آرشیف

2014-12-30

محمد تقی حسین زاده

راشد انصاری!

 

راشد انصاری ،از همسایه زرداری
زده است تهمت مرا،به اندازه ای بارلاری(1)
این قدر پر رومباش پاگَل قرن 21
چندان چیزی هم نیستی می اندازم درمرداری(2)
درد توبسیار زیاد است فشارخون تان بالا
فکر میکنم این است مرحله بارداری
توهستی یک ایرانی من هستم یک افغانی
اگرگیرم آمدی پشُتت میکنم داری(3)
اگرشکوه کردی ازداری بودن خویش
کناراب(4)درانتظار است برای سنگ کاری
اگردرراه آمدی خداراشکر میکشم
درغیرآن خودت هستی هم بستریک لوگری
ایرانی گگ توفقط میگویی ازشعرهایت
افغان هامینویسند رنگارنگ خبرداری؟؟
بالهجه ایرانی ادبیات شده گدود
یادش بخیر، استاد عبدالله انصاری
آه! تازه فکرم بازشدچه ناله وچه گیله
ازانسان های پوچ چه سود وچه باری
من به حرف هایت باورندارم جانم(راشد)
شایدباشی برادر، پودری ونصواری
اَی انسان اُو بری، مباش به فکر اِی بری
فقط خودت رامیگویم راشد جان انصاری
محمدتقی حسین زاده گفت،پشُت این حرف ها نگرد
نصیحت هایم رابگیر صرف ازروی بِراری

 

محمدتقی حسین زاده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موترهای بار بری کلان (کامیون)
چَتَلی
زخم
دست شویه