آرشیف

2015-1-16

مسعود اندیشمند

افــــــــزایش نیرو یا نـــه؟

 
 

 
 هفته نامه ی انگلیسی The Economist (17 – 23  اکتوبر 2009 )
 
اختلاف میان دموکراتها:
بارک اوباما پس از احراز ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا  تا اکنون نیروهای امریکایی را  در افغانستان  تقریباً دوبرابر کرده است. اما جنرال مک کریستل McChrystal شخصیکه اوباما او را فرمانروای نیروهای امریکای در افغانستان برگزید، خواستار ده ها هزار سرباز دیگر است. وی افزود "اگر نیروهای بیشتری به افغانستان اعزام نشود این ماموریت احتمالاً به شکست مواجه خواهد شد". یک مشاور امریکایی در اوایل سال جاری به اوباما بیان داشت که هزینه ی بود و باش یک سرباز امریکایی در افغانستان سالانه به 250,000 دالر میرسد در صورتیکه یک سرباز افغانی که به زبان مردم خود سخن می گوید و از آب آنجا میتواند بنوشد فقط بیست در صد (50,000  دالر) هزینه ی یک سرباز امریکایی را تشکیل میدهد. با توجه به وضع وخیم  بودجه ی ایالات متحده امریکا و افزایش کسر بودجه در این کشور و با توجه به شکایت کشور های درگیر که  آنها نیزدر مورد مصرف در افغانستان سروصدا می کنند این پرسش بوجود می آید که آیا رئیس جمهور امریکا واقعاً حاضر است تا سالانه بطور وسیع پول بیشتری را در کوه های هندو کش به مصرف برساند و به این کار تا رسیدن به پیروزی ادامه دهد؟ و آیا رای دهندگان ازین عملکرد وی راضی خواهند بود؟
به نظر میرسد که آقای اوباما درین مورد دیگر مطمئن نیست. برنده ی جایزه ی صلح نوبل در مورد جنگ افغانستان متردد است. آقای اوباما بجای پذیرفتن پیشنهاد جنرال مک کرایستل به مشورت بیشتر با  رهبران کنگره (که بیشتر آنها از جنگ متنفر اند) متوسل می شود و به این ترتیب نشان میدهد که او تمام راه ها را مد نظر گرفته و مورد ارزیابی قرار می دهد. منتقدین رقیب  وی او را به بی عزمی متهم می کنند. Charles Krauthammer  چارلس کرات هَمَر یک کار شناس محافظه کار اوباما را با شخصیت هملیت Hamlet (قهرمان و نام نمایشنامه ی تراژدی شکسپیر) مقایسه می کند- یک شخص پر حرف و بی نهایت دودله. جمهوری خواهان به این نظر اند که حرف های اوباما در مورد جدی بودن در مسئله ی افغانستان فقط یک نوع سیاست بافی بوده است. آنها به این عقیده اند که او در این مورد با نیرنگ بازی عمل کرد و  بخاطر جلب بیشتر رأی چنین وانمود می ساخت که امنیت امریکا را بهتر خواهد کرد. او در عین حال از خاتمه ی جنگ در عراق صحبت بمیان می آورد. بعضی از گروه های ضد جنگ هم با جمهوریخواهان درین مورد همنظر هستند.
جمهوری خواهان کنگره ی امریکا معتقد اند که تصمیم گیری  در ین مورد خیلی  صاف و ساده است. افزایش  نیروهای امریکایی در عراق نتیجه ی مثبت داد همینطور در افغانستان هم نتیجه ی مثبت خواهد داشت.  در غیر آن تلاش امریکا در افغانستان به شکست مواجه خواهد شد که این یک نوع نا امیدی و اضطراب را در میان هم پیمانان دولت امریکا ببار خواهد آورد و در عین حال به تشجیع و تقویت دشمن خواهد افزود.  