آرشیف

2016-4-26

راشد انصاری

آقای رییس…

حرف تان زور است ، آقای رییس
از ادب دور است ، آقای رییس

سابقا کر بود گوش ات! تازگی
چشمتان کور است ، آقای رییس

دور تا دور سرت از خلوتی
هاله ی نور است، آقای رییس

آن سر و این گردن باریکتان
شکل وافور است، آقای رییس!

گردنم از لطفتان این روزها
زیر ساطور است، آقای رییس

با نهیبت می رود آدم ز هوش
نفخه ی صور است! آقای رییس

زیر دستان را بپا ، چون پیش رو
گودی گور است آقای رییس

کاختان البته مانند بهشت
حور در حور است ، آقای رییس

با شما ابلیس در گشت و گذار
توی یک تور است! آقای رییس

پشت در خیلی معطل مانده ام
راهمان دور است، آقای رییس

زرت مان از دست دستوراتتان
سخت قمصور است آقای رییس!

حرف های منشی ات تند است و تیز
نیش زنبور است، آقای رییس

گرچه این زنبور جای خواهری
خوشگل و بور است ! آقای رییس

دزدکی از لای در دیدم چقدر
جفتتان جور است، آقای رییس

عالم و آدم ولی فهمیده است
آش تان شور است! آقای رییس

بنده می دانم که ناز و غمزه اش
طبق دستور است،آقای رییس!

پاسخ من هر چه باشد منفی است
بس که مغرور است آقای رییس!

حرف های دیگری هم داشتم
شعر معذور است آقای رییس…

سروده:راشدانصاری(خالوراشد)-ایران