آرشیف

2015-1-22

غلام ربانی دهزاد غوری

سیا ست از دیـــدگــــاه اسلام

 

مقدمه
اسلام دین کامل ونظام جهان شمولی است که دربرگیرنده همه ابعاد زندگی بشرمی باشد.این دین برعلاوه که یک عقیده وعبادت است ، وطن، هویت، آزادی ، قدرت، اخلاق ، ثروت ، فرهنگ ، قانون ، حکومت ، ملت، رحمت وعدالت برای عالمیان است . الله (ج) خالق ومالک همه کائنات وحاکم تکوینی وتشریعی است.عقیده ای اسلامی اساس دولت اسلامی راتشکیل داده که ازقرآن وسنت نبوی سرچشمه می گیرد.
الله متعال دراین باره چنین می فرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾ [المائدة: 3].
«امروز دین را برای شما کامل نمودم، ونعمت خود را بر شما اتمام نموده واسلام را به عنوان دین برگزیدم». 
درین نوشتار، ابتداء مفهوم سیاست از لحاظ لغوی و اصطلاحی بیان گردیده وسپس تمرکز بر رابطه اسلام با سیاست، تعریف و انواع سیاست ازدیدگاه علمای اسلامی، علاقه ای اسلام باسیاست از دید قرآن ، سنت نبوی و روش خلفای راشدین مورد تحلیل و بر رسی قرار گرفته شده. هدف از نوشتن این مقاله، پاسخ دربرابر این پرسش ها است که آیا اسلام باسیاست رابطه دارد یا خیر، آیا دردین اسلام درین باره قوانین ودستورات وضع گردیده وعلمای اسلامی درین مورد فرموده های دارند یا خیر.ویا اینکه آیا سیاست به مفهوم امروزی با آموزه های دین اسلام سنخیت دارد یا نه. بررسی دقیق واستفاده نمودن ازمنابع معتبری علمی وهمه جانبه وهم چنان ارایه ای نظریات چندتن ازدانشمندان غربی درباره رابطه اسلام با سیاست، در اهمیت موضوع افزوده است و درگرد آوری مطالب این نوشتار ازروش تحقیق کتابخانه ای کارگرفته شده است.

مفهوم سیاست
«سیاست واژهء عربى است، اصل آن «سَوْس» به معنى‌: نگهدارى كردن، سرپرستى، اصلاح وارشاد مردم به راه رستگارى، حكومت دارى، اداره ای امور مملكت، فن كشور دارى وادارهء امور داخلى وخارجى آن» (لغت نامه دهخدا).
سیاست درمعنی عام عبارت از : «هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا به کرد هر امری از امور،چه شخصی چه اجتماعی، سیاست گفته می شود.چنانکه ازسیاست اقتصادی،نظامی،مالی، آموزشی وجزآنهاسخن می گوییم»(علیپور،۱۳۸۹، ص،۱۱).
سیاست درمفهوم خاص، تدابیرى است كه حكومت‌ها، در بارهء ادارهء امور كشور وتعیین شكل ومحتواى فعالیت خود اتخاذ مى‌كنند، واین تدابیر در دو مجراى داخلى وخارجى معمول می‌گردد‌:
الف) مجراى داخلى‌: حكومت‌ها با اتخاذ تدابیر سنجیده ومتناسب با شرایط مادى ومعنوى مشخص، امور كشور را اداره مى‌كنند تا اعضاى جامعه به وظایف اجتماعى خود عمل نمایند.
ب) مجراى خارجى: مربوط است به مناسبات حكومت‌ها بادولت‌هاى دیگركه آن راروابط بین المللى گویند.

