X

آرشیف

بود نبود زیر آسمان کبود ، دو قبیلۀ آدمی از یک تبار، در دامنه های دو سوی یک سلسله کوه سربلند ، مجاور همدیگر سکونت داشتند ، غذای اصلی شان میوه مواشی منحصر به لبنیات بود . مطابق رواج هردو، خوراک مسکه جایگاه خاص داشت ، اهل قبیلۀ اول ، مسکه را با کارد، روی نان و مردم قبیلۀ دوم آن را در پشت نان می کشیدند و می خوردند ، آنها از تفاوت مسکه خوردن همدیگر ، نسبت به یکدیگر نفرت پیدا کردند . هرکدام ازان ها ادعا می کرد که جانب مقابل به نان و مسکه ، به رسوم دیرینۀ نیاکان ، اهانت می کند . برای یکی مالیدن مسکه روی نان و برای دیگری کشیدن آن در پشت نان ، اصالت داشت . هر قبیله تصور می کرد که رسم مسکه خوردن قبیلۀ حریف در اثر هجوم فرهنگی بیگانه ها ، پایمال شده . تضاد ها تشدید شد و خصومت با لاگرفت . افراد هر قبیله به سه گروه منقسم شدند . گروه تند رو ، گروه معتدل(محافظه کار) و گروه بی تفاوت . تند رو ها که تعداد شان کمتر از پنج فیصد هر قبیله بود ، اشخاص افراطی، لجباز ، کج بحث ، کج مرض ، حسود ، خودخواه ، ماجراجو و ، متعصب ، گاودینگ، کله خراب ، دارداری، بی منطق، بیخبر از روزگار، عاقبت ناسنج و منفی باف بودند ، هرکسی را که در مقابل نظریات افراطی شان مخالفت می کرد از میان بر می داشتند، در نتیجه معتدل ها و بی تفاوت ها از اینها می ترسیدند . معتدل ها تلاش می کردند که تشنج بین قبایل زیاد نشود اما بی تفاوت ها در خفا مسکه را هم از روی نان و هم از پشت نان می خوردند و به تندرو ها بد می گفتند . نشان بیرق قبیلۀ اول ، نان روی مسکه و در نشان قبیلۀ دوم مسکه روی نان ترسیم شده بود . روز های که یک قبیله علیه دیگری مظاهره می کردند ، تندرو ها در صف اول می رفتند ، احساساتی ، خشمگین و بی خود می شدند ، به جانب مقابل ناسزا می گفتند و دهن های شان کف می کرد ، پیشاپیش می دویدند ، فحش می گفتند،  هرچیز سر راه خود را خراب می کردند ، صدا های عجیب و غریب می کشیدند ، بیرق حریف را آتش می زدند، وقتی که آتش شعله می کشید ، باز به آتش حمله می بردند گاهی آتش را می زدند و گاهی بیرق را ، گاهی بیرق را می سوختاندند و گاهی خود را. بین هردو قبیله برخورد های سرحدی به اوج رسید ، هردو مسلح شدند و میان ایشان مسابقۀ تسلیحاتی آغاز یافت، جنگ با کوتک و متار و سوته به کار برد شمشیر ونیزه با تفنگ و راکت کشید و دورنمای طیاره بی پیلوت. روزگار خوشی ، ارامش محیطی و آسودگی دایمی آنها برهم خورد ، باهم در افتادند ، همدیگر را می کشتند ، غارت می کردند و در پریشانی می زیستند ، دار و ندار ایشان صرف آمادگی جنگ ، تهیۀ سلاح ، تشدیدنفاق، کینه ، خصومت و دشمنی می گردید ، به خواری به سر می بردند . افراطی های ایشان  چاق و چله و مقتدر ولی معتدل ها و بی تفاوت ها ، بی قدرت و مفلس و مغضوب بودند .آری هردوی آنها از یک نژاد ، از یک قوم ، از یک سرزمین و دارای فرهنگ مشترک بودند ، هردو نان و مسکه می خوردند « آن یکی مسکه را در روی نان و دیگری در پشت نان می کشید » . بلی مولوی بزرگ گفته بود که :
ذلــــــت اولاد آدم بـــی خـــــــــلاف
اختلاف است اختلاف است اختلاف

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.