آرشیف

2015-1-13

شیرین نظیری

زن در دوران ما قـبـل تــــاریــــخ

 

تاریخ حکایت طولانی گذشتگان است. داستان گذربشریت ازمرزهای حیوانیت تا برپا کردن تمدن های پیشرفته ومغلق. انسان ها درنسل های متواتر ،از حاصل دست رنج پیشنیان خود مستفید شده وآنرا توسعه دادند وبا نوآوری های خودعصرمدرن امروزی رابوجود آورده وبه پیش میروند.
تاریخ نویسان و باستان شناسان، تاریخ پیدایش انسان وزنده گی اجتماعی آنرا به عنوان یک جاندار مشخص ومتمایزازدیگرپستانداران درحدودی سه ملیون سال پیش ازین تخمین نموده اند وکهن ترین اثری که تاکنون ازهیکل بشری بدست آمده است می گویند که مربوط به یک ملیون وهفتصد هزار سال پیش ازما است. ولی عمرانسان با استخوان بندی و شکل و هیات کنونی آنرااز300 هزارسال بیشتر نمی دانند. عمرتکامل یافته انسان " تکامل یافته با ویژه گیهای امروزین" با این پیچیده گی مغزوسلسله اعصاب وبا قدرت سخن گویی وکلیمه سازی وبیان زبانی برخی مفاهیم که درذهن داشته است ،از50 هزارسال به عقب ترنمیرود. ولی انسانهای اولیه هنوززمانی بسیاری درپیش داشتند تا به مرحله ای امروزی برسند وانسان نامیده شوند.
انسانها درآغازخلقت خود دربرابرنیروهای طبیعی خیلی ها ناتوان وبرای ادامه بقا وحیات خود با ناملایمات طبیعت همیشه درجدال وکشمش بوده اند . 
ملیون ها انسان درآغاز زنده گی، دراثرگرمی ، سردی هوا ،سیلاب ها ، امراض کشنده و بی غذائی تلف شدند. شماری محدودی که پس ازدشواری های طاقت فرسا زنده ماندند همواره درجستجووتلاش برای پیدا کردن غذا درجنگلات وسیع راه می پیمودند ودرهرکجائی که دانه های خوش ذایقه نباتات، ریشه های خوش طعم گیاهان، گل ها و ساقه های لذیذ درختان و تخم های پرنده گان را می دیدند، توقف نموده وآن راجمع آوری کرده ومی خوردند. 
مردان آنزمان درکوه ها و صحرا های پرخطر به شکارمی رفتند. زنان افزون برمواظبت از کودکان خود؛ درمبارزه با هرگونه ناهنجاری های طبیعت و ناملایمات روزگاردرتکاپو وبرای تدارک وتهیه غذا برای کودکان می پرداختند.تا اینکه تدریجا قسمتی از نیروهای طبیعت را مهار نمودند وپس ازمروری سده های متوالی انسانها موفق به کشف زراعت واهلی ساختن حیوانات گردیدند وازوابسته گی با مواد غذائی طبیعت رهایی یافتند و دراثرکارو فعالیت زیاد، موفق به دریافت محلات مناسب برای پیشبرد امور حیاتی خود نیزگردیدند ، که این نواحی پرفیض وبرکت اکثرأ درکرانهً دریا ها و رود خانه ها موقعیت داشته و با استفاده از آب فراوان ، حاصلات وافربدست می آوردند. 
بنابراین درنتیجه گرفتن محصولات زیاد ، آب فراوان ، هوای گوارا وغذای کافی ،ازدیاد جمعیت ها نیز بوجود آمده و قبایل زیادی تشکیل شدند.همهً اعضای قبایل درین مرحله تاریخی از بام تا شام به خاطر پیش برد امور زراعت تلاش خسته گی نا پذیرمی نمودند ، ولی درآغاز تقسیم کارجنسی ، کارگر و کارفرما، تولید اضافی وسودوسلم درمیان آنها وجود نداشت. هرچیزی که تولید می شد جهت استفاده تمام اعضا قرارمی گرفت.هیچ یک به فکر نفع شخصی و تفوق جوئی نبود ، همه به اشکال گروهی درقبایل زنده گی مشترک داشتند روابط جنسی میان زن و مرد نیز آزاد بود، هرمرد میتوانست یک زن را و یا هرزن یک مرد دلخواه خود را انتخاب کند، فرزندان صرف توسط مادر، شناسائی می شدند و مادر،همه فرزندان خود را مربوط به خانواده مشترک می دانست. ولی هیچ پدرقادر به شناخت فرزندان خود نبود. با گذشت زمان درین دوره تاریخی، در روابط جنسی مرد و زن قیودات، محدودیت ها و تغییراتی به وجودآمد.آنهایی که دریک قبیله زنده گی داشتند وهم خون بودند.ازدواج درمیان شان ممنوع قرارداده شده بود. 
درین صورت باشنده گان این قبیله جهت روابط جنسی باید سری به قبایل دیگرمی زدند ، تا جفت مورد پسند خود را دریافت می نمودند. جفت های دلخواه از دو قبیله مختلف ساعت ها و شب ها را درکنارهم، درجنگلات سپری مینمودند . این آمد ورفت ها بعضاً منجربه دوستی ها شد که البته این دوستی ها کوتاه مدت ودرازمدت بود. در نتیجه این دید و بازدید ها و بوجود آمدن دوستی های درازمدت، زمینه برای ازدواج ها مساعد گردید. و مزاوجت های گروهی به تدریج ازمیان رفت و جای خود را به ازدواج یک زن با یک مرد داد و بدین ترتیب قدمه های نخستین خانواده های یک جفتی پا به عرصه وجود گذاشتند و خانواده را تشکیل دادند.