معنى سیاست شرعى‌
علماى اسلام با توجه به مفهوم عام وخاص این كلمه، و با استنباط از دلایل شرعى وسیرت نبوى در نحوه ای حكومت دارى معنى سیاست شرعى را چنین بیان داشته‌اند‌:
«السياسة الشرعية هی تدبير الشئون العامة للدولة الإسلاميه بما يكفل تحقيق المصالح ورفع المضار، مما لا يتعدى حدود الشريعة وأصولها الكلية».
«سیاست شرعى عبارت از: ادارهء امور داخلى وخارجى دولت اسلامى در پرتو احكام ومقررات وقواعد كلى شریعت به نحوى كه مصالح علیا ی دولت تحقق یافته وازخطر مصئون بوده باشد» (راجی،۱۳۹۰، ص ، ۱۱).
پیامبر اسلام در یك حدیث مختصر – ولى پر محتوى- به معنى وخطوط كلى سیاست شرعى اشاره نموده مى‌فرماید:
«كانت بنو إسرائیل تسوسهم الأنبیاء كلما هلك نبي خلفه نبي، وإنه لا نبي بعدي، وسیكون خلفاء فیكثرون». قالوا فما تأمرنا؟ قال: «فوا ببیعة الأول فالأول، أعطوهم حقهم فإن الله سائلهم عما استرعاهم».
«امور – دینى ومعاشرتى، داخلى وخارجى- بنى اسرائیل را پیامبران اداره می‌كردند، هرگاه پیامبرى در می‌گذشت، پیامبر دیگرى به جاى آن مى‌آمد، وهیچ پیامبرى بعد از من نخواهد آمد، ولى زمامداران سیاسى واسلام به عنوان خلیفه‌هاى فراوانى خواهند آمد».صحابه پرسیدند‌: ما را در قبال آن‌ها چه دستور می‌دهید؟ پیامبر  فرمود: « به بیعت نخستین خلیفه كه بیعت شده وفا دار بوده باشید، وحق آن‌ها را ادا كنید، آن‌ها نیز نزد خدا در قبال رعیت خود مسؤولیت دارند». 
این حدیث ازسخنان جامع وپر محتواى پیامبر  است كه به ابعاد مهم سیاست شرعى اشاره نموده است‌ ازجمله اینکه سیاست عبارت ازاداره واصلاح امور را گویند ونشان می دهدکه سیاست نه تنهادراسلام بلکه درتمام ادیان سماوی بخش ازدین وبه عهده ای پیامبران بوده است وبیان می داردکه بعدازآن حضرت دیگرپیامبری نمی آید واو بودکه امورسیاسی مسلمانان راتامدت که زنده بود، برعهده داشت وجانشین شان خلفاء هستند.وهم چنان هویدامی گرددکه نحوه ای حکومت دراسلام،نظام خلافتی است نه پادشاهی استبدادی.ونیز بعیت باخلیفه را ازحقوق واجبه ای آن بالای ملت دانسته ووفاداری نسبت به وی را تاآخرخلافت تاکیدمی ورزد،حقوق دیگری نیزمانند: لزوم اطاعت، همكارى باوى در ادارهء امور، نصیحت ومشورهء سالم براى خلیفه بیان شدهه است وهمان گونه كه خلیفه حقوقى بر بالاى رعیت دارد، همچنان حقوقى از رعیت متوجه خلیفه می‌گردد، مانند: عدالت، اداره ای شئون دولت به صورت سالم و عادلانه ، در صورتیكه خلیفه در ادای این حقوق تقصیر نماید، نباید در برابر آن شورش برپانمود وراه آشوبگرى را در پیش گرفت، بلكه این امور را به خداوند حواله كرد (رحمانی،۱۳۹۰،ص،۱۴).

سیاست ازدیدگاه دانشمندان اسلامی
تشکیل حکومت و مسئله ای نظم ونسق زندگی انسانها، موضوعی بوده که اسلام ازبدوی ظهورخود به آن پرداخته است، بناء دانشمندان اسلامی متوجه این امرمهم شدند ودرین باره به نوشتن کتابها ورسایل دست یازیدند، که درواقع داشته های آنها الگوو الهام بخش فعالیت های دانشمندان غربی درین باره گردیده است و آنچه را که عالمان اسلامی درباره سیاست درقرن چهارم وپنجم هجری قمری گفته اند، دانشمندان امروز به زبان وقلم خودبیان می دارند.
امام ابوالحسن مارودی(رح) وفات (۴۶۰ هـ ق) سیاست را به زبان ساده چنین بیان می کند:" الامامة موضوعة فی حراسة الدین وسیاسة الدنیا".یعنی حکومت اسلامی یک نوع قیادتی است که به حفاظت دین وسیاست دنیا بناء شده است ( همان،ص، ۱۰-۱۱).
امام محمد غزالی(رح) وفات (۵۰۵ هـ ق). درتعریف سیاست می گوید:" استصلاح الخلق وارشادهم الی الطریق المستقیم المنجی فی الدنیا والاخره". یعنی سیاست عبارت از اصلاح مردم ورهنمایی آنها به راه راست که وسیله ای خلاصی ونجات دنیاه وآخرت باشد. وی چهارنوع فن را برای فطرت انسانی لازمی می داند: ۱) زراعت برای خوراک ۲) بناء وآبادی برای خانه ۳) پارچه بافی برای لباس ۴) سیاست برای نظم ونسق زندگی.امام راغب اصفهانی(رح) درتعریف سیاست ازسه چیز یاد آوری کرده وتمام فعالیت های انسانی را به سه اصل زیر مربوط می دارد:

