آرشیف

2014-12-26

استاد محمود بی پروا

شناسائی منطقۀ الله یار

بنام خداوند یکتا ودادگر

معرفی: این منطقه از 55 کیلومتری غرب چغجران مرکز ولایت غور شروع شده واز جنوب به استقامت شمال بطول تقریبا 100 کیلومتر واز شرق به غرب به عرض تخمینی 40 کیلومتر( بعقیده مولوی عبدالکریم برهانی 60 کیلومتر) امتداد می یابد.منطقه الله یار شامل دو ناوه یا وادی میباشد که یکی بطرف جنوب سلسله کوه سفید کوه شاخۀ کوه بابا ودیگری درشمال آن موقعیت دارد. چنین وانمود میشود که سفید کوه این منطقه را به دو بخش علیحده جداکرده باشد. وادی غرب بنام ناوۀ غارالله یار ووادی شرق بنام ناوۀ غار موشک یاد میگردد. هردو ناوه بموازات یکدیگر از جنوب به شمال امتداد یافته است. این دو ناوه به دو درۀ عمیق منتهی میگردند که هرقدر ازجنوب به شمال امتداد می یابند، عمق دره ها زیادتر میگردد تا باالآخره هر دو دره درحصۀ دو آب دره جوند باهم یکجا ودرقسمت چارتاق مرکز ولسوالی جوند با دریای مرغاب میریزد.
مساحت مجموعی منطقۀ الله یار حدود 4000 کیلومتر مربع ( به سنجش مولوی برهانی 6000 کیلومترمربع) را احتوامینماید که این رقم برابراست با 2.5 چند مساحت ولایت کاپیسا وتقریبا مساوی است به اندازۀ مساحت ولایت کابل.
تاریخچۀ الله یار: ( آنچه تحت این عنوان  میخوانید اززبان مردم نوشته شده  کدام نوشته یا سند کتبی وجود نداشته است تا به ثبوت این گفتارکمک نماید ).
گویند درزمانه های قدیم شخصی بوده بنام علی دوست بهادر بااوصافی چون بسیار جنگجو، دلیر وباشهامت وحاکم مطلق العنان منطقه. گمان زنی ها میرساند که این شخص یکی از نظامیان برجسته ودلیر امپراطوری غوری هابوده که وظیفۀ آن حراست امپراطوری از سمت شمال بوده است ومرکز فرمان دهی وی قلعه مستحکمی بوده است که اکنون معروف به قلعه رحیم میباشد ودرزیر تنگی دهن دره آسیاب موقعیت دارد.
ازاو سه فرزند بجا مانده بوده است که اسمای ایشان عبارت بوده اند از: سلطانیار، خدایار و الله یار. بعضی ها به این باور اند که فرزند دیگر وی بنام مهری از دختر میر قیچاق اوبه که در هنگام یکی از فتوحات خود به نفع حاکم هرات انجام داده بود وبنا به درخواست حاکم اورا باخود در غور آورد واز او فرزندی بنام مهری بدنیا آمد که مردم مهری امروزی نیز ازاولادۀ این شخص اند و چنین گویند که فرزند دیگر وی که ازهمه خوردتربوده بنام دولتیار که سرزمین دولتیار امروزی ازاو بوده ازینرو به این نام یاد میشود.
بهرحال، علی دوست فرزندان خودرا اجازه داده بود تا ازقلمرو وی هرجائی را که خواسته باشند، به قبضه خویش درآورند وحاکمیت وکنترول آنجارا بدست داشته باشند. همان بود که  الله یار فرزند سومی وی این منطقه را برگزید ودرآن اقامت گزین شد.
از الله یار چهارپسر بوجود آمده بودند که نام های ایشان قرارذیل اند:
1.  مراد – کسانی که ازنسل وی اند امروز درمنطقۀ الله یاربنام زاد مراد معروف میباشند قریه های مربوط این اولاده: ده سرخ پائین، دهن آب کلان،گاشک، کشکک، چشمه سکینه، شهرنو، تیل قدم ، سنگ آتش ، دربند سفید ، اسپه سنگ، شاخ ملان، مهجرکنده، دیوالک، دهن جرخشک، تیلک، تنگیان، موشک ها، گلخار وجولقک.
2.  نیاز – باقیماندگان این شخص معروف به زاد نیاز میباشند و قریه های زیر مربوط این اولاده اند: دهن دره آسیاب، سرمغل، چوبک، چشمه چار.
3.  قیصر – آنانی که از این شخص بوجود آمده اند به قیصری ها شهرت دارند وقریه های متشکلۀ آنان عبارتند از: دره آسیاب بالا، سرتنگی غار، رخنه، کمرک، چنبر، دیوالک اولاد احمد، غارگردک، خاکسترک، سیاب، ترمی، خیرخانه، کاریز.
4.  پاینده – ازاین شخص دوپسر بنام های امان الله وعبدالله وجود داشته بودند که احفاد آنها امروز درمنطقۀ الله یار بنام های اولاد امان وممل ها معروف اند. قریجاتی که ازآنها تشکیل گردیده اند عبارتند از: قراء مختلف غار ومربوطات آنها، جرچقور، کرتخانه، سیاه کوهک، غارموشک ومربوطاتش، رباطک، خیربید، آهنکشان،شورابک ، آبگرم، چشمه بید، دوشاخی، کرباشه غارک، اسپغ، دره خشکک، پای چنگ، ته خسپی وقراء سه گانه جرسرخ.
امروز ازنسل این چهاربرادر حدود 5000 خانواده بوجود آمده اند که همه بنام پدرکلان خویش الله یار یاد میشوند.