پیدایش خانواده: 
خانواده به معنای لغوی آن « خاندان ، دودمان ، اهل خانه ، زن ، مرد و فرزندان » است. خانواده نخستين نهاد اجتماعی است كه در اشكال مختلف درهرجامعه‌ ای وجود دارند واز بقاياي سكونت انسان های ماقبل تاريخ ، به مرورسال های طولانی تشکیل شده واز قديمي ترين نهاد حیات اجتماعی محسوب می شوند. 
انسان ها از بدو پیدایش خود برروى كره زمين با تشكيل دادن كانونى به نام "خانواده"،عمرى را دركنار يكديگر گذرانيده و فرزندانى دردامان پرمهرخويش پرورانیده و آنها را به ثمررسانیده اند و پس ازگذشت زمان مادران و پدران، جای خود را به فرزندان واگذارشده و خود چشم از جهان بسته اند و درعوض خود خانواده های جدیدی را بوجود آورده اند. به همین گونه این سلسله های نیکو تا کنون به ما ها رسیده و ما نیز مجبوریم که جایگاه خود را به فرزندان خود وا گذارشویم تا پروسه یا دوران طبیعت به پیش برود وکهنه جای خود را به نوتعویض نماید. 
در خانواده ابتدايی بشر، پدر نقش بسيار مهمی داشت. او سرپرست يعنی خانه سالار خوانده می شد واز اقتدار بی حد وحصری برخوردار بود. وظايف او شامل اجرای مراسم مذهبی ، حفظ امنيت خانواده، حفظ اصالت خون وقضاوت بود.از پيوستن چندین خانواده متشكل از پدران، مادران ، فرزندان ، خواهران ، برادران، عروسان ، دامادان ،کاکا زاده گان، عمه زاده گان، خاله زاده گان ماما زاده گان وخويشاوندان ، خانواده های گسترده وهم خون به وجود می آمد كه همه دریک قبیله دورهم منسجم بوده وغير قابل تقسيم تحت نظررئيس واحد می زیستند. به عباره دیگرخانواده یک واحد حیاتی و اساسی درمجموع فعالیت های اجتماعی و اقتصادی بشری است که با وحدت و ائتلاف آن پایه های اقتصادی و اجتماعی خانواده شکل گرفته و با متلاشی شدن آن کانون خانواده با همه متعلقات حیاتی، مادی و معنوی آن فرو می ریزد.
"مرگان" دانشمند امریکائی گفته است که در نتیجه مطالعات وتحقیقات زیاد به این نتیجه دست می یازیم که: " خانواده درکاروان زند ه گی بشر راه های دور و درازی را پیموده و اشکال گوناگونی را نظربه هرزمان به خود اختیارکرده است، اشکال خانواده ها درگذشته ها ، با خانواده های امروزی بکلی متفاوت بوده است. بعضی ها چنین می پنداشتند که خانواده ها صرف براساس وحدت ووصلت دو موجود مختلف الجنس « زن و مرد » تشکیل گردیده و متاسفانه زمانی هم اتفاق می افتد که به نسبت ناهنجاری ها ، خانواده ها ازهم پاشیده و کانون خانواده ها برهم خورده و نیست و نابود شده اند و یا اینکه دراثر اطاعت و فرمانبرداری فامیل ازهمدیگر، سلسله این خانواده ها با اشکال تغییر یافته گذشته گان تا همین حالا هم ادامه یافته است. " 
