آرشیف

2015-1-10

شاهد بیدار

میلاد پیامبر اسلام مظهر وحــــدت میان مسلمانان

این روز از طرف همه مسلمانان تجیل میگردد وهمه یکسان آنرا گرامی میدارند دران زمان افق اجتماع مردم حجاز چنان تاریک بود که از آشفتگی اوضاع مردم در مخاطره بودند. امنیت جانی و مالی و ناموس نبود ـ علم و دانش، حکمت و فلسفه وجود نداشت فضیلت آن ها فقط در نظم و قِصَص بوده ـ ابرهای جهالت و نادانی سر تا سر آن محیط و فضای مجاور آن شبه جزیره را فرو برده بود. ناگهان با 12 ربیع الاول نوری از مشرق شهر مکه از غرفه ای که شعب ابوطالب بوده تابیدن گرفت. این نور پاک همچون بارقه آسمان فضای عالم را برای همیشه روشن ساخت. این نور پاک محیط زندگانی عقلانی بشر را برای همیشه منور گردانید و روز افزون با رشد جسمی و بدنی آن مولود رشد فکری بخشید و هر چه نور جمالش افزون تر می گردید در تربیت و اندیشه اش تقویت می یافت. مقارن با میلاد مولود آسمانی چهار واقعه ی مهم در دنیای آن روز رخ داد که همه ی مورخین اعتراف کرده اند.

اول: آتشکده ی فارس پس از هزاران سال خاموش شد.

دوم: دریاچه ی ساوه ناگهان خشک گردید.

سوم: قصر کسری شکست.

چهارم: بت های کعبه فرو ریخت.

بلی در اوج تيرگي و ظلمت و جهل و عداوت، ولادت فرزندي پاك، پيام‌آور نور و رحمت و آزادي و سعادت بشريت شد. گرچه شيعي و سني در روز ولادت آن حضرت اختلاف نظر دارند اما در سال و ماه ولادتش تقريباً وحدت نظر است. شيعيان روز 17 ربيع‌الاول سال 570‌م را روز ولادت و اهل تسنن روز 12 ربيع‌الاول همان سال را روز ولادت پربركت منجي عالم بشريت مي‌دانند.1 بنابراين هفته وحدت يا سالروز ولادت آن حضرت مناسبت بسيار خجسته‌اي است تا در سايه نزديكي قلوب، در پي تحكيم وحدت و يكپارچگي بين يكديگر و همسو ساختن اهداف بلند اسلامي و حل مشكلات كشورهاي مسلمان بيش از پيش همت گماريم.

اسلام آيين وحدت و همبستگي است. در اين زمينه آيات بسياري در قرآن آمده است كه از آن جمله مي‌توان به آيه زير اشاره كرد:

ان هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاعبدون. (انبيا،93)

اين است امت شما كه امتي يگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.

و اعتصموا بحبل الله جميعاً ‌و لاتفرقوا. (آل عمران،103)

و همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد.

و از تفرقه و جدايي كه از عوامل مهم در صنعت و تزلزل است باز مي‌دارد، و تفرقه‌افكنان را به عذابي دردناك بشارت مي‌دهد.

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جائهم البينات و اولئك لهم عذاب عظيم. (آل عمران،105)

و چون كساني مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند و براي آنان عذابي سهمگين است.

و در جايي ديگر تفرقه و پراكندگي را يكي از نشانه‌ها و پيامدهاي شرك مي‌شمارد… و لاتكونوا من المشركين من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعاً (روم،31و32)

و از مشركان مباشيد كساني كه دين خدا را قطعه قطعه كردند و فرقه فرقه شدند هر حزبي بدانچه پيش آنهاست دلخوش شدند!

و در آياتي ديگر زمينه‌هاي لازم جهت ايجاد همبستگي و دوري از دوگانگي فراهم مي‌نمايد.

انما المومنون اخوه فاصلحوا بين اخويكم. (حجرات، 10)

در حقيقت مومنان با هم برادرند پس ميان برادرانتان را سازش دهيد.

يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم. (حجرات،13)

اي مردم شما را از مرد و زني آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.

بنابراين فرهنگ اسلامي پر از آموزه‌هايي است كه انسان‌ها را به وحدت فرا مي‌خواند و از پراكندگي نهي مي‌كند. چنانچه پيامبر اسلام نيز دوران زندگي خويش بر اين مسأله همت گماشت.

شكوه و عظمت فرهنگ و تمدن اسلامي نيز حاصل وحدت و يكپارچگي مسلمانان در آن عصر بود. اما با گذشت زمان مسلمانان متفرق شدند و در مسائل عديده اختلاف جستند. در پي اين اختلافات، خصومت‌ها، جنگ‌ها و هتك حرمت‌ها پديد آمد و وحدت و يكدلي مسلمان‌ها به تزلزل و سستي تبديل گشت.

نويسنده كتاب همبستگي مذاهب اسلامي در مقدمه كتاب با بررسي دوره‌هاي مختلف اسلام از جهت وحدت و تفرقه چنين مي‌نويسد: با ورق زدن مختصر تاريخ اسلام ديديم كه در هر كجا مسلمانان پيشرفتي داشته‌اند در سايه وحدت بوده است و هركجا انحطاط و سقوط كرده‌اند اغلب به دليل تفرقه و پراكندگي از حول محور اسلام و كشيدن حصارهاي تعصب ميان خود بوده است. همواره دشمنان يهودي و صليبي از پيشرفت مسلمانان به خشم آمده و كوشيده‌اند كه شكاف بين مسلمين و تعصبات حاكم بر آنان را تقويت كند و با جداكردن آنان از يكديگر آنها را درهم بشكند.

