آرشیف
بررسی حضور هزارههای اهل سنت در ۲۷ روستای غور
بنیاد پژوهشی آلشنسب
پیشگفتار
در مورد اینکه مردمان غور از کدام نژاد و تبار هستند، دیدگاههای گوناگون و حتی متضادی ارایه شده است. در درون کشور، کسانی که در دوران معاصر دربارۀ مردم، تبار و قومیت مردم غور کتاب یا مقاله نوشته اند، بیشتر بر پایۀ قوم و تبار خود در مورد غوریها به داوری پرداختهاند. این شیوه، بهجای آنکه گرهگشای مسأله باشد، آن را پیچیدهتر کرده است. نویسندگان خارجی نیز که در صد سال پسین دربارۀ مردم و گسترۀ جغرافیای غور مطلبی نوشتهاند، تا اندازۀ زیادی بر همین منابع داخلی تکیه کردهاند و یا به شناسایی قبیلهها و طایفهها کوچک پرداختهاند که از دیدگاه روشنسازی هویت نژادی غوریان، راه به جایی نبرده است (پژوهشی در قومیت غوریها، ۱۴۰۰: ۱۴).
این پژوهش از آن جهت مهم است که بهجای پرداختن به پژوهشهای بحثبرانگیز کتابخانهای، مستقیماً به سراغ دهکدهها و طایفههای از مردم غور رفته که در کتاب «هزارههای اهل سنت» زیر نام «هزارههای اهل سنت» نام برده شدهاند و از خودشان پرسیده شده است که خود را از چه قوم و تبار میدانند. پاسخهای مردم به این پرسش، این خلاء و پیچیدگی را به شکل ساده و منطقی برطرف میکند و روشن میسازد که ساکنان این دهکدهها و طایفهها، از دیدگاه خودشان، خود را به کدام قوم و نژاد وابسته میدانند. روشهای پژوهشی کتابخانهای که به بررسی قومیت غوریها در تاریخ پرداختهاند، به دلیل همان مشکلی که پیشتر بیان شد، نمیتوانند بهطور کامل ابهامها و تاریکیهای این مسأله را برطرف کنند.
بدیهی است که هر انسان بهتر از دیگران از هویت خود آگاه است و دیگران تنها از طریق شناختی که فرد یا خانوادهاش از او ارایه میدهند، میتوانند او را بشناسند. هرچند پژوهشهای کتابخانهای بسیاری دربارۀ مردم غور انجام شده، اما به دلیل اینکه در گذشتهها مسأله قومیت به اندازۀ امروز اهمیت نداشته و مردم بیشتر با هویتهای جغرافیایی مانند «بلخی»، «هروی» و «غوری» شناخته میشدند و نیز به دلیل گرایشهای قومگرایانه و بیطرف نبودن بسیاری از تاریخنگاران، بررسی و روشن کردن مسألۀ قومیت و تبار غوریها از طریق مطالعات کتابخانهای به کار دشوار و پیچیده تبدیل شده است.
از نظر تاریخی و مطالعات کتابخانهای مردم غور در منابع معتبر قدیمیتر دوره اسلامی به نام سوری و غوری و تاجیک یاد شده و در دوران معاصر در برخی کتابها گاهی بعضی مناطق غور به نام ایماق نیز معرفی شدهاند (شناسنامه غور، ۱۳۹۹: ۱۰۷). پژوهشگران غربی، که برای سادهتر کردن کار خود به تجزیه و تقسیم اقوام بزرگتر پرداخته و بیشتر قبیلهها یا ایماقهای غوری مانند فیروزکوهی، تیمنی، جمشیدی، زوری و دیگران را مورد مطالعه قرار دادهاند، واژه «ایماق» را که در اصل و به لحاظ زبانی به معنای قبیله و طایفه است، به اشتباه بهعنوان یک قوم یا نژاد خاص درک کرده و مسأله را پیچیدهتر کردهاند.
در این پژوهش، مطابق با نظریه قومیت بهعنوان حس تعلق، از مردم ۲۷ روستا در هفت شهرستان غور پرسیده شده است که خود را از کدام قوم و تبار میدانند. پس از تحلیل دیدگاهها و پاسخهای مردم این روستاها و طایفهها مورد نظر، مشخص میشود که آنان خود را از چه قوم و نژادی میدانند. به باور نویسنده، این پژوهش پاسخ روشن و مبتنی بر ارقام و آمار به ادعای کتاب «هزارههای اهل سنت» در مورد حضور یا عدم حضور هرزاههای اهل سنت در غور ارایه میدهد و تاریخ نگاران و پژوهشگران میتوانند بر پایه یافتههای آن در غور نتیجهگیری و داوری داشته باشند.
هدف پژوهش
هدف این پژوهش، بررسی تایید یا رد ادعای کتاب «هزارههای اهل سنت» است که در آن گفته شده برخی از طایفهها و روستاهای ولایت غور از هزارههای اهل سنت هستند. این پژوهش با پرسیدن قومیت مردم از خود مردم روستاهای مورد اشاره و اعضای طایفههای ادعایی، تلاش دارد تا با استفاده از طرح پرسشنامه و بررسی میدانی، به تأیید یا رد ادعای کتاب مذکور بپردازد. هدف این پژوهش، گردآوری دادههای محلی و تحلیل دقیقتر هویت قومی جوامع یادشده است. همچنین، ارائه تصویری روشنتر از نسبت تنوع قومی در ولایت غور و مقایسۀ آن با ادعاهای منابع نوشتاری موجود نیز از دیگر اهداف این پژوهش به شمار میآید.
