آرشیف

2015-1-25

وحید مژده

افغانستان، بحـــران و فرصت هــــای از دست رفته

 با گذشت یك ماه پس از واقعهء خونین هشت جوزا، تبعات منفی آن هنوز بر اذهان سنگینی می كند. این واقعه واقعیتی را به نمایش گذاشت كه از قبل مشهود بود اما به آن توجه نمی شد. مردم از آنچه كه در طول بیش از چهارونیم سال گذشت، راضی نیستند. در طول این سالها، مجاهدین به نام های مختلف كوبیده شدند. در مودبانه ترین برخورد ها، كسانی كه مدعی بودند با انصاف و نه از روی تعصب قضاوت می كنند مجاهدین را فاقد درایتی می دانستند كه برای ساختن یك دولت لازم بود.
بزرگان علم سیاست با اندوخته های فراوان علمی(!) از دیار غربت تشریف آوردند تا مدینهء‌ فاضله یی را كه مجاهدین از ساختنش عاجز بودند، برروی خرابه های دولت اسلامی مجاهدین و امارت اسلامی طالبان بنا نهند. جامعهء‌ جهانی با پول و سرباز و سلاح به مدد آنان آمد تا افغانستان از روند جهانی شدن به دور نماند.
برای این كه در سطح جهانی این دولت كسب مشروعیت نماید، انتخابات صورت گرفت. همه می دانیم كه انتخابات ریاست جمهوری و به دنبال آن انتخابات پارلمانی تا كدام حد با معیار های دموكراتیك سرسازش داشت اما همه بنا براین مصلحت كه كرزی از حمایت جامعهء‌ جهانی برخوردار است، به خواست این جامعه كه تعریف دقیقی از آن نیز دشوار است گردن نهادند.
این حكومت برای تلقین مشروعیت خود بر اذهان مردم،‌ راه را در كوبیدن مجاهدین یافت. اما دریغا كه خودش با همهء‌ حمایت های اقتصادی نظامی و سیاسی در سطح بین المللی،‌ داد وفریادش از دست پاكستان گوش فلك را كر كرده است. این همان پاكستانی است كه در دوران حكومت مجاهدین با دست باز و بدون هیچگونه انتقادی در سطح بین المللی،‌ به آتش جنگ در افغانستان هیزم می ریخت. در آن زمان نه آیسافی وجود داشت و نه از ناتو خبری بود ونه از میلیارد ها دلار کمک جامعهء جهانی. چگونه است كه در دوران حكومت مجاهدین، در برابر مداخلات پاكستان تنها مجاهدین مقصر بودند كه با هم جنگیدند اما امروز فقط پاكستان مقصر است؟
در طول چهارده سال دوران جهاد، دنیای آزاد به مجاهدین چیزی در حدود ده میلیارد دلار كمك كرد كه از آن در بخش های نظامی، تعلیم، صحت و كمك به مهاجرین استفاده شد و بخشی از آن را نیز پاكستانی ها تصاحب كردند. اما به هرحال این كمك ها در فروپاشی اتحاد شوروی و آزادی اروپای شرقی دارای نقش واثر انكار ناپذیر بود. این كمك ده میلیارد دلاری به افغانها، روی اقتصاد پاكستان نیز تأثیر بسیار مثبت از خود برجا نهاد و بخصوص روی اقتصاد مردم  ایالت سرحد پاكستان این تأثیر بسیار مشخص تر و ملموس تر بود.
طبق آمار ها در طول چهارونیم سال گذشته بیش از ده میلیارد دلار به افغانستان كمك شد اما این كمك ها تأثیر مثبت روی زندگی مردم افغانستان از خود برجا ننهاد. دولت در طول سه سال اول، مورد نوازش خاص دنیای غرب قرار داشت اما نتوانست از آن بهره یی ببرد. در حقیقت این دولت بخش مهمی از نیروی خود را در تضعیف رقبای سیاسی به كار بست كه در نهایت به تضعیف خودش و ایجاد بحران در كشور انجامید.
دست آورد این دولت در مقایسه با دولت مجاهدین در چیست؟ همین دو روز قبل بود که رئیس دفتر یوناما در کابل گفت که فساد اداری در افغانستان به حدی رسیده که بیم آن می رود دست آورد های چهارونیم سال گذشته یکسره به باد فنا برود. این در حالی است که در کنفرانس لندن بخصوص روی اصلاح ادارات دولتی تأکید صورت گرفت. وی افزود که یکی از دلایل ناامنی ها در افغانستان می تواند همین فساد اداری باشد.