۱ـ عمارة الارض : یعنی به وجود آوردن تمدن ساختمانی وتعمیراتی بر روی زمین.
۲ـ تنفیذاحکام الله : یعنی جاری ساختن احکام الهی.
۳ـ مکارم الشریعه : یعنی اختیارنمودن اخلاق نیکو.

ابن خلدون (رح) (وفات ۸۰۸ هـ ق) درتعریف سیاست چنین نوشته است: " فالسیاسة والملک هی کفالة للخق وخلافة الله فی العباد لتنفیذ احکامه فیهم" سیاست وحکومت عبارت از کفالت وضمانت مصالح مردم ونیابت ازالله متعال درجهت تنفیذاحکام آن برای بندگانش (همان،ص،۱۹).
انواع سیاست ازنظردانشمندان اسلامی
ابن خلدون (رح) سیاست را به سه بخش تقسیم نموده است: ۱) سیاست حیوانی ۲) سیاست عقلی ۳) سیاست دینی.
۱ـ سیاست حیوانی : سیاست را گویندکه نه تابع قوانین عقلی بوده ونه تابع دستورات دینی وشرعی بلکه تابع خواهشات نفسانی پادشاه ودرباریان او می باشد ویاهدف آن برآورده ساختن خواهشات حیوانی حاکم وطبقه ای حاکم می باشد.مثال های این نوع سیاست عبارت از نظام شاهی ، آمریت ، حکومت عسکری وفوجی وهمچنان نظام دکتاتورانه ای اشتراکیت می باشد.
۲ـ سیاست عقلی : ازقوانینی پیروی می کند که توسط افرادعاقل،دانشمند وشریف یک ملت ساخته شده باشد.هدف آن درنظرگرفتن امورات دنیایی مردم می باشد.مثال های آن عبارت از : شاهی مشروطه ودیگرجمهوریت های لائیک و غیراسلامی است.
۳ـ سیاست دینی : عبارت ازآن حکومتی است که براساس قانون وشریعت اسلام بناشده و مردم آن دارایی عقیده اسلامی وپابند به دستورات شرعی می باشند، هدف آن درنظرگرفتن مصالح وسعادت دنیاه وآخرت می باشد (رحمانی،۱۳۹۰، ص،۱۳).
وقتی می‌گوییم حكومت اسلامی براساس قانون وشریعت الهی جریان دارد، بدین معنی نیست كه حكومت اسلامی یك حكومت (تئوكراسی) است.حكومت (تئوكراسی) كه معمولاً به حكومت نشأت گرفته از دین ترجمه می‌شود، حكومتی است كه رئیس آن خواه یك نفر یا یك گروه باشد قدرت خود را از جانب خدا می‌داند وخود را نمایندة خدا معرفی می‌كند، وبه خود اجازه می‌دهد،هر امری را كه بخواهد حلال یا حرام نماید.اما حكومت اسلامی مشتمل بر احكام وقوانینی است كه قرآن آن‌ها را اعلام داشته است. و درحكومت اسلامی هیچ كس حق ندارد به بهانهء داشتن رهبریت دینی، خودسرانه ومستبدانه به اجرای حكم اقدام نماید.بلكه برای مردم واجب است که از رهبران سیاسی خود اطاعت نمایند ، وخداوند متعال از این رهبران به عنوان «أولی الامر» تعبیر نموده می‌فرماید: 
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ﴾ [النساء: 59].
«اى مؤمنان، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك ‏فرجام‏تر است».
مقصود از اولی الأمر جماعت اهل حل وعقد از مسلمانان‌اند كه عبارتند از: امراء، حاكمان، علما، فرماندهان لشكر وسایر رؤسا ومردان صاحب نفوذ و یا شخصیت ومقام های هستند كه به هنگام بروز مشكلات واحتیاج ویا تصمیم گیری برای مصلحت عموم مردم به آن‌ها مراجعه می‌نمایند، اینگونه افراد وشخصیت‌ها هرگاه بریك امر یا یك حكم اتفاق نظر پیدا كردند، برمسلمانان واجب است كه در این امر از ایشان اطاعت كنند، مشروط به اینكه این اشخاص، از ما مسلمانان باشند وبا دستورات خدا وسنت صحیحة رسول اکرم مخالفت نورزند، وبدون اكراه واجبار وبا آزادی كامل به بحث پرداخته وبریك موضوع اتفاق نمایند. ومسئله ای كه برآن اتفاق حاصل می‌شود، جزو مصالح عمومی واجتماعی ای بوده باشد كه در مورد آن نصی وجود نداشته و جزو عقاید و عبادات نباشد.اهل حل وعقد جماعتی هستند شبیه (مجلس شورا یا مجلس اعلی) كه برمصالح ملت نظارت دارند، ودر زمان صلح وجنگ سیاست ملت را رهبری می‌نمایند (راجی،۱۳۹۰، ص،۹۰).