مردم الله یار بصورت کل درسابق بسیار جنگجو، شجاع، پرخاشگر، غاصب وگردنکش و درمقابل حکومات قدیمه یاغی وسرکش وخودسر بوده اندکه یکی از عوامل متعدد اصلی همانا کوهستانی بودن منطقه بوده است. دردفاتر دولتی الله یار یک نام آشنا ومعروف نزد دولت میباشد.
آثارتاریخی: دوقلعۀ بسیار مستحکم وجنگی ازآثار شکوهمند الله یار باقی مانده است که یکی معروف به قلعۀ رحیم واقع درزیر تنگی دهن دره آسیاب ودیگری قلعۀ سرسنگ غار که درغار سفلی بالای یک تپه واقع است ولی اکنون این قلعه جز ازیک ویرانه چیز دیگری نمی باشد.دراطراف هردو قلعه به فواصل مختلف کشک های تاریخی وجود دارند که ممکن بوده است بخاطر حفاظت قلعه ها بوده باشند. این کشک ها تا تنگی کشنل دیده میشوند وپائینتر ازآن وجود ندارند که این خود گویای اینست که ساحۀ محافظتی مراکز نظامی تا تنگی کشنل بوده است وبعد ازآن وجود دره های عمیق وغیر قابل عبور ضرورتی را برای حراست بوجود نمی آورده است.
چهل دختران اثر دیگر تاریخی میباشد که در روی سنگ بزرگی واقع دهن دره آسیاب موقعیت دارد. این محل نیز ثبوتی میباشد درجهت محافظت نظامی قلعه رحیم.
وجود دیوارهای تاریخی درروی سنگ های بزرگ درۀ دیوالک موقعیت جنگی منطقه را بخوبی برجسته میسازد وچنین وا نمود مینماید که این دیوارها مواضع مستحکم جنگی درعهد گذشته بوده اند.
کشک های متعدد دلالت بربرجهای ارتباطی محافظتی مینمایند که ارتباط محل قومانده را به اثبات میرساند.
تقسیمات اداری منطقه:
درسال 1343 هجری شمسی برای اینکه دولت وقت بالای این منطقه حکومت کرده بتواند، آنرا به سه قسمت جدا وهر بخش را بیکی از ارگانهای محلی ملحق گردانید طوریکه:
·   قسمت جنوب منطقه را به ولسوالی شهرک ولایت غور مدغم ساخت که فعلا حدود 65 قریه و1300 خانواده را شامل میباشد.
·   قسمت وسط  منطقه را با چغچران امروزی ضمیمه گردانید که تقریبا 62 قریه و1860 خانواده را شامل میگردد.
·   قسمت شمال منطقه را مربوط ولسوالی جوند ولایت بادغیس گردانید که اکنون قریب 46 قریه و1840 خانواده را دربر میگیرد. که بدینحساب جمعا درمنطقه    الله یار به تعداد 5000 خانواده بداخل 173 قریه کوچک وبزرگ زندگی مینمایند.
این تقسیمات بشکل فرضی وازپشت میز صورت گرفته بود که نمایانگربی توجهی وکم علاقگی بحساب میرفت روی دلایل زیر:
ü  نظر به این تقسیمات یک تعداد قریه های مربوط ولسوالی شهرک از مرکز چغچران بیش از 70 کیلومتر فاصله ندارند ولی آنهارا به اداره ولسوالی شهرک مرتبط دادند که بیش از150 کیلومتر فاصله دارند علاوتا بین این قراء ومرکز شهرک کوه های پوشیده از برف وصعب العبور، راه های مخوف وقسما بی راهه ها ودره های غیرقابل عبور وجوددارند. گذشته ازاین ، عابرین مکلف بودند تا دریای هریرود را آنهم صرف درحصۀ منار جام عبور نمایند چونکه دیگر قسمت های وادی هریرود کاملا سنگ وبی راهه میباشد. بدین لحاظ آنان برای مدت حداقل 8 ماه خودرادرشهرک رسانده نمیتوانستند.
ü  بهمین قسم قریه های غار موشک که مربوط به شهرک اند، بخاطر رسیدن به شهرک، باید از هردو سلسله کوه های سقیدکوه وسیاه کوه شاخه های دوگانه کوه بابا بگذرند که این مسافرتی است بس دشوار وجانکاه.
ü  باآنهم درعهد اعلیحضرت بابای ملت حکومت بازور از طریق اربابان محل مالیه ازآنان جمع آوری میکرد و جوانان آنان را به عسکری سوق میداد اما خود حکومت مسئول نبود که خدمتی را از نگاه احداث مکاتب، شفاخانه ، سرک، حفر کانال واعمار بند وانهاربرای ایشان انجام دهد. گذشته ازآن حتی ازکمک های عاجل سال 1350 که 3/2 حصه نفوس ولایت غوررا بکام قحطی ومرگ فروبرد، نیز ایشان را مستفید کرده نتوانست.
ü  گذشته از شهرک، قریه هائی از مربوطیت جوند 55 کیلومتر از مرکز غور یعنی چغچران فاصله دارند درحالیکه از مرکز جوند 120 کیلومتر مسافت دارند مانند قراء سه گانه جرسرخ.
ü  همچنین قریه هائی هم وجوددارند که به دومرکز اداری مرتبط اند مانند قریه غارگردک که هم به جوند وهم به چغچران ارتباط دارند قسمی که مالیه دهی اراضی وثبت املاک درجوند ولی ثبت نفوس وسوق به عسکری از طریق چغچران صورت میگیرد.