روزنامهء واشنگتن پوست دریکی از شماره های اخیر خویش در رابطه به افغانستان مقاله یی نوشته و فساد اداری را معضلهء مهم دولت کرزی دانسته است. در این مقاله آمده است که پوست های مهم دولتی در افغانستان در معرض خرید و فروش قرار می گیرد. جالب این است که چنین اتهامی در طول تاریخ به هیچ دولتی از جمله دولت های مجاهدین و طالبان وارد نشده بود.پ
آقای اشرف غنی احمد زی هم در نوشته یی گزارش گونه، به ریشه های بحران در کشور پرداخته و آن را نتیجهء مستقیم ضعف دولت کرزی و بی کفایتی اطرافیان وی دانسته است. این که آقای اشرف غنی این گزارش را با کدام انگیزه نوشته است، مسألهء جداست اما به هرحال حرف وی به عنوان کسی که در ابتدا شامل تیم کاری کرزی بود، قابل دقت و اندیشه است. اما با وجود همهء این دلایل، دولت در تلاش است تا هر حرکتی را نه ناشی از ضعف خودش بلکه ناشی از دسایس رقبای سیاسی وانمود نماید.  
حتی در همین واقعهء هشت جوزا تلاش دولت این بود تا نشان دهد آنچه كه به وقوع پیوست، عملی از قبل طرح ریزی شده از جانب رقبا برای تضعیف دولت بوده است. در این رابطه به شخصیت هایی نیز اشاره شده است.
اما بعضی ها روایتی دیگری از این جریان دارند. در هشت جوزا زمانی كه تظاهر كنندگان جلوی پارلمان اجتماع كردند، رئیس و جمعی از وكلاء از مظاهره چیان خواستند تا نمایندگان شان را غرض مذاكره به پارلمان بفرستند.
در جریان صحبت آقای قانونی با نمایندگان مظاهره چیان، افراد امنیت به پارلمان آمدند و ظاهرا از جانب رئیس جمهور دستور داشتند تا این این افراد را به عنوان رهبران آشوب دستگیر سازند. وكلای حاضر در پارلمان با این كار مخالفت كردند و در مورد عواقب آن كه می توانست موجب تحریك خشم مظاهره چیان که در خارج از پارلمان اجتماع کرده بودند، علیه پارلمان گردد،‌ هوشدار دادند اما مسئولان امنیت اصرار به دستگیری داشتند. ممانعت بعضی از وكلای پارلمان موجب شد نمایندگان مظاهره چیان دستگیر نگردند وبه همین دلیل ریاست امنیت ادعا دارد كه در این تظاهرات بعضی از وكلای پارلمان نیز دست داشته اند.
اما جمعی از وكلا به این باورند كه در شرایطی كه پلیس در منطقه حضور نداشت، جمعی از موظفین انگشت شمار امنیت می خواستند نمایندگان مظاهره چیان را كه غرض مذاكره به داخل پارلمان آمده بودند، دستگیر و با خود ببرند تا مظاهره چیان به پارلمان حمله نموده و آن را به آتش بكشند. به این ترتیب جایی برای جلسات پارلمان باقی نماند و آقای كرزی از شر آین پارلمان مزاحم رهائی یابد.
اكنون غرب هم احساس كرده است كه بحرانی گسترده دامنگیر این كشور است و درك كرده است كه دولت افغانستان فاقد تدبیر لازم و مدیرت قدرتمندی است كه یك كشور بیرون آمده از بحران را باید از رفتن به كام بحرانی دیگر باز می دارد.  پس از هشت جوزا رسانه های غربی سخن را از ناكارگی دولت كرزی آغاز كردند و به این حقیقت اعتراف نمودند كه كار بازسازی در افغانستان در نیمه راه مانده است.  دولت نیز بی كار ننشست. آقای رهین سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ و جوانان و توریزم  طی یك كنفرانس مطبوعاتی، همه ادعا ها را بیجا خواند و فرمود كه این سخنان دور از حقیقت است.
