به نام خداوند دانا و توانا
مقدمه
قرآن كريم از جانب خداوند حكيم، به منظور هدايت همه انسان‌ها نازل شده است. از آنجا كه روحيات انسان ها متفاوت بوده، به گونه‌های مختلف هدایت می‌شوند، در این كتاب نيز، همه جنبه‌هاى هدايتى و به تبع آن تمامى وجوه اعجاز خواه لفظى و خواه محتوايى به كار رفته است. در اين ميان، يكى از وجوه اعجاز لفظى اعجاز عددى است. بدين معنا كه حتى در تعداد كاربر الفاظ آن نيز ارتباط و تناسب شگفت انگيزى وجود دارد كه آن را جز معجزه نمى‌توان ناميد.
در وضعيتى كه پيامبر ارجمند اسلام(ص) آيات قرآن را به تناسب رويدادها و پرسش‌ها طى ٢٣ سال بر مردم خوانده است، ممكن نبود بدون وحى الهى بتواند، به گونه‌اى سخن گويد كه تعداد كلماتش متناسب شوند و به فرض محال كه خود به چنين كارى دست زده بود، قطعاً آن را از مهم ترين امتيازات قرآن شمرده، به مسلمانان ابلاغ مى‌نمود.
ولى در اين باره كم‌ترين اثرى از پيامبر اكرم(ص) نرسيده و جهان اسلام تاكنون از اين امتياز قرآنى‌ خبر چندانى نداشته است. به راستى اين كشف بس عظيمى است كه انسان‌های عصر ما را به روشن ترین دلیل و واضح ترين برهان به راه سعادت و كتاب نيك‌بختى ايشان رهبرى می‌کند و به حق خداوند متعال در اين روزگار كه عصر كامپيوتر است، به تناسب پيشرفت‌هاى تكنيكى، پرده‌اى از اسرار كتاب عظيم خود برداشته و حقانيت قرآن كريم را از راه عدد و محاسبه به روشنى بر همگان اثبات نموده و بار ديگر، به انسان
اتمام حجت فرموده است.
قرآن کریم معجزۀ جاویدان پیامبر گرامی اسلام(ص) است. این اعجاز از جنبه‌های گوناگون لفظ و معناست و عرصه‌های مختلف را دربر می‌گیرد. یکی از این جنبه‌ها اعجاز عددی قرآن است؛ یعنی شماره‌ها و اعدادی که در قرآن کریم آمده از نظم و چینِش شگفت انگیزی برخوردار است.
انسان از تنظيم كتابى كه در آن چنين تناسب شگفت‏انگيزى باشد، عاجز است. اين تناسب شگفت‏انگيز در شرائطى فراهم شده كه قرآن در طول 23 سال در شرائط گوناگون نازل شده و هربخشى از كلمات آن، در حادثه خاصى بوده است و پس از نزول هم از اصلاحيه و تنظيم بعدى برخوردار نبوده است.
معجزه در لغت و اصطلاح
الف) معجزه در لغت
معجزه، از مصدر «اعجاز»، مشتق از ريشه ثلاثى مجرّد «عجز»، به معناى: درماندگى، ناتوانى و نيز پايان هر چيز است.[1] اعجاز، به معناى: ناتوان ساختن يا ناتوان يافتن ديگرى است.[2] با توجّه به كتب لغت و كاربرد اين كلمه مى‌توان گفت: مفهوم اصلى در مادّه اين واژه چيزى مقابل قدرت است. هر دو واژه «معجز» و «معجزه»، اسم فاعل مفرد به معناى ناتوان كننده‌اند و جمع آن‌ها «معجزات» است:
«وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ؛ بدانيد كه شما ناتوان كننده خداوند نيستيد».(توبه، 2).
