آرشیف

2015-1-25

محمد منیر علم

فــــــــــرهنگ گریزی و فرهنگ تراشی

 

وقتی فر هنگ گریزی میگوئیم منظور کاستن فر هنگ بر مبنی ذوق وسلیقه شخصی است وفر هنگ تراشی هم هما ن آراستن فر هنگ براساس سلیقه است.این آرایش وپیرایش که گاهی از از ذوق وسلیقه شخصی، گاهی هم از تقلید وپیروی از فر هنگ های بیگانه صورت میگیرد خصلت افغانهای روشنفکر در داخل وخارج از کشورگردیده است.این قشر از جامعه ما میکوشند بخاطر فرار از سنت ها وباور های دینی وکلتوری جامعه افغانی خواست ها تقلید های کور و سلیقه های شخصی خودرا شامل إعتقادات دینی نموده دین را مسخ وکلتور راهم وارونه جلوه دهند.برای توضیح بهتر لازم است برخی از چشم دید های خودرا طور ساده حضور شما بحکایت بنشینم.

ما درجمع چند صد فامیل افغانی در یکی از شهر های هالند زندگی میکنیم کشوریکه آزادی مذهب وکلتور در ماده های اول قانون اساسی آن ثبت است.یعنی هر کس به هر دین ومذهب وکیش و آئین که هست آزادانه بدون ریا وتکلف میتواند انجام دهد اساسا هیچ مشکل در پیروی از دین وکلتور وجود ندارد.واقعا باشندگان هر کشور از سر وسیمای شان نیز فهمیده می شوند مثلا ترکی ،مراکشی، هندی، پاکستانی ،اندو نیزیائی، تا یلندی،، مصری عراقی، کردی هر کسی را که بخواهی بنوع نشانه کلتور وفر هنگ شان در سر وسیمای شان پیداست.اما افغانها مرکز تجمع تمام فر هنگ های دنیا اند  گاهی می بنی یک افغان از هر کشور اسلامی در پوشش لباس دینی کوشش بیشتر بخرچ داده است به همین تر تیب افغانی را در پهلوی خود می بینی با چشمان آبی وتن نیمه برهنه بر فرنگی طعنه می زند .خلاصه افغانها از لحاظ ظاهر دارائی فورم و نشانی خاص نیستند که ایشان را بشناسی.بسیاری از هالندی هاییکه از کشور های دیگر اند سعی میکنند کلتور خودرا حفظ کنند ونشان دهند اما افغانها اگر زن باشد در پاسخ چنین میگوید الله اینجا اروپاست  و اگر مرد باشد میگه برادر دلیت مسلمانی میخواست چرا از پیش طالبان گریختی ؟ خوب به هر حال از طرز پوشش لباس وتراش سر وروی مگیذاریم میرویم در ساحۀ عملی إعتقادات وکلتور.

 

فاتحه گیری وعروسی : فاتجه گیری جزء از إعتقادات بسیار محتوم و انکار ناپذیر افغانهاست ولوکه میت در حالت حیات مغضوب علیهم هم بوده باشد بعد از مرگ برایش خوب خدمت میکنند..در شهر یکه من زندگی میکنم افغانها بین فاتجه گیری وعروسی چندان تفاوت قائل نیستند یعنی عدۀ از خانم ها با همان لباسیکه وارد سالون عروسی میشوند در مسجد هم با همان رنگ وروغن تشریف میاورند.در روز های اول مردم ما روز های عید وجمعه به مسچد مراکشی ها میرفتند و خودرا به ایشان نزدیک میکردند تا اگر ضرورت فاتجه گیری پیدا شود این مشکل را در مسجد مراکشی مر فوع سازند.برای بار اول از مرکشی ها تقاضا کردند اگر اجازه باشد در مسجد شما مراسم فاتجه گیری خودرا بر گذار نما ئیم مراکشی ها زیاد تر حنبلی ویا سلفی اند به این چیز ها عقیده ندارند پرسیدند منظور شما ازین فاتحه گیری چه هست؟ کلانها که بیشتر در مسجد شان نماز ادا کرده بودند گفتند قرآن میخوانیم وبروح مرده دعا میکنیم واین چیز ها ،آنها به اساس همان إعتقادات شان گفتند بعد از مرده این کار ها فائده ندارد ، باز هم خیر است ازینکه شما ادعای مسلمانی میکنید بیائید قرآن بخوانید وغیره.افغانها با شوق زیاد گفتند مراکشی ها که در اروپا بنام مروکان مشهور اند مسلمانان بسیار خوب وغنیمت اند بعد ازین مراسم فاتحه ودعارا در مسجد شان ادا میکنیم.وقتی افغانها حضور بهم رسانیدند چشم برادران مسلمان مراکشی خودرا خیره ساختند.اول برخی از زنان با پوشیدن لباس عروسی ونیمه برهنه وسر لوچ وارد حریم مسجد شدند چون قبول کرده بودند با تعجب ناظر اوضاع بودند.در ختم مجلس دیک های غذا های رنگارنگ به مسجد آورده شد وسیستم بوفیت آغاز گردیدیکی از مراکشی ها پرسید این چه هست؟ گفتیم مهمانان را نان میدهند.گفت مرده مهمان دارد ویا ورثه غمدار آن؟ گفتم هردو شریک اند.سر تکان داد؟ واز من فاصله گرفت وسر گوشی را با هموطنان خود شروع کرد فهمیدم کدام تصمیم در حال گرفتن است.