علاقه ای اسلام با سیاست
اگرما به قرآن کریم،احادیث پیامبراسلام، ،سیرت خلفای راشدین وتاریخ اسلام نظری بیاندازیم درمی یابیم که جداکردن حکومت وسیاست ازاسلام یک امرناممکن است وبه منزله ای این است که مابخواهیم اسلام را ازاسلام جداکنیم.شاهد این سخن قبل از هر چیز تاریخ اسلام است؛ زیرا نخستین كاری كه پیامبرا سلام بعد از هجرت به مدینه انجام داد تشكیل حكومت اسلامی بود، او به خوبی می‌دانست اهداف نبوت وبعثت انبیاء، یعنی تعلیم وتربیت، واقامهء قسط وعدل وسعادت وتعالی انسان، بدون تشكیل حكومت ممكن نیست، به همین دلیل در نخستین فرصت ممكن به فرمان خداوند پایه‌های حكومت را بنا نهاد و ارتشی تشكیل داد كه مهاجرین و انصار در آن شركت داشتند، هركس در هرسن وسال ودر هرشرایط (جز زنان، كودكان، بیماران واز كارافتادگان) ملزم به شركت در آن بود، تهیه سلاح ومركب وآذوقه ای این ارتش كوچك وساده قسمتی برعهده ای خود مردم بود وقسمتی برعهده ای حكومت اسلامی، هر قدر دامنهء پیكار با دشمنان سرسخت، گسترده‌ترمی‌شد، تشكیلات ارتش اسلام وسیع‌تر ومنظم‌تر می‌گشت. حكم زكات نازل شد وبرای نخستین بار بیت المال اسلامی برای تأمین هزینه‌های جهاد وتأمین نیازمندی‌های محرومان تشكیل گردید.احكام قضائی ومجازات‌های جرایم وتخلفات، یكی پس از دیگری نازل شدوحكومت اسلامی وارد مراحل تازه‌ای گشت (راجی،۱۳۹۰،ص،۱۱).
این وضع بعد از پیامبر اسلام  در دوران خلفای راشدین ادامه پیداکرد، دورانی که قدرت روح واخلاق، دین وعلم وتجهیزات مادی برای تربیت انسان وظهورتمدن صالح دست به دست هم دادند،حکومتی پدید آمد ازبزرگ ترین حکومت های جهان وقدرتی سیاسی ومادی شکل گرفت که ازتمام قدرت های آن زمان برتربود (ندوی،۱۳۹۱،ص،۱۷۰).
این سلسله بعدازخلفای راشدین، در زمان خلافت اموی‌ها، عباسی‌ها و تا سقوط خلافت عثمانی‌ها ادامه یافت.ازسوی دیگر بسیاری از احكام اسلامی كه در متن قرآن مجید آمده است با صدای رسا فریاد می‌زند كه باید حكومتی تشكیل گردد، تا در چهار چوبه ای حكومت این احکام پیاده شود و به تعبیر دیگر این احكام، احكام سیاسی است وخط مشی اسلامی جامعه ای اسلامی را تعیین می‌كند.
آیات زیادی از قرآن در بارهء مسأله ای جهاد، وظایف مجاهدین، مسأله ای غنائم جنگی، شهدا و اسرا است، بسیاری از آیات قرآن، ناظر به وظایف قاضی واحكام قضا واجرای حدود وقصاص ومانند آن است وبسیاری ناظر به اموال بیت المال است.مسأله ای امر به معروف ونهی از منكر در محدودهء تذكرات واوامر ونواهی زبانی وظیفه ای همه مردم است، ولی بعضی از مراحل امر به معروف ونهی از منكر نیاز به شدت عمل وتوسل به زور، وحتی قیام مسلحانه نظامی دارد كه جز از طریق حكومت قابل تعمیل نیست.
اجرای عدالت در جامعه واقامه ای قسط وعدل وگشودن راه برای آزادی تبلیغ در سراسر جهان،هرگز با توصیه ونصیحت واندرزهای اخلاقی انجام نمی‌شود، این حكومت است كه باید به میدان آید، چنگال ظالمان را از گریبان مظلومان جدا سازد، وحقوق مستضعفان را بازستاند وندای توحید را از طریق رسانه‌های موجود در هر زمان به گوش مردم جهان برساند. پس آیا تطبیق اینگونه از احكام در بیرون ازدایره ای حكومت قابل توجیه است؟
پاسخ این را اززبان چندتن ازدانشمندان غربی که ازدید منطقی وعادلانه ای خود به آن پرداختند، بیان می داریم:
دکترفیتزجرالد می گوید :" اسلام دریک دین خلاصه نمی شود بلکه نظام سیاسی هم است".
استاد استروثمن نیزمی گوید :" اسلام پدیده ای دینی وسیاسی است زیرا پیامبری بنیانگزار آن سیاستمدارِ حکیم ورهبری سیاسی بود". استاد جپ می گوید : اینک این حقیقت روشن گردیده که اسلام صرفا باورهای دینی فردی نیست، بلکه اقامه ای جامعه ای مستقل باساختار حکومتی استوار وقوانین وارگانهای ویژه را واجب وضروری شمرده است (قرضاوی،۱۳۹۰،ص،۴۷ -۴۸ ).
این گواهی ها برای کسانی است که گوش های شان تنها برای سخنان دانشمندان غربی بازمی شود، تاراه مجا دله را برای حرف های نامعقول آنها که – دین را خارج ازدایره ی سیاست می دانند- مسدود نماید.