ب) معجزه در اصطلاح
در نظر متكلمين و مفسرين، معجزه داراى تعريف خاصى است كه به چند تعريف از صاحب‏نظران، پرداخته مى‏شود:
1. خواجه نصير الدين طوسى: او در تعريف معجزه مى‏گويد: «هو ثبوت ما ليس بمعتاد أو هو نفى ما هو بمعتاد مع خرق العاده و مطابقة الدعوى». معجزه، محقق نمودن و عملى كردن چيزى است كه تحقّق آن، يك امر عادى نيست و يا سلب و نفى چيزى است كه عادى بوده است، البته مى‏بايد در اعجاز، عملى صورت بپذيرد كه خارق العاده باشد، ضمن آن‏كه آن عمل بايد مطابق با همان ادعاى اوليه او نيز باشد.[3]
ب: جلال الدين سيوطى: او معجزه را چنين تعريف مى‏نمايد: «امر خارق العادة، مقرون بالتحدى، مصون عن المعارضة»، معجزه عمل و كارى خارق العاده و فوق طاقت بشرى است كه همراه با تحدّى و معارضه‏طلبى است، ضمن آن‏كه نظير و مانندى براى آن وجود ندارد.[4]
ج: آية اللّه خوئى: ايشان در تعريف معجزه مى‏گويد: «ان يأتى المدّعى لمنصب من المناصب الالهيه بما يخرق نواميس الطبيعه و يعجز عنه غيره شاهدا على صدق دعواه»،[5]
معجزه آن است كه فردى كه ادعاى منصبى از مناصب الهى مى‏نمايد (مانند پيامبر) كارى را انجام بدهد كه فراتر و برتر از قوانين طبيعت باشد، ديگران نيز از انجام آن عاجز و ناتوان باشند ضمن آن‏كه، آن كار گواهى بر درستى ادعاى او نيز باشد.[6]
قرآن كريم براي بيان امور خارق عادت و معجزه پيامبران، از واژه «معجزه» و «اعجاز» استفاده نكرده است؛ بلكه واژه‌هاي «آيه» (مثل: انبياء/5؛ آل عمران/49؛ اعراف/73)، «بيّنه» (مثل: اعراف/73؛ ابراهيم/9)، «برهان» (مثل: قصص/32؛ نساء/ 174)، و «سلطان» (مثل: ابراهيم/ 11) را به كار برده است.[7]
از این‌رو، اصطلاحات معجزه در مورد قرآن بعدها رواج یافته است. در قرآن نه تنها کلمه معجزه، در مورد آن به کار نرفته است، حتی از تعبیر خارق العاده هم استفاده نشده و این اصطلاح از سخنان دانشمندان اسلامی نشأت گرفته است.[8]
اعداد در قرآن
واژه عدد 6 بار در قرآن به صورت اسم و به دو معنا آمده است.( واژگان پژوهی قرآنی، ص236، «عد»).
الف) تعداد، شماره، شمارش. (سوره یونس/5؛ سوره اسراء/12؛ سوره مؤمنون/112؛ سوره جن/24، 28).
ب) زیاد، بسیار و در عین حال معین و مشخص. (سوره کهف/11).
اعداد جمع عدد و عدد اسم و مشتق از «ع د د» است.( لسان‌العرب، ج9، ص76؛ تاج العروس، ج5، ص94-95، «عدّ»). (التبیان، ج7، ص13؛ مجمع‌البیان، ج6، ص698.).
واژه عدد در لغت غالباً به معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد یا به معنای معدود (شمرده و مقدار) است.( قاموس قرآن، ج4، ص299، «عدد»؛ فرهنگ الرائد، ج2، ص1170؛ فرهنگ معاصر، ص403، «عد»).
تاریخچۀ اعداد
شمارش در تاریخ بشر پیشینه‌ای کهن دارد و بشر پیش از اختراع خط به آن آگاهی داشته است. انسان‌های نخستین برای نشان دادن اعداد و ارقام، خطوطی را رسم می‌کردند. مورخان با توجه به اسناد تاریخی، بابلی‌ها را نخستین واضعان حساب و عدد می‌دانند؛ ایشان با وضع حساب و عدد، سال را به 12 ماه و ماه را به 30 شبانه روز و شبانه روز را به ساعات، دقایق و ثانیه‌ها تقسیم کردند و عدد را تا 60 به توان 4 می‌شمردند. تقسیمات شمارشی آنها شصت شصت بوده که در اصطلاح «حساب ستّینی» نامیده می‌شود.( اعلام قرآن، ص244؛ موسوعة المورد، ج1، ص99).
برخی نیز بر این باورند که اعداد و مسمیات آن‌ها و ارقام و مدلولات‌شان از علم اسماء است که خداوند به حضرت آدم علیه السلام آموخت.( معجزة الارقام والترقیم، ص57.): «و عَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ کُلَّها». (سوره بقره/31).
[1] . معجم مقاييس اللّغة : ج ۲ ص ۲۲۱ ماده «عجز».
[2] . مفردات ألفاظ القرآن : ص ۵۴۷ ماده «عجز».
[3] . كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، علامه حلى، ص 275.
[4] . الاتقان فى علوم القرآن، جلال الدين سيوطى 4/ 3.
[5] . البيان فى تفسير القرآن، ابو القاسم خوئى ص 33.
[6] . اعجاز القرآن در نظر اهل بيت عصمت (ع) و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص، 15.
[7] . محمدعلي رضايي اصفهاني، چيستي و چالش‌هاي اعجاز علمي قرآن، ص، دو فصلنامه قرآن وعلم، شماره 7 ، پاییز و زمستان1389.
[8] . سید رضا مؤدّب، اعجاز قرآن در نظر اهلبیت عصمت و بیست نفر از علمای بزرک اسلام، ص 8، قم، انتشارات احسن الحدیث، چاپ اول 1379.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.