تصمیم مراکشی ها ویا مرکوی ها در ختم محفل فاتحه گیری افغانها:

میخواستیم از مراکشی ها قدر دانی کنیم که مارا فرا خواندند وتصمیم را این چنین به سمع ما رسانیدند.برادر های افغان! ما شمارا بخاطر هم دین بودن وهم آئین بودن اجازه دادیم تا بمسجد دعا بخوانید اما این کار های شما با آنچه ما از اسلام میدانیم مطابقت ندارد.اول زنان شما به مسجد بدون لباس شرعی میایند.اگر مسلمان نیستند لازم نیست به مسجد بیایند.گفتیم الحمد لله مسلمان اند.گفت نه خیر برادر این سر وصورت از مسلمان نیست.زن مسلمان از خود لباس وحجاب خاص دارد خصوصا در وقت عبادت ومسجد واین حالت مارا شگفت زده ساخت وذهنیت ما در باره شما تغییر کرد.دوم شما به مسجد غذا آوردید آنهم بمصرف پول ورثه میت.در حالیکه قانون اسلام این است که باید دوستان میت اجازه ندهند تا سه روز ورثه میت دیگ پخته کننداین کار شما هم خلاف دستور پیامبر است.لذا شما در یک روز دو حکم خدا را زیر پا گذاشتید وقتی به اسلام عقیده ندارید این کار هارا هم نکنید.شما باید تقاضای مسجد را بفهمید.خلاصه علاقه شنیدن استدلال را نداشتند با عصبانیت از افغانها خواهش کردند که دیگر بشما اجازه داده نمیشود مراسم فاتحه گیری به این شکل در مسجد ما بر گذار کنید خدا حافظ…

 

افغانهای گستاخ، برو بابا این در نه دری دیگر: افغانها که سلیقه شخصی خودرا دین وکلتور میدانستند ازین بر خورد مراکشی ها بخشم آمدند گفتند این در نه دری دیگر! خداوند برادران ترکی مارا نگیرد که هم مذهب ما هستند وحنفی اند ویکی سنگ خدمت به سینه زد گفت بگذارید این مراکشی های چنین وچنان را من هر جمعه به مسجد ترک ها نماز میخوانم وناظم مسجد را میشناسم از وی میخواهم بعد ازین مراسم فاتحه گیری را در آنجا ادا میکنیم.