 آب وهوا:
منطقۀ الله یار درتابستان آب وهوای نسبتا گرم وزمستان خیلی سرد دارد. ازاول جوزا الی اخیر سنبله هوای منطقه نسبتا گرم میباشد ولی ازآن به بعد هوا روبه سردی گرائیده تااینکه الی اخیر  ماه حوت کاملا سرد میباشد. ماه های حمل وثور هوای معتدل دارد. تفاوت درجه حرارت بین شب وروز زیاد بوده که بین 15 تا 20 درجه سانتیگراد میباشد.ازاول ماه میزان سرما مردم را وادار میسازد تا بخاری های آتشی را درخانه ها بکارانداخته وازطرف شام وصبح گاهان آتش کنند تا منازل شان گرم باشد.
بلندترین درجه حرارت از طرف تابستان الی 34 درجه سانتیگراد ودرزمستان تا 28- درجه سانتیگراد نوسان مینماید.ارتفاع منطقه حد اوسط بین 3400  و 1873 متر میباشد. بلند ترین محل شک میدان( N – 34,32,02.90 E – 64,28,00.46 Alt. 2930 m) ، کته چشمه (  ) و پائین ترین محل آبگرم (N-34, 50, 18.86 E-64, 23, 13.03 Alt.-1873m) میباشد.
طرز زندگی:
مردم الله یار زندگی بسیار ساده وابتدائی دارند که بیانگر درجه فقر وتهیدستی آنان میباشد. خانواده ها علی العموم یک اتاق کوچک نشیمن دارند ولی متنفذین وثروتمندان اتاق جداگانه بخاطر مهمانداری دارند که به آن مهمانخانه میگویند. اتاق ها بعوض کلکین، روشنی اندازدارند که سایز آنهامعمولا 30 x 40  سانتیمتر میباشد. هراتاق اکثرا یک روشنی انداز ولی بعضی ها دودانه میداشته باشند. بهمین خواطر روشنی کافی وارد اتاق ها شده نمیتواند. دروازه ها وپوشش اتاق ها همه از چوب میباشند ولی بسیار ابتدائی. دیوارها ازداخل کاهگِل کاری بوده اما بسیار نامنظم وناموزون.حویلی درهیچ جای الله یار دیده نمیشود. بعضا اتفاق می افتد که شخص ناشناس وتازه وارد فرق خانه های نشیمن وطویله حیوانات را کرده نتواند.
درجۀ فقر وتهیدستی آنان بحدی است که تقریبا p آنان دوران زندگی را با قرض کردن وقرضداری میگذرانند. علت این اندازه فقر را میتوان درزندگی وابسته به کشت للمی، اقلیم سرد وطولانی، عدم شغل وکاریابی ونبود زمین های آبی زراعتی وکمبود آب دانست.
یگانه عاید مردم را حصول گندم للمی درآخر سنبله ومیزان تشکیل میدهد. خانواده ها اکثرآ احتیاجات زندگی را ازقبیل چای، روغن، صابون، شیرینی، لباس، پاپوش وغیره طورقرضه از سوداگران محل دریافت میدارند وهمینکه رفع حاصل گندم نمودند، قرض ذمت خویش را می پردازند.
بعضا قرضداری آنان بجائی میرسد که ناچار میشوند دختران زیر سن بلوغ خودهارا نامزد ساخته وازطریق مهریۀ آنان قروض ذمت خانواده را بپردازند لذا این نشاندهندۀ آنست که آخرین سرمایۀ آنان دختران کوچک  ایشان میباشد( خداکند حقوق بشر خبر نشود ورنه سروصداهای ناهنجاری را براه می اندازد که خشونت درالله یار زیاد است).
لباس آنان خیلی ساده، کهنه ودژم میباشد. زنان،مردان واطفال از لباس های بسیار کهنه وپرپینه استفاده میکنند.نهایتا درسال یکجوره لباس برای خود تهیه میدارند وبعضی ها حتی از تهیه یک جوره لباس نیز درسال عاجز بوده که از طریق دریافت لباس کهنه دیگران امرار حیات میکنند. خلاصه فقر وتهیدستی محصول زندگی حدود p جمعیت این منطقه  میباشد.
خوراک اکثر آنان نان خشک با چای میباشد. هستند عدۀ زیادی از خانواده هائیکه تنها ازطریق مراسم عروسی یا خیرات ویا قربانی دسترسی به گوشت پیدا مینمایند. درفصل بهار وتابستان میتوانند دوغ بدست بیاورند آنهم اکثرا از مالداران کوچی. اگر به پول محتاج گردند، مجبوراند مرغ ویا بزغاله ویا کدام حیوان دیگری که دراختیاردارند، بفروشند ولی بقیمت نازل ویا اینکه فرش وظرف خوب خودرا به نرخ ارزان فروخته وپول حاصل کنند. این مربوط به پولدار ویا قرض دهنده است که چی چیزی را از خانواده بخاطر خرید انتخاب مینماید.
اکثر قریب به 85 درصد خانواده ها درخانه های خویش همانقدر فرش دارند که فقط آنان را ازسرمای زمستان با زحمت نگاه کند. این همه عواملی اند  که بیانگر سطح نهایت پائین زندگی مردم این منطقه میباشد.
مردم الله یار به عقیدۀ اسلامیت خود زیاد متین واستوار میباشند وهر بلائی که متوجه حال ایشان گردد، بااظهار شکر وسپاس، آنرا ازجانب آفریدگار خود میدانند و دست صبرراروی سینه خویش گذاشته به باتوصل به صبر وحوصله زندگی را ادامه و این حیات مالامال از فقر وتهیدستی را ازجانب قضا وقدر ومقررۀ نصیب وروز ازل می انگارند.
