آرشیف

2014-12-29

معراج الدین امینی غوری

بی استقلالی کشورم : ری نزن

ری نزن میهن چراغان می شود 
خنده بر لبها نمایان می شود

میروند از شهر ها دیوانه ها 
آدم عاقل فراوان می شود

بعد ازین ماقوف میگردد حریف 
عوضش یک فرد انسان می شود

کار ها میرسد بر اهل کار
بعضی ها دوباره چوپان می شود

تاجران دین و مذهب یک به یک 
بسته در زنجیر و زندان می شود

اخ ، چه کیفی خات ما و تو کنیم 
روزیکه میهن چراغان می شود