بعضی از دموکراتها با این ارزیابی همنظر اند. رئیس کمیته ی خدمات نظامی امریکا Ike Skelton آیک سکیلتُن (دموکرات) به سایت policy.com گفت که آقای اوباما باید از مشوره ی جنرال مَک کرایستل پیروی کند چون وی کسیست که  در جریان بوده و موضوع افغانستان را از نزدیک ارزیابی کرده است. اما بسیاری دموکراتها درین مورد موافق نیستند. نایب رئیس جمهور جو بایدن ماه ها است که درین مورد اظهار مخالفت میکند و بیان داشته که  این یک عمل غیر منطقی  است که مصرف امریکا در افغانستان ده ها مراتب بیشتر از مصرف این کشور در پاکستان است، در حالی که بسیاری اعضای القاعده در پاکستان بسر می برند و کشوری را که گروه القاعده میخواهد به هم بزند صاحب سلاح اتومی است. آقای بایدن یک ستراتیژی کم مصرف در افغانستان را مصلحت آمیز میخواند.  مثلاً او در مورد استفاده  از هوا پیماهای جنگی بدون خلبان و از نیروهای مخصوص که خاص بخاطر از بین بردن رهبران القاعده باشد سخن میگوید.  و در غیر آن باید هر چه بیشتر سربازان افغانی تمرین داده شوند و مسئولیت بیشتری به عهده ی آنها سپرده شود.
نگرانی های دیگر هم میان دموکرات ها وجود دارد. آنگونه که اسناد وشواهد  تقلب در انتخابات افغانستان آشکار تر شده است (و حالا انتخابات به دور دوم می رود)،Nanci Pelosi   نانسی پیلوسی رئیس مجلس نمایندگان کانگرس امریکا این پرسش ها را مطرح میکند: " آیا رئیس جمهور کرزی همکار توانا و مناسبی برای ما خواهد بود؟ آیا حکومت افغانستان می تواند طوری وارد عمل گردد که توأم با فساد و رشوه خواری نباشد؟ و آیا هم پیمانان ناتوی امریکا به استثنای انگلیس واقعاً در این مبارزه متعهد هستند؟ ضمناً Jim McGovern  جِم مَک گاورن یک دموکراتخواه عضو کانگرس امریکا از ایالت ماساچوست ستراتیژی را در پیش گرفته است که مبنی بر توقف اعزام نیروهای امریکایی به افغانستان میباشد.  وی آماده می شود تا  لایحه ای را درین رابطه تدوین کند. آقای مک گاورن چنین استدلال می کند که اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان فقط باعث کشمکش بیشتر میان خود افغانها میگردد و در نتیجه به طالبان نفس تازه ی می بخشد.
حمایت یا مخالفت
اکنون اوباما چه تصمیمی را باید اتخاذ کند؟ افکار عمومی هم که درین مورد چندان روشن نیست.  برمبنای  نظر سنجی Gallup گالوپ (یک موسسه ی نظر سنجی در امریکا که بیش از 40 نمایندگی در 27 کشور جهان دارد) 48 در صد امریکایی ها با اعزام نیروی بیشتر به افغانستان موافق اند در عین حال 45 درصد آن مخالف اند. وقتی به ارقام نظر سنجی های فعلی نگاه میکنیم می بینیم که امریکایی ها نظر به یک ماه پیش بیشتر جنگجو به نظر میرسند. یک ماه پیش 41 در صد (7 در صد کمتر) امریکایی ها موافق افزایش نیروهای کشور خود به افغانستان بودند و 50 در صد آن مخالف، اما این ارقام ناپایدار و غیر قابل پیش بینی اند. وقتی به پشتیبانی جنگ در افغانستان میان دموکراتها و جمهوریخواهان نگاه شود، حمایت دموکرات ها از جنگ در افغانستان در مقایسه با جمهوریخواهان ضعیف است. در میان دموکراتها فقط 36 در صد پشتیبان افزایش نیرو های امریکایی اند در حالی که 50 در صد مخالف اند. و جمهوریخواهان با 73 در صد موافق و 18 درصد مخالف، نشان میدهد که آنها به شدت پشتیبان جنگ در افغانستان اند و در حالی که ارقام نشان میدهد نظرات سایر اعضای  کنگره درین مورد بطور مساوی تقسیم شده است.