پیشه مردم:
شغل اساسی مردم منطقه  ویگانه راه درآمد آنان کشت للمی وقسما مالداری میباشد. آنعده افرادی که زمین ندارند بقسم چوپان ویا مزدور زراعتی نزد زمینداران واهالی قریه به کارمی پردازند ویا گاوچران میشوند. مزد فقط از طریق عاید زراعتی( گندم) ومحصول چوپانی ( بره، بزغاله، پشم وموی) بدست می آید. هرنفر از گِل بخود خانه میسازدبخاطری که توان پرداخت مزدبنا وکارگر را ندارد ازینرو فن بنائی رواج خوبی ندارد. عدۀ خیلی کم نجار، خیاط وآهنگر وجود دارند. تقریبا درهردوصد خانه یکنفر نجار، یکنفر خیاط، یکنفر آهنگر وسه نفر سوداگر محلی وجود دارند.
ازسال1352 به بعد جوانان بعد ازرفع حاصل دهقانی یعنی ماه میزان جانب ایران ، هرات وقندهار بخاطر کاریابی به سفر رفته وزمستان را درآنجاها میگذرانند ودرشروع فصل بهار به منطقه برگشته با خود چیزی پول می آورند تا درکشاورزی ایشان کمک کند هکذا آنانی که قرضدار وبدهکار هستند ، هرزمانی که فرصت به ایشان یاری نمود، غازم ایران میشوند تا یکمقدار پول بدست بیاورند ولی این مسافرت سخت به زیان منطقه وخانواده ها تمام میشود وآنان را بیش از پیش مفلس ونادار میسازد زیرا یا اینکه رد مرز میشوند که حقوق کار ایشان درایران میماند ویا اینکه درفاصله بین هرات واوبه دزدان جنده خان وپشتون زرغون پول ودارائی آنان را بغارت می برد وآنان دست خالی با قرضه خرچ راه وتکالیف ناهنجار واپس درخانه می آیند. از سوی دیگر کسانی که درایران جهت کار میروند اکثرا تریاکی و بیکاره ویا کم کار ببار می آیند که بدینصورت مورد پسند مردم محل نمی باشند.( نوت : اکنون نوبت به تفنگداران ملا مصطفی آخند رسیده است تا اینها حکمرانی کنند).
نتیجۀ کاروبار زراعتی:
درسال های عادی مردم ازطریق زراعت للمی به پیمانۀ زیاد گندم بدست می آوردند که میتوانستند تمام احتیاجات خودهارا ازآن مرفوع سازند زیرا باران بحد کافی ودروقت مناسب درمنطقه می بارید ولی خشک سالی های متواتر اخیر این اعطای کردگاررا نیز مثل مردم دیگر ساحات غور از آنان گرفت. هرخانواده طور اوسط یک هکتار زمین للمی دراختیار دارد.
کشت کچالو از سال1352 شمسی به بعد رواج گردید که فقط بمصرف شخصی میرسد. روی این علت که زمین آبی کم ومارکیت وجود ندارد. تنباکو نیز بمقصد تهیه نسوار وچلیم کشت شده وتوسط خود آنان مصرف میشود. دربیش از 3/2 حصۀ منطقه زمین آبی قطعا وجود ندارد ودر 3/1 حصۀ دیگر به اندازۀ خیلی کم زمین آبی فصلی موجود میباشد که ازآنها بمنظور تهیه رشقه وعلوفه بحیوانات کارگرفته میشود.
مـالــداری:
تربیه مواشی بخش جدا ناپذیر زندگی دهقانی میباشد. مواشی مردم را بز، گوسفند، گاو، اسپ، خر ومرغ خانگی تشکیل میدهد.قبل از خشک سالی های اخیر تقریبا هر 20 – 30 خانواده یک رمه بز وگوسفند ویک گله گاو داشتند اما بعد از پنج سال خشکسالی درآن قراء بیش از 20 راس بز ومیش و6 فرد گاو دیده نمیشود. لیکن عدۀ معدود خانواده ها وجود دارند که باداشتن زمین داری زیاد دارای یک رمه ویک گله گاو میباشند ولی تعداد همچو کسان خیلی کم میباشد. عموما بعضی از خانان ازاین صفت برخورداراند.
درحال حاضرازمرکب به بارکشی وقلبه، از اسپ درسوارکاری وسپورت ( ولی امروز جای اسپ را موتر سایکل گرفته است) وازگاو درامورزراعت وازبزوگوسفند دربدست آوردن تولیدات حیوانی کارمیگیرند. خلاصه اینکه امورزراعت را ذریعه گاو قلبه ئی ومرکب پیش برده اما شیر، قروت، روغن، موی، کرک پشم وگوشت را ازبز، گوسفند وماده گاو بدست می آورند.
پیش از سال های متواتر خشکی هرخانواده حداقل پنج راس بزیا میش، یک فرد ماده گاوشیری، یک فرد گاوقلبه ئی ویک راس مرکب داشت. تربیه مرغ خانگی وتولید تخم مرغ از خصوصیات کاری هرزن خانه میباشد. خانواده های متوسط الحال ومتمول  دارای اسپ های خوب برای سواری وسپورت های محلی بودند. بدبختانه خشکسالی های متواتر همه هست وبود آنان را ازبین برد طوریکه حالا نه زراعت للمی وجود دارد ونه مالداری.
بـاغـــداری:
تنها دربعض قریه های ناوۀ غارموشک،کودیان، آب گرم وخربید باغات چارمغز دراین اواخر رواج خوبی یافته است که ازاین مدرک سالانه عاید چشم گیری نصیب باغداران میشود. توت، آلوچه ، بادام وزردالو نیز دراین قریه جات به تعداد کم وجود دارند ولی دردیگر قراء الله یار نشانی از باغداری بمشاهده نمیرسد. علت درکم آبی وتوجه بیشتر به مالداری وکشت للمی میباشد. همه مردم توان صرف میوه را ندارند بلکه عدۀ معدودی مقدار کم توت وکشته دربدل گندم بدست آورده ومیخورند.