اما شبكهء تلویزیونی ABC امریكا طی گزارشی افرادی از خانوادهء‌ آقای كرزی را به دست داشتن در قاچاق مواد مخدر متهم كرد. این در حالی است كه خود آقای كرزی در هر گردهمایی و محفلی، از رابطهء تنگاتنگ میان قاچاقچیان مواد مخدر و تروریسم سخن می گویند.
جمعی از آگاهان در امور سیاسی، شركت آقای كرزی در كنفرانس شانگهای را با دیدی متفاوت می نگرند و مدعی اند كه كرزی شكوه و نارضایتی خود از دوستان غربی را با روسای جمهور چین و روسیه در میان نهاده  و اكنون به جرم پا از گلیم بیرون نهادن، مورد بی مهری رسانه های خبری در امریكا قرار گرفته است.
دولت تلاش بسیار دارد تا ناامنی ها و جنگ ها در كشور ناشی از شكست بازسازی خوانده نشود. آمار و ارقامی كه دولت ارائه می دهد به شكل حیرت آوری نمایانگر رشد عاید سرانه در افغانستان است. چیزی كه اكثریت مردم این كشور آن را احساس نمی كنند. 
برای من بسیار جالب بود كه در برنامهء‌ گفتمان در طلوع شنیدم كه آقای انوار الحق احدی شكوه از این داشت كه سایر شركت كنندگان گفتمان وارد در مسایل اقتصادی نیستند و به همین دلیل، گستره و ابعاد‌ بازسازی در افغانستان را كه به شكل ازدیاد عاید ناخالص ملی به منصهء ظهور رسیده،‌ درك نمی كنند. ایشان از ساختن جاده ها در افغانستان و ساختن یك جامعهء‌ دموكراتیك به عنوان مثالهای روشن از بازسازی سخن گفتند.
در بحث اقتصادی باید گفت كه سكتور مواصلات بخصوص ساختن جاده از جمله سكتور های زیر بنایی تورم زا و دیر ثمر است. به شكل تشبیه می توان گفت مانند دارویی است كه عوارض جانبی خطرناك دارد و برای رفع این عوارض جانبی لازم است تا ویتامینی همراه با آن تجویز گردد تا موجب كاهش خطرات ناشی از عوارض جانبی گردد.
جاده سازی موجب خلق عاید می گردد اما آنچه كه تولید می شود قابل عرضهء فوری به بازار نیست. مطابق قوانین اقتصاد، میان پول و جنس در هر اقتصاد رابطهء‌ مستقیم وجود دارد و تمام مقدار پولی كه در یك اقتصاد در دوران است، تمام مقدار جنسی را كه به بازار عرضه شده است می خرد. حالا اگر عایدی از راهی كه دیر ثمر است در اقتصاد خلق گردد، و در مقابل سكتور های تولیدی زود ثمر كه با تولید اجناس، رابطه میان پول و جنس را در اقتصاد تعادل می بخشند وجود نداشته باشد یا به آن توجهی نشود، حاصل كار آن خواهد شد كه عاید خلق شده، اما تولید اجناس مصرفی همگام با آن رشد نكرده است. حاصل این حالت انفلاسیون یا تورم پولی است كه كسانی را كه عاید ثابت دارند در قدم اول متأثر می سازد. بنابراین چنین ویتامینی همراه با آن دارو كاملا لازمی است.
عدم وجود تولیدات داخلی موجب می گردد تا كمبود از طریق واردات از خارج جبران شود. اگر دولت متعهد به اجرای سیاست حمایتی خاصی در برابر مولدین نوپای داخلی نباشد، با ورود اجناس خارجی، مولدین داخلی خساره مند گردیده و در نتیجه سرمایه گذاری داخلی كمتر شده و بی كاری نیز در كشور بیشتر می شود. بنابراین آنچه كه ما آن را بازسازی می پنداریم، اگر به صورت درست برنامه ریزی نشود، ممكن است تأثیرات منفی به بار آورد.
این كه بیشترین كمك های جامعهء‌ جهانی در قدم اول در ساختن جاده ها متمركز شده است، بیش از این كه دلایل اقصادی داشته باشد، دلایل نظامی از آن متصور است و به همین دلیل به تأثیرات جانبی منفی آن توجهی نمی شود.
امروز همه از فرصت های طلایی از دست رفته در طول چهارونیم سال گذشته برای افغانستان سخن می گویند اما بخش بزرگی از تاریخ این كشور مشحون از فرصت های از دست رفته است.