ورشكستن حصار كليسا و نجات از شر آن، شعار ساختن حكومت ها را بر اساس وطن و ملت، بلند كردند كه به تدريج فلسفه دانان آنها چون روسو، جان لاك و مونتسكيو نظريه قرارداد اجتماعي را به وجود آوردند. پس از تحقيق دقيق، فشرده مفكوره نشنليزم چنين است که: معيار بزرگ اخلاقي براي هر ملت همانا تأمين منافع آن است، نيكي همان است كه براي قوم مفيد تمام شود، گرچند دروغ، بي ايماني، ظلم، تجاوز و هرعمل زشت ديگري هم باشد. بدي آن است كه به زيان قوم باشد، گرچند راستي، عدالت، حق و هر عمل نيك ديگری باشد.

معيار برتري، دانش و فضيلت مردم اين است كه براي تأمين منافع قوم،

آماده ايثار باشند، گرچند قرباني ضمير، وجدان، اخلاق و انسانيت باشد.

 

چگونه اين بيماري در ميان مسلمانان راه يافت؟

از سده هاي دير، در ميان تمدن اسلامي و غربي كشمكش جريان داشت كه در اين مبارزه، مسلمانان همواره چيره دست بودند، بالاخره مستشرقان مسيحي به اين نتيجه رسيدند كه راه پيروزي اين است كه در ميان مسلمانان اختلافات قومي، زباني و نژادي را برانگيزيم. براي رسيدن به اين هدف، نخست افرادی را گماشتند تا دولت عثمانی را وادار سازند که تمام والي هاي مهم را در تمام سرزمین های اسلامی از ترک تباران انتخاب نمایند. متأسفانه دولت به این خواسته به طور ناآگاهانه جواب مثبت داد كه در فرجام، خشم ديگر مليت ها را برانگيخت. از سويي هم به اقوام ديگر چنان روحيه دادند كه خود را از حصار دولت عثماني رهايي بخشند و حكومت هاي ملي را بر بنياد زبان، قوم و گروه بسازند.  كه در اثر اين دسيسه، كاخ خلافت عثماني فروريخت و جهان واحد اسلامي به ده ها كشور كوچك تبديل شد و غرب توانست كه هركدام را به آساني زير سلطه خود قرار دهد.

 

موقف اسلام

اسلام به حيث دين الهي پس از پديده هاي كفر و شرك، طاغوت نژاد پرستي و وطن پرستي را بزرگ ترين دشمن خود مي داند. اسلام اگر از يك سو، تفاوت رنگ و زبان را نشانة قدرت الله مي داند: (و از نشانه‏هاى او آفرينش آسمان ها و زمين و اختلاف زبان ها و رنگ هاى شماست الروم22)، ولي از سوي ديگر، جنگ و تفرقه براساس اين پديده ها را به عنوان عذاب ياد ميکند: (بگو او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهاي تان عذابى بر شما بفرستد يا شما را گروه گروه به هم اندازد و عذاب (زور) گروهي را به گروهي ديگر تان بچشاند.) ( الانعام65)

اسلام به عوض قوم و زبان آواز انسانيت را بلند مي كند و مي فرمايد كه همه انسان ها از آدم و حوا پيدا شده اند پس چگونه ممكن است بر اساس قوم، زبان و رنگ يكي بر ديگري برتري داشته باشد؟ (اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين تان نزد الله پرهيزگارترين تان است.)  (حجرات13)

رسول الله صلي الله عليه وسلم بر همة امتيازات و افتخارات جاهلي چون رنگ، خون، خاك، زبان و… عملاً خط بطلان كشيده و به صراحت فرمودند: (بشنويد كه همۀ افتخارات جاهليت، امروز زير قدم هاي من است) (به روایت مسلم) (الله  عزوجل كبر و غرور جاهليت و فخر به پدران و نياكان تان را از بين برد). (اي مردم! آگاه باشيد كه پروردگار شما يكي است، پدر تان يكي است، هيچ عربي بر عجم و هيچ عجمي بر عرب، نه سفيد بر سياه و نه سياه بر سفيد برتري

دارد مگر بر اساس تقوا)(صححه الباني) اسلام به صراحت اعلان مي دارد:

– راستي، تقوا و عدالت هرجا خوب است، گرچند ظاهرا به زيان شما باشد، دروغ، فريب، ظلم و بي انصافي درهر صورت حرام است، گرچند ظاهراً به نفع قوم يا قبيله شما باشد.

– مردم را به اساس قوم، رنگ و زبان حقير شمردن، نشانة جاهليت است. آنگاه كه ابوذر به بلال ميگويد: (پسر زن سياه رنگ)چهرۀ پيامبرصلي الله عليه وسلم دگرگون شده، به ابوذر مي گويند: در وجود شما هنوز جاهليت موجود است(مسلم)

– معيار براي بديِ فرد، اين نيست كه به كدام قوم، كشور و زبان متعلق است، بلكه بدي آن است كه فرد آنرا انجام مي دهد، گرچند فرزند نوح، پدر ابراهيم و كاكاي محمد عليهم السلام باشد.