جنگلات طبیعی:
جنگل های طبیعی دراین ساحه وجود ندارد بخاطری که منطقه الله یار را زون بته ئی یاSteppe  تشکیل میدهد. ساحات چراگاهی بمرور زمان علی الخصوص طی سی سال جنگ درافغانستان  وازدیاد نفوس به زمین های زراعتی للمی تبدیل گردیده اند. فعلا چراگاه ها به وضعیت بسیار بدی درآمده که ازاین بابت آسیب شدیدی به مالداری منطقه وارد گردیده است.
گیاهان مهم کوهی که نباتات چراگاهی را میسازند عبارتند از: بته،خوزبه(سنگک وشالک)، کلغر، پشمک، چرمک، فلار، گژد یاعجم، شیجدره، آول، یمه، اسکیچ و قـُن .ساکنین محل ازتمام اینها هیزم سوخت برای تسخین وپخت وپز تهیه میکنند. درساحات قراء غارگردک درخت آلنج در30 سال پیش بوفرت موجود بود اما حالا بکلی نابود شده اند.
مـــعادن:
تقریبا بفاصله 110 کیلومتری شمال غرب چغچران محلی است موسوم به آهنکشان که درنقطه مرکزی منطقه الله یار واقع میباشد. درعهد زمامداری اعلیحضرت بابای ملت توسط یک تعداد انجینران بخش معادن درآنجا مس، آهن وطلا شناسائی وتا اندازه ئی روی آن کار هم شد مگربعد از سال 1352 بکلی به باد فراموشی سپرده شد.
سه سال قبل گروهی ازانجینران وزارت معدن دوباره به سراغ آهنکشان رفتند .آنان دو معدن ذغال سنگ را درقریه های اسپه سنگ وغار الله یار معرفی نمودند ولی تاکنون عملا تجویزی از طرف دولت در مورد گرفته نشده است. بگفته آن تیم  معدن سرب نیز درمنطقه الله یار موجود میباشد.
طی سال1389 مردم قریه اسپه سنگ ، شهر نوو شاخ ملان روی معدن ذغال سنگ یک اندازه کارنموده وموفق بدریافت ذغال گردیده اند که این ذغال دارای کیفیت خوب بوده وبخوبی دربخاری ها میسوزد. این یک تحفۀ خداوندی بود که بحال این مردم لطف گردید.
راه های رفت وآمد:
تاپیش از زمامداری آقای کرزی درسرتاسر منطقه سرک وجود نداشت ومردم ازطریق کوره راه های باریک وصعب العبور بین القریوی ازیکجا بجای دیگرپیاده رفت وآمد مینمودند.بعضا با مرکب واسپ سفر میکردند ولی حالا درهرقریه سرک فرعی وجود دارد اما وسیلۀ رفت وآمد فعلا موترسیکل میباشد . خصوصا از سه سال بدینسواسپ سواری –  مرکب سواری جای خودرا به سیکل سواری داده است چونکه هر خانواده یک عراده سیکل خریداری یا ازطریق مهریه بدست آورده است. مهمترین راه های رفت وآمد منطقه ازینقراراند:
1.  سرک عمومی چغچران – منارجام که برای باراول درخزان سال 1351 شمسی دربدل گندم درمقابل کار احداث شد. این سرک ازجنوب منطقه میگذرد که یگانه راه ارتباطی منطقه با هرات ومرکز چغچران میباشد.
2.  دو شاهراه  مالداری آهنکشان وجلگه مزار:  برای مالداران کوچی میباشند که درفصول بهار وخزان بین غور، بادغیس وهرات دررفت وآمد اند.
3.  سرک تیغ جلائی : که این سرک چهارسال قبل به حمایت مالی موسسۀ ورلدویژن از چارتاق مرکز ولسوالی جوند تا قریۀ چشمه بید کارشد وازآنجا تا بره خانه مردم قراء  مجاور سرک آنرا کارکردند. این سرک ازکته چشمه وجشمه بید میگذردومسیرآن به استقامت شمال غرب میباشد. ساکنین ناوۀ غارموشک ازطریق همین سرک درجوند ومرکز چغچران دررفت و آمد میباشند علاوتا مردم اقوام جلائی وپیراجی مربوطات جوند نیز ازطریق همین راه با چغچران رفت وآمد دارند.
مــــــعارف:
درمنطقۀ الله یار برای اولین بار درماه جوزای سال 1343 هجری شمسی یک تیم کاری معارف غور مخلوطی از مفتشین چغچران وشهرک بخاطر تاسیس یک باب مکتب دهاتی وارد منطقه شدند وازقراء همجوار مربوط هردوولسوالی این مکتب را درقریه جولقک درمرز چغچران وشهرک تاسیس کردند وجمعا به تعداد 30 نفر طفل خوردسن واجد شرایط را شامل این مکتب ساختند. این مکتب درزیر سایۀ سه اصله درخت بید درکنار رودبار ناوه غار شروع به کارکرد که تاحال بهمان ساحۀ سرباز ودرزیر همان سه اصله درخت بید ادامه دارد. باآنکه 7 سال پیش این مکتب به لیسه ارتقاء یافت که اکنون بنام لیسۀ الله یار یاد میشود. از سه سال پیش بدینسو ریاست معارف غور اعمار یک تعمیر 6 اتاقه را بخاطر این لیسه منظور ویک مقدار پول بدسترس اداره مکتب قرارداد تا تعمیرش ساخته شود ولی تاکنون پیشرف چندانی بمشاهده نمیرسد.
