آرشیف

2016-3-16

راشد انصاری

شـمـیـم نــــــوروز

 

به زودی طبق تقویم جلالی ،
طبیعت شاهد فصلی جدید است

شمیمش پر شده در کوی و برزن
همان عیدی که مقداری سعید است  !

دگرگون می شود حالِ من و تو
اگر چه با چنین وضعی بعید است  …

زنان گویند با صوتی دل انگیز
کجایی عشق من ؟! وقت خرید است

شکم نه؛ چاه ویل است این یقیناً
شعار دایمش « هل من مزید » است !

سفر کردم شبی تا عمقِ جیبم
ولی قحطی در آن جا هم شدید است

زنم گفته ببر ما را سفر کیش
چه باید کرد ؟ دستورش اکید است !

فرار از خانه طرحی بود و لو رفت
بله، هنگام دید و بازدید است

ندارم سکه ای در هفت سین ام
به جای آن دو تا برگ شِوید است

علیرغم تمام این مسایل
دل ما منزل شوق و امید است

میانِ ما تفاهم نامه جاری ست
همیشه من مرادم او مرید است !

زنم در گردگیری یکه تاز است
از این رو عیدها گُردآفرید است !

شگفتا سبزه ای که ریخت « راشد »
شده قّد خودش از بس رشید است !

سروده:راشد انصاری « خالو راشد »-ایران