 

اسلام مخالف محبت با كشور، قوم و زبان نيست

لازم است اينجا برداشت اشتباه برخي مردم را تصحيح كنيم كه مي پندارند: اسلام محبت داشتن به وطن، قوم، زبان را محكوم مي كند. در اين مورد به صراحت بايد گفت: اسلام دين فطرت است و آنچه كه در فطرت انسان نهفته است همه را به راه درست توجيه مي نمايد، اسلام جهت از بين بردن فرهنگ ها، زبان ها و هويت اقوام نيامده است، بلكه اسلام از بدي ها نقد مي كند و خوبي هاي فرهنگي را مي ستايد. اسلام مي پذيرد كه محبت با خاك، قوم، زبان و نژاد، خواستة فطري انسان است و هيچ كس نمي تواند اين محبت را از قلب و ذهن او بيرونکند. رسول الله صلي الله عليه وسلم حين هجرت، رو به سوي مكه گردانده، به آن خطاب نمود: (تو از همه سرزمين ها برايم محبوب هستي، اگر دشمنان مرا از تو بيرون نمي كردند، من از تو بيرون نمي شدم)پيشرفت، آرامش، خير رساني و آزادي ملت و كشور خويش از خواسته هاي اسلام است، ولي به اين شرط كه حقوق ديگران زير پا نگردد. اسلام هيچگاه بر محبت ورزيدن با قوم، زبان و كشور اعتراض نمي كند، اما به اين شرط كه رنگ تعصب را نگرفته و موجب ايجاد نفرت به ديگران نشود. حراست از استقلال كشور دربرابر اشغالگران،نه تنها كه عمل مطلوب است،بلكه مسؤوليت ديني ميباشد و كسي كه در اين راه بميرد، شهيد است.

 

زبان و ادبيات

زبان و ادب در اسلام جايگاهِ خاصی دارد، معجزه بزرگ اسلام قرآن كريم، قبل از همه، يك معجزه ادبي است كه بارها عرب ها را در جانب ادبي به چلنج فراخوانده است، همچنان يكي از عناصر تأثير گذار بودن بيانات رسول الله صلي الله عليه وسلم قوت عنصر ادبي آن است. به همين خاطر اسلام تلاش براي رشد و تقويت زبان را نه تنها روا، بلكه با در نظرداشت معيارهاي انساني و اخلاقي، عبادت مي شمارد، لذا توجه به غنامندی و تقویت زبان ها در صورتی که توأم با نیت نیک و به دور از تعصبات جاهلی، برتری خواهی و توهین به زبان های دیگر باشد، عملی نيك و قابل ستايش مي باشد، زيرا زبان قالب فکر و اندیشه است و هر قدر زیبا،رسا و فصیح باشد، به همان پيمانه در ادای مطلب از آن استفادۀ بیشتر و خوبتر شده میتواند.

 

نعمت الله را به لعنت بدبو مبدل نسازيد

درميان مردم يثرب از سده هاي زياد جنگ و دشمني وجود داشت،اما زماني كه خورشيد اسلام درخشيد، همان دشمنان ديروز را چنان دوستان صميمي ساخت كه تاريخ همانندش را شاهد نبوده است. الله متعال اين رشتۀ برادري را بزرگ ترين نعمت خود شمرده، مي فرمايد: و همگى به ريسمان الله چنگ زنيد و پراكنده نشويد، و نعمت‏ الله را بر خود ياد كنيد آنگاه كه با همدشمن بوديد، پس ميان دلهايتان الفت انداخت و با نعمت او با هم برادر شديد. و شما بركنار گودال آتش بوديدكه شما را از آن رهانيد). (آل عمران 103)

بلي! ارزش اين نعمت بزرگ را همانا پيامبرصلي الله عليه وسلم مي دانست، كه چون ميان دو فرد مسلمان انصار و مهاجر مناقشة رخ مي دهد و هركدام قوم خود را به حمايت فرا مي خواند، رسول الله به اين آواز سخت ناراحت شده و حيرت زده مي پرسد: (أبدعوى الجاهليه و أنا بين أظهركم؟ دعوها فإنها منتنه) (به روایت مسلم).  يعني: آيا به سوي جاهليت فرا مي خوانيد در حالي كه من در ميان تان هستم، اين را بگذاريد، بي ترديد اين بدبويي است.

 

ارمغان استعمار

خوانندگان عزيز! بهتر است كه به اين هم دقت نماييم كه برانگيختن اين گونه اختلافات، وسيله اساسي و پيشين متجاوزان بوده و به اساس شعار قديمي خويش: (تفرقه انداز و حكومت كن) مي خواهند كه اقوام برادر را به جان هم انداخته و با اطمينان خاطر هستي مادي و معنوي شان را بربايند.