درسال های 1346، 1347 و1348 یک تعداد شاگردان ممتاز این مکتب دهاتی بادلسوزی وپشت کار گرامی القدر آقای عبدالرحمن سیستانی مدیر معارف آنوقت جبرآ به چغچران خواسته شده وشامل مکتب متوسطۀ آنوقت سلطان علاوالدین که حالا بنام لیسه عالی سلطان علاوالدین غوری یاد میشود، گردیدند که اکنون شخصیت های خوبی ازآنها به بار آمده ومصروف خدمت به وطن ومردم میباشند ازآنجمله اند آقایون هریک:
1.     محمد ظریف اظهر استاد پوهنحی حقوق وعلوم سیاسی پوهنتون کابل.
2.  امان الله فیروزکوهی استاد پوهنحی ادبیات پوهنتون هرات( نامبرده امسال 1389 خودرا نامزد کاندید ولسی جرگه افغانستان درغور نمود).
3.     محمد یوسف دانیار مستوفی کنونی ولایت غور.
4.     غلام رسول منش معلم لیسه عالی سلطان علاوالدین غوری.
5.     لعل محمد معلم لیسه سلطان شهاب الدین غوری.
6.     زمان الدین عباسی عضو مدیریت نظارت ریاست عمومی معارف غور.
7.     امرالدین مایل کارمند موسسه سی.آر.اس.
دونفر دیگر هریک مرحوم محمد هاشم کارمند خاد که درسال 1359 هجری شمسی درولسوالی دولت آباد مزار شریف به قتل رسید .محمود بی پروا استاد پوهنحی زراعت پوهنتون ننگرهار که بعد ازآنجا به پوهنتون هرات تبدیل وسپس دراثر ناملایمات روزگار ازکارکردن به دولت کاملا دست بردارشد وفعلا درموسسات مصروف کار میباشد.
درسال 1357 هجری شمسی این مکتب به ابتدائی و درسال 1384 به لیسه ارتقاء یافت که این کار جفائی بود بحق اولاد محروم وفقیر الله یار زیرا چانس شامل شدن َشاگردان ممتازرا طور لیلیه درمرکز چغچران ازدست داد. درپهلوی آن مکتب ابتدائی دیگری درسال 1358 درقریه رخنه تاسیس شد. دربهار سال 1358 هردو مکتب یادشده به آتش کشیده شدند. مکتب سومی درسال 1373 درچشمه سکینه تاسیس گردید.

ازسال 1380 بدینسو چندین مکتب دیگر از طریق چغچران به منطقۀ الله یار تاسیس گردیدند که قرار ذیل اند:
·        مکتب ابتدائی دهن ده سرخ.
·        مکتب ابتدائی غارگردک که درسال بعد ازتاسیس به مردم قراء کرتخانه وسرمغل واگذار گردید.
·        مکتب ابتدائی اسپه سنگ.
·        مکتب نسوان غارالله یار.
·        مکتب نسوان الله یار( حمل 1386 هجری شمسی).
ولی ازسوی ولایت بادغیس معلوم نیست که به چی تعداد مکتب به مردم الله یار منظور شده است .
تمام مکاتب فوق ازداشتن تعمیر وسرپناه محروم ودرفضای باززیر آفتاب سوزان وسرمای ناهنجار قراردارند. صرف سه سال قبل یک تعمیر 6 اتاقه برای نسوان غار اعمارگردید وبس.
درسال 1387 هجری شمسی یک باب کلینیک حمایۀ طفل ومادر از طریق شهرک منظور ولی بعلت زورسالاری تا حمل 1388 نتوانیست بکار آغاز نماید تا آنکه دربهار سال 1388 درقریۀ نوآباد غار این کلینیک رسما بکارآغاز نمود وفعلا مصروف پیشبرد خدمات شایسته به مردم میباشد. افزون براینها ، دیگر نشانی ازخدمات انکشافی همچون کلینیک، چاه آب آشامیدنی وتاسیسات زیر بنائی بچشم نمیخورد.
ازدواج:
نخست درمورد عقد ازدواج ها پدر با صلاحیت ترین شخص میباشد وبعد از وی برادرکلان یا کاکا ویا پدرکلان تصمیم گیرندگان اصلی اند. خواستگاری وانتخاب دختر بعهدۀ خانواده پسر میباشد. عموما رسم بر این است که هرکس سعی می ورزد باهم کفو خود از نظر اقتصادی وموقف اجتماعی ارتباط خویشاوندی برقرار نماید : خان با خان، ثروتمند با ثروتمند، فقیر با فقیر، ملا با ملا ولی از آغاز جنگ های داخلی موضوع خود خویشی بسیار زیاد عمومیت پیدا کرده است چنانچه خواستگاری دختر عمو، دختر خالو، دختر عمه ودختر خاله وامثال اینها خیلی عام شده است. بهر حال، هرچه باشد  خویشی شدن بدو طریق بمیان می آید: اول از طریق پرداختن مهریه ودوم از طریق عوضی. نوع دوم منشاء عداوت ها ودشمنی ها میباشد که از این نوع خویشاوندی سرمیزند. دربعضی حالات کار بجائی میرسد که منجر به طلاق ویا کشتن یکی از جانبین میشود. نتیجه این نوع خویشاوندی آزردگی، خفگی ونفرت انگیزی میباشد.