دموکرات ها از دو چیز می هراسند. اول اینکه مصرف هزاران میلیون دالر در افغانستان و در خطر انداختن جان صدها سرباز امریکایی و سرانجام باوجود این همه تلاش هراس شکست خوردن درین جنگ. و مسئله ی دیگر این است که این جنگ بدنام باعث تضعیف و تعویق برنامه های داخلی امریکا خواهد شد. بطور مثال امریکا در تحقق یک سیستم خدمات بهداشتی همگانی چگونه میتواند بپردازد در حالی که آنها به سوختاندن پول در آتش جهنم افغانستان ادامه بدهند؟  تمام گروه های خورد و بزرگ – سبزها، اتحادیه ی کار گران، اقلیت های نژادی، همجنس گرایان و غیره-  که هشت سال کامل برای پیروزی یک رئیس جمهور دموکرات لحظه شماری میکردند، الآن قدری نگران اند. آنها از این می هراسند که مبادا ظهور یک باتلاقی در افغانستان باعث فرورفتن پای اوباما شود و درنتیجه آرزو های شان نا برآورده باقی بماند. این گروه ها حرف از Lyndon Johnson لیندن جانسن (سی و ششم ریس جمهور امریکا) میزنند که تشدید جنگ "آن جنگ لعنتی"  در ویتنام باعث تضعیف در راه پیمایی "جامعه ی بزرگ" The Great Society (عنوان "جامعه ی بزرگ" The Great Society در سال 1964 توسط این زمامدار امریکایی بخاطر بهبود برنامه ی اجتماعی و اقتصادی امریکا بکار برده شده بود) در داخل گردیده بود. تظاهرات خیابانی امریکا تا به حال کوچک و پراگنده بوده است- فقط چند خانم گلابی پوش (رنگ صورتی) صلحجو که نعره های مانند "هواپیماهای بی خلبان را پرواز ندهید! Ground the drones!" (تعداد این هواپیماهاکه در سال 2001 در حدود یکصدو چند میرسید امسال امریکا صاحب بیش از 12,000 هواپیماهای بی خلبان است که تا در اثر آن تا به حال صد ها غیر نظامیان جان خود را از دست داده اند)  و "دروازه های جنگ را متوقف کنید نه خانه های مان را! Foreclose the war not our homes!". اما این را باید مد نظر داشته باشیم که تظاهرات ضد جنگ ویتنام هم در ابتدا کوچک بود.
گفته میشود که آقای اوباما در جستجوی یک راه میانه است: احتمالاً به دنبال افزایش  قوای کمتری در افغانستان میباشد و تصمیم اعزام قوای مورد مطالبه ی  جنرال مک کریستال را ندارد. آقای اوباما همچنان در صدد تلاش هماهنگتر و مؤثر تری در قبال همکاری با پاکستان بخاطر از پا در آوردن جنگجویان القاعده و طالبان در مناطق بی بند و بار قبیلوی آن مملکت  است. بعضی ها هراس دارند که این جنگ با دربرداشتن شکست سیاسی هیچ منفعت و برآیند نظامی نخواهد داشت. اما هرچه که اوباما از کنگره درخواست کند احتمالاً  جواب مثبت دریافت خواهد کرد. جناح جمهوریخواهان که مطمئناً پشتیبان اعزام نیروهای بیشتر اند و حتی دموکراتهای صلحجو هم که مجبور اند همنظر شوند و به اعزام نیرو های بیشتر توافق کنند.
آقای اوباما هوشمندانه وارد بازی خواهد شد و درین مورد تصمیم عجولانه ی را اتخاذ نخواهد کرد. وی در مورد سرگذشت جنگ امریکا (بخصوص جنگ ویتنام) فکر عمیق خواهد نموده و بعداً تصمیم خواهد گرفت. اما رئیس جمهور امریکا شاید در تصمیم گیری اش درین مورد از کتاب Lewis Sorley لویس سورلی زیر عنوان "یک جنگ بهتر A better war"، که کارمندان قصر سفید به سختی مصروف خواندن آن اند کمک بگیرد. وی میگوید که ویتنام جنوبی میتوانست نجات یابد اگر امریکا کمک های نظامی خود را به دولت آن مسدود نمیکرد. درین کتاب به نقل ازSir Robert Thompson  سَر رابرت تامپسن (وی افسر نظامی بریتانیا و کارشناس شیوه ی "ضد شورشی Counter-insurgency" بود) آمده است : " یک درس و عبرت عمده ی از جنگ ویتنام این بود که: به امریکا به عنوان یک متحد و حامی اعتماد نکنید".
 
 
یاد داشت: جملات بین قوس توضیحاتی از مترجم است.