آرشیف

2014-12-30

راشد انصاری

در رفـتـــــــــن

هر کسی این روزها بی دردسر در می رود
آن یکی از کوره ! این از لای در، در می رود

یک نفر با زیرکی، خیلی یواش و دزدکی
یک نفر یک مرتبه مثل فنر در می رود !

عده ای از زیر ِ کار و عده ای از زیر ِ بار
پس به هر نحوی شده نسلِ بشر در می رود

عشق بازی نیز شد وارونه در دوران ما
تازگی از پیش ماده جنس نر در می رود !

سابق از دست پدر گاهی پسر می رفت در
حال از ترس پسر، دایم پدر در می رود !

دانش آموزی مؤدب می رود تا مدرسه
از کلاس امّا شبیه جانور در می رود !

گاه حتی این کشِ تنبانِ ما هم بین جمع
می کند وقتی که احساس خطر در می رود !

من نمی دانم چرا در موقعِ (( بابا کرم ))
کنترل از چند جا مثل کمر در می رود ؟!

تا که یک خانم خرامان در خیابان دیده شد
بوق بوقی می شود برپا که کر در می رود !

آن که مال بنده را در روز روشن خورده است
راحت از یک جای مرز پرگهر در می رود

پیرِ ما از دوره ی (( پارینه سنگی )) مانده است
او به آسانی ازین دنیا مگر در می رود !

بیشتر از حّد شرعی بود در رفتن قدیم
حالیا آدم مفید و مختصر در می رود

سروده: راشدانصاری ایران