خویشاوندی ازطریق پرداختن مهریه گرچه تا پرداختن نهائی مهریه وخلاصی با خفگی ها ودل دردی ها همراه میباشد ولی بعد ازآن ثمرۀ خوب دارد. خویشاوندی های خودی نیز عموما جنجال برانگیز وپر ماجرا میباشند. بسیاری ها از اثر فقر وناداری دختران خودرا درسن کودکی بعقد نکاح در می آورند تا به تدریج بتوانند الی بسن جوانی رسیدن دختر وپسر مهریه وجهیزیه را تهیه کرده بتوانند. بیوه هارا نیز به میراث های ایشان مزدوج میسازند درصورتیکه ازآن اولاد باقی مانده وجوان باشد تا ازاینطریق از اولادان شوهر قبلی مواظبت وپرستاری درست بعمل آمده بتواند.اما اگر طرفداران زن بیوه زردار وزورمند باشند، هر چه که خواسته باشند میتوانند. اندازه مهریه تا همین اکنون طور اوسط 150 راس بز، 20 فرد گاوگویا، دوصدهزار افغانی پول نقده، یک عراده موتر سایکل جدید ویک میل کلاشنیکف میباشد. کم ازکم به ارزش حد اقل سه صدهزار افغانی باید والدین دختر جهیزیه تهیه کنند ورنه در بازار رقابت از دیگران عقب مانده واحساس خجلت وسرافگندگی مینمایند. درتهیه جهیزیه همه احتیاجات زندگی آینده دختر مدنظر گرفته میشود تا بعد از نکاح آخری محتاج چیزی دخترشان نباشد. هر ازدواج طی دومجلس شادی افزا برگزار میگردد: یکی مجلس اولی که بنام فاتحه خوانی یاشیرینی خوری یاد میگردد ودیگری مجلس پایانی که موسوم است بعروسی انجامی یا توی کلان.
اما لازم میدانم یادآوری نمایم که عروسی ها باآنکه به تصمیم وفیصله پسر ودختر صورت نمیگیرد ولی عاری ازجنجال ها وخشونت ها میباشد نه چنانیکه حقوق بشر ادعا مینماید زیرا حتی درپیشرفته ترین کشور های دنیا عروسی ها از خشونت وآزردگی خالی نمیباشند. ممکن از 250 ازدواجی که طوراوسط درسال عقد میگردد ، 2 الی 5 آن خشونت را ببار آورد که حدود یک الی دو فیصد را شامل میگردد درحالیکه در تحت دموکراسی های حقوق بشر بیش از 80 فیصد نتیجه ازدواج ها طلاق وجدائی وخفگی میباشد.
تعداد زوجین الی تا چهار زن در یک نکاح بحکم اسلام جایز است که مربوط میشود به دارائی نفرواگر شخصی از عهدۀ پرداخت مهریه برآمده میتواند حق دارد تا چهار زن به نکاح درآورد که این کار زیادتر ازطرف ثروتمندان، خانان وملایان عملی میگردد.
ورزش : یگانه ورزش معقول وپسندیده در سال های قبل از اغتشاشات داخلی اسپ دوانی ودره تازی بود که امروز کاملا فراموش شده است زیرا اسپ داری از بین رفته است اما درزمان کنونی کشتی گیری محلی درروزهای عروسی وعیدین از طرف جوانان صورت میگیرد. درهمچو روزها آوازخوانی محلی بعضا با دوتار ودف در بین جوانان عمومیت دارد. لیکن درمحافل زنانه بیشتر از مردان میباشد.
گیاهان اقتصادی:
زندگی مردم بسیار ابتدائی وکاملا وابسته به طبیعت میباشد. یکتعداد گیاهان را طبیعتا دریافته اند که به زندگی ایشان مفید واقع شده وازطریقی به رفع یکی از مشکلات حیاتی آنان کمک میرساند. مهمترین آنها اینها اند:
a.  زیره (( Carum carvi L. و خاکشیر( Sisymbrium irio): از گیاهان مهم اقتصادی منطقه اند که مردم خصوصا زنان آنهارا ازکوه ها جمع آوری کرده وغرض فروش دربازارها ارسال میدارند. این دوگیاه درسالهای عادی وبارانی بدست آمده میتوانند نه درسالهای کم باران وخشک.
b.  گژد یا عجم((Astragalus sp.: یکی دیگر از گیاهان اقتصادی این دیار میباشد. این گیاه بشکل بته خار با ریشۀ خیلی قوی درکوه ها وتپه ها میروید. ساکنین محل ریشۀ آنرا که تا دومتر عمق دارد درهنگام ضرورت ( خصوصا فصل بهار که خاک مرطوب وسست میباشد) اززمین کشیده بعدآ آنرا پوست کرده وبرای چند وقت درآب جاری میگذارند تا چسپناکی آن شسته شود سپس آنرا قدری کوبیده وبعد ورقه ورقه میسازند سرانجام این ورقه ها یالایه هارا تاب داده تناب درست میکنند ونامش را تناب گژدی میگذارند. درسابق این کار خیلی عمومیت داشت ولی حالا به نسبت وفرت تناب های پلاستیکی درمارکیت ها ، این کار کم اتفاق می افتد.
c.   فلار( َAcanthophyllum sp.): گیاه دیگری است بشکل خار که ریشه ضخیم وگوشتی داشته درکوه ها وتپه ها میروید. مردم ریشۀ آنرا کنده خشک میکنند وبعوض صابون درشستن کالا استفاده مینمایند که عینا خاصیت صابون را دارد. اهالی آنرا فلار میگویند. دراین سالها تجاران زیادی از هرات دراوایل بهار به غورآمده وبمردم پول بشکل پیش پرداخت میدهند تا درکوه ها رفته آنرا جمع آوری کنند. تنها دربهار امسال از ساحۀ غارموشک بیش از 30 تن ریشه این گیاه جمع آوری وبهرات انتقال داده شد. البته قیمت آن خیلی اندک میباشد( فی من 30 افغانی یا کیلو به 6 افغانی).
