آرشیف

2014-12-27

نجيب الله صبا

مردم از اقدام دولت در شینیه حمایت میکنند!!!

به نام خداوند بخشاینده و مهربان و درود بر پیامبر بزرگ اسلام(ص) و شما مردم متدین غورباستان! همانطور که همه شما عزیزان در جریان هستید طی یک درگیری مسلحانه بین پولیس و فخرالدین شهریار شرق که منجر به کشته شدن شهریارشد، از یک سو همه مردم از پولیس و اردوی ملی انتظار آوردن امنیت را دارند و از سوی دیگر فرصت طلب ها مردم را به راه پیمائی دعوت میکند، شما را ای خواننده عزیز به خدا وند بزرگ و یکتا سوگند میدهم که چیزی که واقعیت است بگوئید اگر پولیس جلوی دزدی، راهزنی،تجاوز بر خانه مردم و گرفتن پول به زور از مردم را نگیرد، آیا حکومت کرده میتواند؟ آیا مردم به آرامی زندگی کرده میتواند؟ آیا مردم کار وبار کرده میتواند؟ و صدها آیای دیگر؟؟؟؟. من نمیگویم این شخص شهریار باشد یا پدر و برادر من وتو آیا جلو اش گرفته نشود؟
باورکنید که من از کشته شدن شهریار خیلی غمگین شدم نه ازینکه اعمال اش را صفت نیک بدهم بلکه ازین که جوان و هم تحصیل کرده بود این را میدانم برای کسیکه رنج تحصیل را کشیده باشد بشمول خودم این اتفاقا خیلی ناراحت کننده است.
ولی من از اول تا آخر درین چند وقت که شهریار دست به این اقدامات زده بود در جریان بودم صرف نظر ازینکه احمدسعیدی و جناب پژواک چی میگویند بقول عوام آقای سعیدی همیشه بی خلطه فیر میکند !!! و او باید هم بکند، چرا که نه کسی بالای خانه اش تیراندازی میکند، نه خانه اش راکت میخورد، ونه هم کسی دختر اش را به مرمی میزند، نه راه اش بند است، نه پولهایش را که داکتر عبدالله ودیگران خیرات میدهند کسی از او میگیرد، نه قنداق تفنگ میخورد ، نه هم مریض اش را از دولت یار به چغچران می آورد، نه از سعیدی بزور کسی پول و گندم جمع آوری میکند ونه هم شبها از ترس، بیخواب میشود.
سعیدی یک شخص فرصت طلب است و از هر مجرا و خالی گاهی استفاده میکند نه به غم مردم است و نه هم چیزدیگر، مسافریکه از کابل به هرات میرود و از هرات به کابل و بامیان او بیچاره چگونه جیب اش خالی شده وبه چه شکل خود را به خانه میرساند سعیدی این را نمیداند، به خدا قسم مریض که در حال ولادت است موتر اش توقف داده میشود مشکل این را هم جناب سعیدی نمیداند، کسی میداند که واقعن یک شعور و حس انسان دوستی داشته باشد.
چرا سعیدی بخاطر مشکل هزاران خانه نمیگوید که راه پیمائی کنید؟؟؟؟؟.
سعیدی فکر میکند که ما راه پیمائی کرده نمیتوانیم ،ما تا پای جان خود در برابر دزدان خواهیم جنگید ما هنوز نمرده ایم آقای سعیدی!
شهریار را کسانی به کشتن دادند که به جنایات اش صفت نیک دادند و او را تشویق و حمایت کردند، در این مورد هیچکسی نیست جز همان آدمهای که شب که روز در جلد ملنگ اند ، شب پلنگ، پولیس کاری را کرده که هزاران خانواده بیچاره ، غریب ، فقیر و پاه برهنه در دو سوی دریا دولتیار وولسوالی لعل و عابرین ااین شاه راه خواستار آن بودند و از دولت توقع امنیت و آرامی را داشتند، پولیس واقعن وظیفه خود را انجام داده.
پولیس کاری را کرده که یک طفل معصوم در حالت خواب دیگر گلوله راکت به کلکین خانه اش اصابت نکند تا اینکه این طفل به خیال را حت و آرامش خاطر بسوی مکتب برود. اگر پولیس این کار را نمیکرد مردم مجبور بودند که خودشان همین کار را بکند.
من مطئن هستم که اهل هیچ دین ، آئین و طریقتی این اعمال را نیک نمیداند، نیک دانستن و انکار کردند این اعمال اهانت به حقیقت و شرافت انسانی است.