خلاصه ترک ها از پشنهاد بر گذاری فاتحه در مسجد شان استقبال واجازه توزیع نان هم دادند وپاک کاری را نیز بعهده گرفتند.په  افغانها چقدر خوش وسر حال بودند.یک مر تبه با همان وضعیت شاریده محفل فاتحه گیری در مسجد ترک ها ادا شد.فاتحه گیری ها در فاصله بین نماز پشین وعصر ادا میشود وهمزمان با ختم فاتحه نماز عصر شروع میشود.در نوبت دوم ترک ها متوجه شدند که آقا خانم ها بابوت های کوری بلند وسر های لوچ ونیم تنه های تا زانو وارد سالون مسجد شدند.ااز افغانها پرسیدند در مراسم شما خارجی ها هم شرکت میکنند گفتند؟ نه خیر همه افغان اند منتها از کشور های مختلف اروپای. میایند. خوب بعد از ختم فاتحه آذان نماز عصر داده شد وافغانهای پیر وپوده وتعداد کمی جوانان در مسجد باقی ماندند وسائر افغانها با خنده های قهقه و پیهم ودود دادن سگرگ در بیرون مسجد چشم برادران ترک را نیز خیره ساختند.درین اثنا ترک ها هم بی حوصله شدند وپرسیدند چطور ممکن است آذان داده شود وتسهیلات وضو وغیره مهیا باشد زنان کاملا مسجد را ترک کنند ومرد ها هم در بیرون مسجد؟ عجب مسلمانی؟ آنها هم گفتند مسجد بخاطر عبادت وجای مسلمانهاست.زنهای های شما بدون رعایت قوانین اسلام به مسجد میایند ومرد ها هم وقتی نماز از مسجد بیرون میشوند.شما عجیب مخلوقی هستید احکام فرض را ترک وبر بدعت ومستحب پا فشاری دارید والله مثل شما مسلمانهای در دنیا ندیده ایم.ما از شما معذرت میخواهیم محیط مسجد وسالون عروسی را از هم فرق کنید.در بین ما ترک ها هم برخی به پوشیدن لباس اسلامی عقیده ندارند وبه مسجد هم نمیایند.شما هم که عقیده ندارید به مسجد نیائید اینجا زور وجبر نیست هر کس آزاد است اما این کاری که شما میکنید توهین به اسلام است شورای مسجد ما از حضور شما در مسجد معذرت میخواهد دیگر نیائید.

 

خوب دروازۀ سوم: اینبار یکی سنگ حل مشکلات به سینه زد گفت من حیران بشما آیم چه پشت این مرکوی ها وترک ها شله هستید خداوند برادران پاکستانی ما وشمارا نگیرد.در نزدیکی امستردام کراین نیست.مسجد پاکستانی ها آماده استقبال از افغانهای فاتحه گذار است با دو سالون زنانه ومردانه وآشپز خانه وهمه تسهیلات .انجا هم رفتم نا وقتر دیدم یک زنیکه یک جاکت وزیر پوش تا زانو داشت از دروازه مسجد بیرون شد وکیلی موترش را تکان داده با رموت دروازه های موترا گشود در پهلوی موتر آن یک افغان بچه جگو لو موترش را پارک کرده بود با نگهای تیز طرف این خانم می دید وقتی نزدیک شد از موتر بیرون شد وهردو یکدیگر را به آغوش کشیدند وبچه گفت هو ظالم کجا هستی این هشت سال شد که ترا ندیدم؟ زن هم که طبعا وضعیت هشت سال پیش را نداشت گفت والله اروپاست ومصروفیت ها .گفت فاتحه آمده بودم بچه گفت ظالم کمی سر وضع خود برابر میکردی زن خنده کرد وگفت چه میکنی پنج دقیقه نشستم ومیرویم…؟؟؟باور کنید خیلی دیسکو بود.وجدانم مرا لعنت میکرد.

من مسجد رفتم وتا آخر نشستم خیرات را هم خوردم ده قسم غذا ومیوه خلاصه عروسی کامل شکم ها سیر شد.اما ناظم مسجد پاکستانی ها ناظر وضع هست من منتظر تصمیم ایشان هم هست.در بیرون یک زن که کمی سر ووضع آن برابر بود با نگاه عجیب به بعضی زنهای افغانها که سر لوچ .پای لوچ به مسجد آمده بودند گفت همین جا هم زنان سر لوچ مسجد میاینداگر همین حالت باشد اخر همینجا هم بروی افغانها بسته میشود؟ زن ما کسی پوش گفت ما ده کابل مسجد پسجد نبود یک سالون بود هم همیطور میرفتیم کسی بما چیزی نمیگفت حالا اینجا بما مسلمانی را نشان میدهند ما از پدر پدر مسلمان هستیم کسی بما یاد ندهد.باز اینجا اروپاست.؟ زن حجابدار گفت صحی است.مسجد چه در اروپا وچه در افغانستان ایجابات خاص خودرا دارد.مسجد یعنی مسلمانی مسلمانی یعنی حجاب شما ببینید از کشور های دیگر هرکس مسجد میاید زن ومرد با لباس درست میاید اما افغانها..خلاصه دوزن با أعصبانیت با یکدیگر وداع کردند ومسجد پاکستانی ها تا هنوز مهماندار افغانهاست ببینیم که گپ بکجا میکشد؟؟؟؟ ادمه دارد عروسی افغانها….عروسی هم داستانهای دارد که بزودی خدمت شما حکایت خواهد شد….