d.  کفچ سنگی( Cousinia sp.): بخاطر ترکیدگی های انگشتان دست وپا ازاثر کار، از این گیاه استفاده میکنند. این گیاه بشکل خارکوچک دربین سنگ های کوه ها میروید. درمحل اتصال برگ باریشه درقسمت سطح زمین ماده چسپناکی برنگ سیاه وجود دارد . زنان آنرا جدا کرده وخوب می جوند تا نرم گردد سپس آنرا با آتش گرم ساخته روی ترکیدگی ها می چسپانند . بعد ازگذشت یک یا دوشبانه روز ترکیدگی التیام می یابد. ساکنین محل آنرا “کفچ سنگی” میگویند. جمع آوری آنرا ازکوه ها مردان انجام میدهند ولی زنان ازآن کفچ میسازند.
e.   سرش کوهی( Eremurus afghanicus): گیاه دیگری است که درین سالها خریداران زیاد دارد. ریشه آنرا اززمین کشیده پاک کرده وخشک میسازند بعد آنرا میده کرده به پودر تبدیل مینمایند که چسپناک بوده وسرش را میسازد. این کار درماه های اسد وسنبله صورت میگیرد. رنگ مالان کابل پودر این گیاه را با خمیرۀ گچ یکجا کرده اتاق هارا رنگ مالی مینمایند. درضمن ازسرش این گیاه دردوسیه ها وچسپ اوراق کارگرفته میشود.
گیاهان خوراکی اطفال:
دنیای کودک سلیقۀ خودرا دارد.کودکان این منطقه اعم ازدختر وپسر درماه حوت که هوا بطرف گرمی تغییر می یابد به تلاش بدست آوردن بعض گیاهان میشوند تاازآنها بحیث خوراک ومیله استفاده کنند. اولین گیاه برای آنها شفدی میباشد که ذوق کودکان را برآورده میسازد. به تعقیب آن گاوک ، خارک وپاچه مرغک میباشند . ازگاوک وخارک ریشه واز دیگری ریشه وبرگ آنرا میخورند. کبک ریزه گیاه دیگری است که برگ وساقه اش را میخورند. بعد ازآنها نوبت به کمبل ونوروزی ومندلاغ میرسد. ازکمبل ریشه وبرگ ، ازنوروزی برگ آنرا میخورند واز مندلاغ شیرۀ نوک ریشه اش را که بمانند توشله است  ساجق میسازند وبعد خودش را میخورند. بعد ازآن درماه های جوزا وسرطان ساقۀ گندبغل، ساقۀ گارو ، گل اسکیچ، خربوزۀ کوهی، سمنداو  به ذوق اطفال بسیار برابر میباشند. درماه ثور پندک های تازه جوانه زدۀ شیجدره میلۀ خوبی برای زنان حامله دارمیباشد.
گیاهان سبزی ساز:
یک تعداد گیاهان خودرو برای سبزی خیلی مناسب میباشند طوریکه برگ ها ی همچو گیاهان را با یک مقدار ساقۀ انها جمع آوری کرده پخته میکنند وبعد میخورند. مهمترین این گیاهان عبارتند از:
1.  سرش( Eremurus afghanicus ): درماه حوت بمجرد سر بیرون آوردن ازخاک، آنرا ازقسمت اتصال باریشه قطع کرده وبعد برگ هارا ریزه نموده پخته میکنند ومیخورند.سرش سبزی بسیار مفیدی میباشد که علی الخصوص درتداوی سیاه لنگی نهایت موثر است.
2.  سیچ یا سیچک(Eremurus stenophyllum Baker) :  این گیاه نیز بعین خاصیت  سرش میباشد با این تفاوت که 7-10 روز بعد ازسرش سر از خاک بیرون میکند.
3.     بجندک( Carderia draba ) : درماه های ثور – جوزا  برگ همراه ساقه کنده میشود  وپخته میگردد.
4.     شلخه یا شخله( Rumex acetosa ) : برگ هایش بخاطر سبزی پخته میشود.
5.  شورکک یا شورک ( Chenopodium  album ): برگ ها وساقه های جوان چیده شده  وپخته میگردند. این گیاه درحقیقت پالک وحشی میباشد.
6.  کدوگک (Euphorbia Emodi ): قسمت نوک ریشه گوشتی بوده مدورشکل است. این قسمت اززمین بیرون آورده شده پاک گردیده وجوش داده میشود بعد ازآن برای خوردن مساعد میگردد.
گیاهان که بحیث داروی دیگ کارگرفته میشوند:
این گیاهان عبارتند از: برگ پودینه، برگ وگل گارو، برگ کاکوتی، دانۀ زیره، زمبیلک و دانۀ زلرک که با برنج یکجا خورده میشود. از این گیاهان درخوشبوئی دیک استفاده زیاد میگردد.
تجارت یا رفع ضرورت های اولیه:
تهیه نان اولین وعمده ترین ضرورت برای زنده ماندن میباشد. بعد ازآن چیزهای مورد ضرورت زندگی آنان را چای، شیرینی، روغن، کفش، صابون، البسه، نمک، میوه وگوگرد تشکیل میدهند.
نمک از معدن غوک، توت ازجوند، سیب، زردالو، کشته، بهی، شفتالو ازکمنج ومربوطات آن تهیه وخریداری میگردد. اقلام دیگر مورد نیاز ازبازارهای چغچران، میدان وخود منطقه خریداری میشوند. تمام ضرورت های حیاتی دراثر تبادله با گندم برآورده میشوند. عموما ازیک قریه یک یا دونفر روانۀ بازار میشوند ودیگران درصورت ضرورت لیست اشیای مورد نیاز خودرا یکجا با یکمقدار پول بدست این اشخاص میدهند تا ازبازار خریده وبه ایشان بیاورند. بعضا یک مقدار کرک یا قروت  ویا بعض چیزهای دیگر را بدست همچو اشخاص دربازار میفرستند تابفروش رسانده درعوض ضروریات لیست شدۀ آنان را خریداری وبا خود بیاورند.اینگونه همکاری دربین آنان عام میباشد.

ختم
محمود بی پروا
اسد سال 1389