 

تعصبات، وسيلة انحراف توجه ملت از قضاياي اساسي

استعمار و مزدوران آن مي خواهند، كه با طرح اين قضاياي بدبو و بي ارزش، اذهان ملت را از مسايل اساسي كشور دور سازند. در حالي كه جويبار خون فرزندان كشور جاري است، و ملت به نام هاي مختلف مورد قتل، و شكنجه قرار مي گيرد. ده ها مؤسسه و رسانه در زمينه بي دين سازي ملت مسلمان تلاش مي نمايد، قضيه استقرار پايگاه هاي دايمي نظامي اجنبيان زير كاراست… اما با وجود اين همه، هستند جوانانی كه به نام پشتون و تاجیك، ازبك و هزاره، پشتو و دري، شمال و جنوب… با هم دست و گريبان اند! آيا قصة بزرگ تر از اين وجود ندارد كه اين عالي جنابان به آن التفات نمايند؟ آيا حضور بيگانه ها، توفان بد اخلاقي، موج بي ديني، كار منظم مؤسسات مسيحي سازي، موجوديت مصايب بي شمار در داخل ملت چون بيكاري، فقر، و… به اين نمي سزد كه اينان روي اين قضايا بينديشند و براي حل اين بحرانات تلاش ورزند؟

 

آگاه باش كه از امتِ رسول الله بيرون نشوي!

خواننده عزيز! به اين فرموده رسول الله دقت نما و ايمان خويش را در روشنايي آن وزن كن كه مي فرمايد: (كسي كه به سوي تعصب دعوت نمايد و به خاطر تعصب بجنگد و در راه آن بميرد، از ما نيست)(ابوداود)

 

اعلان صريح

– تعصبات قومي، نژادي سمتي و لساني با اعتقادات اسلام در تضاد بوده و هر كه اين پديده هاي شوم را دامن مي زند مؤمن واقعي نيست.

– مسؤول افروختن آتش قوم پرستي در ميان اقوام افغانستان، حلقاتی است كه هدف شان رسيدن به اغراض سوء سياسي شان مي باشد. لذا ما از ملت خويش مي خواهيم كه بيدار باشد وفريفته حرف هاي بي بنياد ايشان نشود.

– پيام ما براي زمامداران كشور، گروه ها، رسانه ها و قشر تحصيل كرده اين است كه براي اين ملت رنجديده و ستم كشيده، غم و بحران ديگر را موجب نشوند و بگذارند كه مانند سابق،برادروار با هم زندگي نمايند. همچنان از ملت خويش مي خواهيم كه جهت بين از بردن اين فتنة بدبو، با هم همدست شوند و در سايه برادري ايماني به مصداق (كونوا عبادالله اخوانا) زندگيسعادمتمند و بدور از هرگونه تفرقه و تبعيض را به پيش برند.

 

كمي عميق تر بينديشيم

در آخر بهتر است اين موضوع را يادآوري کنیم: محبت داشتن با قوم و ملت خويش هيچ مشكلي ندارد، ولي احساس همدردي با امت اسلامي و خود را عضو آن شمردن فضيلت بزرگ است. در كنار اين كه عزم آباداني شهر و قريه خود را مي داشته باشيم، خوب است كه آرزومند آزادي همه كشورهاي اسلامي نيز باشيم. به اميد روزي كه شاهد اتحادكامل همة مسلمانان بوده و چشمان مان با ديدن نظام اسلامي روشن گردندو ما ذالك علي الله بعزيز.

يادداشت: مصارف مالي اين شمارۀ پيام اصلاح را يك هموطن خيرخواه ما متقبل شده است و خواهان دعا براي مريض شان شده است. ما درحالي كه براي شان از الله اجر كامل و براي مريض شان شفاي عاجل مي خواهيم، از خوانندگان محترم تقاضا داريم، براي مريض شان دعا بفرمايند.

سلسلۀ پيام اصلاح

·   پيام اصلاح سلسلة دعوتي است كه به منظور نشر دعوت اسلامي، هر ۱۵روز به شکل بروشر به زبان دری و پشتو چاپ و مجانی توزیع می گردد.

·   اين پيام موضوعات مختلف دينى و مشكلات گوناگون اجتماعي را نظر به اهميت شان باز تاب داده راه حل آن را در پرتو اسلام تقديم مى نمايد.

·   پيام اصلاح در شماره ۱۹به تيراژ ۷۵۰۰۰ به صورت همزمان در ولایات کابل، کندهار، بلخ، و ننگرهار چاپ گرديد.

·   از شما هموطنان با ديانت نیز تقاضا داريم تا در اين كار خير با ما همگام شويد.

 

 

ميراحمدحسيني

غور