مطالعات تاریخ بدوی انسانها نمایانگرآنست که روزگاری بوده که ازدواج های زیاد و زن گرفتن های زیاد، یکدیگر را تکمیل و پروسه زنده گی را سهل تر می ساخته است وازین جهت فرزندان مشترک آن ها به طور دسته جمعی متعلق به همه آن ها بوده است.
اين زنان بودند كه در طول تاريخ و زمانی كه انسان به صورت وحشی می زيست كانون خانواده را به وجود آوردند و به تدريج به مردان ادب ، هنرمعاشرت ،مهمان نوازي و آداب اجتماعی كه بنياد معرفه النفس و شالوده ي تمدن می باشد به مردان آموختند. رشد و نمو فداكاري ، عشق و محبت و نيز عزاداري براي مرده گان در تمدن انسانی از وجود زن مشتق گرفت و فكر برادری و برابری جهانی از همان اصول اوليه ی مادرتباری سرچشمه گرفت كه همين صفت منشاء تكامل جامعه بود. مشخصات دوران يا جامعه ي زن تباری فقدان كشمكش ها و تضادها ی درونی و عشق ورزيدن به صلح و آرامش بود، اما با آغاز تسلط پدرشاهی همه ی اين اصول رو به زوال رفت و تسلط مردان بر جامعه سبب شد اين اتحاد و برادری همگانی بين انسان ها در هم شكسته و نظام طبقاتی و سلسله مراتب جايگزين آن شود. دوران زن تباری همان دورانی است كه طبق اساتير تمام مردم جهان، مردم درآن با صلح و آرامش می زيستند و به عصر طلائی معروف است.
همان طوری که در بالا گفته آمدیم ، این نوع خانواده هایی را که ما همین اکنون عضوعده یی از آن ها هستیم درنتیجه صدها تغییر شکل ، درنهایت به شکل امروزی آن درآمده است و روزتا روز درحال تغییروتحول هستند. ممکن پس ازچندین سده شکل دیگری از خانواده ها عرض اندام نماید.
جهان امروزی، بازهم تلاش روی زنده گی با همی دارد ، زنده گی ایکه درآن جنگ نه ! بلکه صلح حکمفرما باشد وطبقات بالائی با همه تبعیض ها و یکه تازی های آن محوو نابود شوند. تا خانواده ها در فضای امن زنده گی خود را ادامه داده بتوانند و نگران هیچ نوع خشونت وجنایت نباشند.

منابع:

تاریخ اجتماعی ایران ازمرتضی راوندی جلد اول 
زن وسکس درتاریخ سیامک ستوده چاپ چهارم