وجود اقوام، ملل، فرهنگ‌ها و تمدن‌هاي مختلف در طول تاريخ حاكي از اين امر است كه اختلاف امري تكويني است. انسان عاقل به واسطه عقل و آنچه پيرامون اوست تفكر، اعتقاد فرهنگ و اعتقاد خود را سامان‌ مي‌دهد. اين اختلاف وسيله شناخته شدن و تفكيك و تمايز آنها از يكديگر است.

آري انسان‌ها از نظر تفكر، شرايط محيطي، تربيت و رشد با هم اختلاف دارند و طبعاً مختلف فكر مي‌كنند و توقع اينكه همه يك رقم فكر ‌كنند توقعي بي‌‌جا است و با فلسفه خلقت انسان سازگار نيست. قلم آفرينش انسان را با اين خصوصيات مختلف خواسته است. بنابراين همانگونه كه ذكر شد اختلاف ميان انسان‌ها امري تكويني و طبيعي است. پيشرفت علمي نيز حاصل تضارب آراء و انديشه‌ها و در پي اين اختلافات است.

اختلاف عقيده

تفاوت ذاتي ميان انسان‌ها آنها را در عقيده و تفكر هم متفاوت مي‌سازد هيچ دو انساني وجود ندارد كه در تمامي زمينه‌هاي فكري و عقيدتي يكسان باشند شيخ شلتوت كه با فتواي تاريخي خود رجوع به مذهب شيعه در كنار چهار مذهب اهل‌سنت را مجاز دانست در اين زمينه مي‌گويد: اختلاف رأي و نظري يك امر ضروري و طبيعي جامعه است كه رهايي از آن ممكن نيست ولي فرق است ميان اختلافي كه تعصب مذهبي و جمود فكري آن را به وجود آورده و اختلافي كه از جهت و دليل سرچشمه گرفته است. اولي اختلاف مذموم و دومي اختلاف منصفانه است كه توام با احترام مذاهب نسبت به يكديگر است و همگي احترام‌گذار به اصل جامع ميان خود يعني مصدرها و مأخذهاي اوليه و قواعد اصولي اسلامي مي‌باشند.

بنابر اين، اختلاف كه امري طبيعي است به گرايش افراد و به عقايد و مذاهب متفاوت نيز جريان مي‌يابد. حال چه بايد كرد؟ و اين اختلافات چه معنايي دارد؟

منظور از اختلاف اين نيست كه هيچ وجه مشتركي ميان مذاهب اسلامي وجود ندارد. مسائل اصولي و اساسي دين، وجه اشتراك مذاهب اسلامي به حساب مي‌آيد. آنچه كه همه مسلمانان بدان اعتقاد دارند هيچ مسلماني نيست كه آن را انكار كند، به گونه‌اي كه اعتقاد يا عدم اعتقاد به آنها مرز ايمان و كفر محسوب مي‌گردد. آري مسائل اساسي و اعتقادي، حقايقي هستند كه خداوند از آن خبر داده بر ما واجب كرده كه به آنها معتقد شويم؛ اصولي كه با دگرگوني‌ها و اختلاف مصالح و يا اجتهاد مجتهدين تغييرپذير نيست.

اما آنچه اختلاف است در زمينه مسائل فرعي و نظري است و آن نيز به مصلحت بشر است تا در ميدان فكر و انديشه، گره‌گشاي مسائل متعدد بشر در زمان‌هاي مختلف گردد و همواره امورشان در كفه بررسي علمي و عقلي قرار داشته تا دچار جمود نباشند. اگر بنا بود مسائل فرعي و نظري هم مانند اصول ايمان، قطعي و يقيني باشد، راهي براي تفكر و تعقل باقي نمي‌ماند.

وحدت در عين اختلاف

آنچه دشوار به نظر مي‌رسد و واقعيت عيني نيز بر آن دلالت دارد دست‌يابي به وحدت در عين اختلافات است. متأسفانه جهان اسلام هنوز نتوانسته است به اين آرمان دست يابد. براي روشن شدن بحث به اين نكته مي‌پردازيم كه منظور از وحدت چيست؟ آيا پيروان همه مذاهب اسلامي بايد از مذهب خود دست برداشته و پيرو يك مذهب شوند؟ يا تلفيقي از مذاهب مختلف به دست آيد و همه به اين مذهب مشترك روي آورند؟ پاسخ منفي است چرا كه وحدت به اين معني كه شيعه يا سني دست از عقيده خود بردارد و تسليم ديگري شود نامفهوم است. وحدت به اين معني كه قدر مشترك‌ها را در ميان مذاهب اسلامي بگيريم و موارد اختلاف را دور بزنيم و از همه مسلمانان بخواهيم فقط به اين قدر مشترك‌ها معتقد باشند و به غير آن عقيده نداشته باشند.

 

پی نوشت ها.
9- همبستگي مذاهب اسلامي، عبدالكريم بي‌آزار شيرازي، مقدمه، چاپ اول، ص34
10- انديشه تقريب، سال دوم، شماره هشتم، نقل از مقاله رحيم ابوالحسيني، ص112
11- منشور همبستگي، سخنراني حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني، ص24