آرشیف

2015-1-13

شیرین نظیری

زنــده گــی بـشـــر در جــامــعــــه بــــــــدوی

 

نقش زن درپروسه تولید دردوره پیش از تاریخ:

قسمیکه همه میدانیم،خانواده یک واحدحیاتی واساسی درمجموع فعالیت های اجتماعی و اقتصادی بشری بوده که باوحدت وائتلاف آن پایه های اقتصادی واجتماعی خانواده شکل گرفته وبامتلاشی شدن آن کانون خانواده با همه متعلقات حیاتی،مادی ومعنوی آن فرومی ریزد.

باوصف آنکه خانواده هادر زمان های گذشته باوسایل بسیار ساده وابتدائی تولید سروکارداشتند. اما همه اعضای خانواده مثل سلسله زنجیری به همدیگرمرتبط وپیوسته بودند وبااتحادو وحدت کامل اموراقتصادی خود را موفقانه به پیش می بردند. زیرا درآن زمان تبعیض جنسیتی، تقسیم کارو فشارمالک به رعیت وجود نداشت وهرکه مجبور بود که نظر به نیازمندی و بقای حیات خود کار کند وغذای مورد ضرورت خود را آماده سازد. زنان نیز جهت ادامه حيات خود وکودکان شان، مصروف تهیه مواد غذائی بودند واز ریشه وساقه نباتات، گل ها و تخم های پرنده گان استفاده می نمودند. موضوع بسیار مهم و دلچسپ اینست که ، زنان درحین پالیدن و کاویدن ریشه های نباتات ، دانه های حبوبات را نیزدریافت نمودند. یک مقداراین دانه ها را مصرف روزانهً خود نموده و متباقی آنرا برای روز مبادا در زیر خاک از انظار پنهان کردند. روزی متوجه شدند که حبوبات مخفی از زیر خاک سربیرون کشیده ومانند خودرا دوباه بوجود آورده اند. از آن روز به بعد، زنان مقدار مورد ضرورت دانه ها را صرف و بقیه را جهت کشت سال آینده محفوظ نگه میداشتند. بدین ترتیب زن ها ، قادربه تهیه مواد غذائی خودوکودکان شان شدند.

شایان یاد آوریست که ،این اولین ابتکار بشربود که توسط زنان صورت گرفت و تا امروز ادامه دارد. ازآن روز به بعد از یک سوغذای مناسب برای مادران و کودکان بوجود آمد وازسوی دیگر خطراز بین رفتن شان توسط حیوانات وحشی ودرنده از میان رفت. زیرا مادران با کودکان شان مجبور نبودند که فاصله های دورودراز را به خاطردریافت غذا طی کنند ویا اینکه از بی غذائی تلف شوند.

باید به افتخار نوشت که این زنان بودند که برای نخستین بارموفق به کشف زراعت شدند و تا امروز ادامه دارد. اما برای نگارنده این سطور جای تاسف درین جا است که یک روزهم از طریق رسانه های جمعی شنیده نشد که گفته باشند : زنان اولین مخترعین در روی کره زمین هستند؟ زیرا اگر درواقعیت به زن وقت داده می شد، مانند ماقبل تاریخ ، اکثریت اختراعات و اکتشافات توسط آنها به بسیارخوبی و دقت کامل انجام می شد ، تکنالوژی راه رشد و پیشرفت خود را می پیمود و همه آثارکشف شده به خاطر بهبود زنده گی بشرمورداستفاده قرارمی گرفت نه به خاطر نابودی بشریت و نابودی طبیعت. 

درآغازحيات انسانهای بدوی، مرد تنها مصروف شکار حيوانات بود و گاهی هم نوزاد های حيوانات را اسير نموده، با خود به منزل می آورد. زنان نیزتعدادی از نوزادهای حيوانات وحشی را به خانه نگهداری می نمودند و تا اينکه آهسته آهسته آنها را زنان رام ساختند وبرخی ازاین حيوانات با ابتکار زن اهلی گرديد و به مرور زمان رمه ها و گله های زیادی یکی پی دیگر بوجود آمدند و این ابتکاردر بين گروه های آن دوره مروج گردید. با تربيت نمودن حيوانات خانه گی بود که زمينه های استفاده از شير، پوست، گوشت، استخوان، روده، پشم، شاخ وغيره نيز بدست آمد که از يک طرف غذای پروتينی و موادهای مفيد ديگر به صحت و رشد دماغی انسان کمک می کرد و از سوی دیگریک منبع بسیار خوب و قابل افزایش نسبت به سایررشته های تولیدی بود به خصوص انکشاف زراعت و ایجاد انبارهای علوفه ، باعث ایجاد غذای کافی به شبان ها گردیده وهم چنان این وضع به سرعت توالد و تکثر حیوانات رابلند برده و باعث تشویق و کنترول مردان از بهره دهی این ثروت ساده و پردرآمد شده وبدینترتیب مازاد تولید در زراعت ومالداری به وجود آمده و به تسلط مرد افتاد.

قسمیکه قبلاً یاد آوری نمودیم، کارمرد ها شکار، ماهی گیری و جنگ بود ؛ ولی با افزایش زراعت و مالداری دیگرمردان مجبوربه رفتن به جنگلات و شکارحیوانات نبودند. زیرا آنها نیزغذای خود را، خود شان تهیه می نمودند وضرورت زیاد به شکارحیوانات نداشتند.
تا زمانیکه که این اصول "مادر تباری " برقرار بود اصل و نسب صرف از جانب مادرمعین می شد. میراث به نزدیک ترین اقوام ، هم خون جانب مادرمی رسید زیرا ثروت باید درحلقه ثابتی که ازخویشاوندان هم خون ، شاخه زن باقی می ماند؛ ولی پس از آنکه دراثر گله داری و پیشرفت زراعت ثروت فزونی یافت و موقعیت اجتماعی و اقتصادی مردان بالا رفت، به این فکر افتادند که رسم موجود میراث را به نفع فرزندان خود دگرگون سازند. این تحول به عقیده بعضی ازجامعه شناسان از شگفت ترین وحیرت انگیز ترین ودرنهایت از بزرگترین انقلابات اجتماعی است.
درجامعه اولیه یا بدوی همه افراد بشر منجمله زنان و مردان در برابری کامل نسبت به یکدیگر زنده گی می کردند وعلت برابری زن و مرد و رابطه عادلانه ، هماهنگ و انسانی ، همانا فقدان مالکیت خصوصی و نبود جامعه مرد سالاری بود.