آرشیف

2015-1-8

هارون هریرود

مـــدیـــرانِ بَرَرَه ای !

  

فیروزکوه/ غور
 
 شاید بیشترِ ما سریال ایرانی « شبهای برره » را دیده باشیم. برره سرزمین خیالی بامردمان گنس وگول ورفتارهای متناقض وخنده آور و رسم ورواجهای عجیب وغریب که اتفاقهای مضحِک بسیاری درآن رخ می دهد وحوادث شگفتی آوری زیادی  در آنجا درجریان می باشد.
     در برره همه گیج وخُل هستند، این یکی بدتر از دیگری. همه تلاش دارند تا آن یکی را گول بزنند؛ اما وقتی قضایا پیشترمی رود دیده می شود که سرِ خود آنها نیزکلاه رفته است. در برره همه خود را زرنگ وزیرک سراغ دارند ؛ ولی برای نشان دادن این زرنگی به کارهای ابلهانه ودهاتی بازی های عجیبی دست می زنند. در برره هیچ نظمی برقرار نیست. در برره  زندگی دریک برهم ودرهمی گیج کننده ای فرو رفته است. در برره تغییر وتحول سرعتی ندارد واگر کسی درسالی کارخوبی انجام دهد دیگری می آید وآن را برهم می زند وباز وضعیت به حالت قبلی برمی گردد.
    حالا وقتی اینجا درغور به وضعیت حاکم نگاه کنی ، بی اختیاربه یاد سرزمین برره می افتی. دراینجا وقتی در مجلسی وارد می شوی می بینی که همه حرف می زنند ونمی دانی که سرانجام  به حرف چه کسی باید گوش بدهی. دراینجا چندین جلسه دریک روز برگزار می شود ومدیران دولتی حیران می مانند که در کدام یک باید اشتراک نمایند. دراینجا امسال نهال غرس می کنند؛ اما سال دیگر دوباره آنها را برمی کَنند. دراینجا هرچه تُندی وسرشیبی است ، آنجا را نهال می نشانند وبه تانکر و واترپمپ آبش می دهند؛ ولی درجاهای هموار وبه اصطلاح زیر آب ، یک نهال هم نمی نشانند وحتا درختهای سالم را نیز آب نمی دهند وخشکش می کنند. در اینجا همه ازکمبود معلم صحبت می کنند ؛ اما چهارده پاس ها را در ریاست معارف نزدیک هم نمی گذارند وبه همان وضعیتی که متعلم صنف دوازدهم را معلمی درس می دهد که فقط سه صنف سواد دارد ، ادامه می دهند. دراینجا از یک منطقه چندین پروژه در پلان انکشافی می گنجانند واز منطقۀ دیگر یک پروژه هم در پلان خویش نمی گیرند. در اینجا چاه های بسیاری حفرمی کنند ولی چاه ها آب ندارند. دراینجا جای که آب وجود ندارد دیوار استنادی جور می کنند ، اما درمحلی که آب سرک را ازبین می برد کاری به آن ندارند. دراینجا ایستگاه موترسرویس شهری می سازند آنهم در سطح دومتر پایین تراز سرک، درحالی که نه بسی وجود دارد ونه مسافری. دراینجا برای کودکان مکاتب روستاها گندم می فرستند اما پیش از آنکه مواد به اطفال برسد در بازاز به فروش می رسد. دراینجا پولیس امروز مجرم یا متهم را دستگیرمی کند ؛ اما فردا سارنوالی وی را رها می سازد. حالا وقتی چنین وضعیتی برهم ودرهمی برقرار باشد، وقتی همه خودرا زرنگ وزیرک بدانند وبه فکر بازی دادن دیگران باشند، وقتی کسی به فکر آبادی وبازسازی غور نباشد، وقتی کارها همچنان درتداخل وتناقض ونابسامانی باشد، وقتی هیچگونه برنامۀ سامان یافته ای موجود نباشد، وقتی چنین وضعیت نامنظم وبی برنامه گی وروزمره گی فزاینده ای حاکم باشد وهیچ کسی به فکر ملت ومردم نباشد ؛ آیا می توان ادعا کرد که مدیران دولتی ما، در ولایت غور با مردمان برره تفاوت دارد؟؟ هرگز!!