نتیجه گیری
ازآنچه که بیان گردید، تصریح می گردد که دین اسلام درتمام ابعاد زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی،سیاسی وتمدنی انسان ها برنامه ها ودستوراتی وضع نموده وهویدا می گرددکه سياست از ديد گاه اسلام ، بخشي از منظومه منسجم انديشه اسلامي وجزء شریعت اسلامی تلقي مي گردد و رويکرد مسلمانان به آن ، ريشه در وحي ٬ سنت و سيره ای خلفای راشدین داردو باسیاست امروزه-که براساس زور،خشونت، فریب ونیرنگ- استواراست،سازگارنبوده بلکه هدف آن به میان آوردن زمینه صلح، برادری،عدالت،محبت،پیشرفت وتعالی جامعه ای بشری است وسیاستمدار خوب کسی است که برعلاوه ای نظم وتدبیر خوب، بهترین مصلح ومربی اخلاق نیکوباشد.

 

 

منابع

۱ـ راجی، عبدالقدوس.(۱۳۹۰).نظام سیاسی اسلام.چاپ دوم.کابل:انتشارات رسالت.
۲ـ رحمانی، محمدشریف.(۱۳۸۹). اسلامی سیاست پوهنه، چاچ پنجم،کابل:میوندخپرندویه تولنه.
۳ـ علی پور، عفت.(بی تا). اندیشه های سیاسی سیدقطب. چاپ اول.کابل: انتشارات خیبر.
۴ـ قرضاوی،یوسف.(۱۳۹۰). فقه سیاسی.ترجمة عبدالعزیزسلیمی:چاپ سوم.تهران: نشراحسان.
۵- ندوی،ابوالحسن علی الحسنی.(۱۳۹۱).کندوکاوی دراوضاع جهان وانحطاط مسلمانان. ترجمة عبدالحکیم عثمانی:چاپ هشتم. تهران:نشراحسان.