عزیزان! من کار های را که شهریار داده هریک را به شما عزیزانیکه از واقعیت بی خبر هستنید بیان میکنم به خداوند سوگند یاد میکنم که دروغ و تهمتی به شهریار که حالا زنده نیست نبندم.
شهریار در ابتدا با چند تن محدود راه مردم تایمنی را بست و در همان روز اول یک نفر را که سه چرخه زرنج داشت و مشغول کار بود را از را ه سرک عمومی به پوزه شینیه گرفت و مورد لت و کوب ، توهین و تحقیر قرار داد و با میانجی گری یک زن او را رها کرد.
چند روزی گذشت و شهریار تعداد از مردم گری چشتی را گروه گان گرفت و به آنها توهین و اهانت بسیار کرده بودند البته به نقل از خود شان ولی اینبار نیز به میانجی گری ولسوال و متنفذین آنها را رها کردند و فیصله بر آن شد تا موضوع فرار دختر به شریعت گذاشته شود، که درینجا عالمان دین شهریار را هیچ کاره ثابت کردند و به مبلغ این قضیه را فیصله کردند درین زمان والی غور شهریار را به چغچران طلب کرد و ایشان را نصیحت کرد و گفته بود که شما تحصیل کرده هستید این کار ها شایسته یک جوان تحصیل کرده نیست وشهریارهم ظاهرا قانع شده بود.
چند وقتی گذشت که شهریار افراد مسلح بیشتری به دور خود جمع کرد و اینبار بالای قریه گری چشتی حمله کرد که درین حمله یک دختر حدودا13 یا 14 ساله را مجروح کرد وچند تن از دهاقین را با جفت گاو های شان که مصروف کار و غریبی بودند را نیز با خود گروگان گرفتند و اینبار نیز شهریار را امنیت ملی به چغچران خواست و گروگانها را نیز آزاد کردند، باز هم به شهریار نصیحت کردند و از کارهای که کرده بود صرف نظر کردند و شهریار را با تدابیر امنیتی خاصی دوباره به خانه اش بردند که این اقدام دولت خشم مردم را برانگیخت و بی باوری مردم نسبت به دولت بیشتر شد ومردم انتقادهای شدیدی از دولت کردند.
و بازهم چندروزی گذشت که شهریار اینبار شاه راه کابل ،غورو هرات را بروی مردم و ترافیک بست، اموال مسافرین به غارت برده شد تعداد زیادی از مردم به دوطرف سرک گیر مانده و تعدادی هم لت وکوب شدند و حتی موترهای دولتی و امبولانس کلینک نیز در را ه گیر ماده بودند اینبارنیز طبق گذشته شهریار بوسیله والی به چغچران خواسته و شهریار به همه مردم شینیه گفت که همرای من به نزد والی بروید و به دروازه هر خانه رفت و تعدادی از مردم همرای شهریار به چغچران آمدند و اینبار نیز والی گفت بود که تاهنوز کسی کشته نشده همه چیزرا از راه قانونی به پیش ببرید هر خواسته که داشته باشید از مجرای قانون باید پیش رفت حالا هم که هرچه شده و انجام داده اید خیراست ما هم گذشت میکنیم و مردم هم، شهریار دوباره به خانه برگشت.
و اما در آخرین برگشت به دولتیار چند روز تیرنشد که بالای قومندان امنیه دولتیار حمله کرد و چند ساعتی با پولیس جنگ کرد، و روز بعد به قریه ملاجمعه خان رفت تا به زور از مردم فقیر گندم جمع آوری کند ولی مردم از دادن گندم و پول نقد عاجز بودند و خود داری کردند که در نتیجه دوطرف به درگیری مسلحانه پرداختند بیشتر از یک ساعت دوام کرد. و شهریار در همان شب با استفاده از تاریکی شب بالای خانه ملاجمعه خان حمله نمود که به مقاومت شدید مردم محل مواجه شد.
روز بعد پولیس جهت جلوگیری از خونریزی ، کمک به مردم و تامین امنیت به شینیه رفت به همرای شهریار برخورد کردند که در نتیجه این درگیری شهریار کشته شد. اینکه شما به آن لقب دزد میدهید یا قهرمان کارشما است.
احترام