مسأله پژوهش
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا ادعای کتاب «هزارههای اهل سنت» درباره وجود طایفهها و روستاهایی در ولایت غور که از هزارههای اهل سنت تشکیل شدهاند، درست است یا خیر؟ در کتاب مذکور ادعا شده که برخی از طایفههای غوری و باشندگان شماری از روستاهای ولایت غور از هزارههای اهل سنت هستند. این ادعا از چند جهت مهم است. نخست به دلیل پیچیدگیهای قومی در افغانستان، شناسایی و شناخت هویتهای گوناگون در این کشور اهمیت ویژهای دارد. دوم اینکه هر فرد یا گروهی، بدون اینکه از خود مردم غور بپرسد، آنان را به قوم و نژاد خود نسبت داده است که این موضوع حل مسأله قومیت غوریها را دشوارتر کرده است.
این پژوهش بر آن است تا از طریق بررسیهای میدانی و گفتوگو با مردم طایفهها و باشندگان روستاهای مورد اشاره، درستی و یا نادرستی این ادعا را روشن سازد. با واکاوی دقیق هویت قومی باشندگان این مناطق و مقایسه و سنجش آن با دادههای موجود در کتاب «هزارههای اهل سنت» میتوان به پاسخ روشنی در زمینۀ وجود یا عدم وجود هزارههای اهل سنت در ولایت غور دست یافت.
ضرورت پژوهش
استان غور یکی از مناطق تاریخی و فرهنگی خراسان/افغانستان است که به دلیل جایگاه جغرافیایی ویژه و ساختار پیچیده قومیاش، همواره مورد توجه پژوهشگران قومشناسی بوده است. متأسفانه در چند سدۀ پسین، بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران داخلی کوشیدهاند تا خود را به غوریان نسبت دهند یا غوریان را به تبار خود پیوند بزنند. با توجه به اینکه هویت قومی در افغانستان همواره نقش کلیدی در تحولات اجتماعی و سیاسی ایفا کرده است، پژوهش دربارۀ قومیتهای مختلف، به ویژه در مناطقی مانند غور، اهمیت ویژهای دارد. ادعای مطرحشده در کتاب هزارههای اهل سنت که به وجود هزارههای اهل سنت در غور اشاره میکند، چالشهای تازهای را در فهم هویت قومی غوریان بهوجود آورده است.
این پژوهش از این جهت ضروری است که استان غور با وجود پیشینۀ غنی تاریخی و فرهنگیاش، همواره از سوی برخی پژوهشگران قومشناسی بهصورت مغرضانه و جانبدارانه مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و این امر باعث شده درک مردم از ساختارهای اجتماعی و قومی این منطقه پیچیدهتر شود. از آنجایی که مسائل قومی در افغانستان بهطور عمیقی با موضوعات هویتی، سیاسی و اجتماعی پیوند خورده است، این پژوهش میدانی میتواند به درک بهتری از هویت و قومیت طایفهها و روستاهای ادعایی در کتاب مذکور کمک شایانی کند.
روش پژوهش
در این پژوهش با بهرهگیری از روش میدانی – توصیفی و استفاده از ابزار پرسشنامه، بهصورت نمونهگیری ساده، تصادفی و در دسترس از مردم طایفههای مورد ادعا وباشندگان روستاهای مورد ادعا در کتاب «هزارههای اهل سنت» پرسیده شده است که خود را به کدام قوم وابسته میدانند. پس از گردآوری پرسشنامهها، پاسخها تحلیل و بررسی شده و یافتهها و نتایج پژوهش در قالب این گزارش ارائه گردیده است.
پرسشنامهها بهصورت حضوری و با نشانی کردن خانههای روستاهای مورد نظر توزیع شدهاند و بهگونهای بوده که از هر خانه یک پرسشنامه تکمیل شود. این پژوهش در بخشی از روستاهایی که در کتاب «هزارههای اهل سنت» بهعنوان محل زندگی هزارههای اهل سنت ذکر شده، انجام شده است. همچنین، برای هر طایفه ادعاشده، حداقل در دو یا سه روستا پرسشنامه توزیع شدهاند.
در این پژوهش، جامعه آماری شامل تمام افراد مورد نظر و مورد ادعا بوده و تلاش شده است که یک نفر از هر خانواده به پرسشنامه پاسخ دهد. با این حال، در برخی موارد به دلیل سفر رفتن یا نبودن اعضای خانواده در روز انجام سرشماری در روستا، تعداد اندکی از خانوادهها از سروی بازماندهاند. از آنجا که میزان خانوادههای غایب در روز سروی کمتر از ۵ درصد از کل جمعیت روستاها بوده، میتوان ادعا کرد که در مجموع بیش از ۹۵ درصد از خانوادههای ساکن در مناطق مورد ادعا به پرسشنامهها پاسخ دادهاند.
برای دریافت کامل این رساله اینجا را کلیک کنید
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
Reconnect to YouTube to show this feed.
To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور