امشب صدای شادی در هوا پیچیده است
آسمان مملو از برق سال نو است
ابرها زیر لحاف ستاره های بیدار خوابیده اند
مگر امسال– این سال نو
براي ما معجزه صلح به بار میآورد؟
مگر این سال– این سال نو
برای جهان
برای جنگ زدگان
برای کودکان ناشاد و بیمار
در پهنهای آسمان
خانه ای آباد میکند؟
مگر این سال– این سال نو
پر از سعادت
همراه با آوای صلح و رضایت
دلهای ناآرام را تسلی میدهد
به چشمان خسته پیرمرد و پیرزنی تنها نور میبخشد
مگر این سال نو– این فروغ تازه
با نور صباح
با هیاهوی روزهای نو
مزرعه های تنها را با آب باران
با عرق نوجوانان
با هلهله باغبانان
با نغمه های پرندگان
با جست و خیز طفلان شاد میکند
مگر این سال از میان تاریکی چون برق میگذرد
و بر دامان جهان ستاره های روشن صلح میزاید
مگر این سال– این قطعه ای زخمی زمان
از قلب من و تو ای انسان
صله رحم برمیچیند
و بر زمین رویاهای ویران شده دانه دانه آرزو میکارد؟
من نمیدانم
ولی
هنوز
از ته ای دل اینجا روبروی آسمان پاک خدا نشسته
و با چشمان باطراوت
به ستاره روشن سال نو به عشق مینگرم
شهلا لطیفی
اول جنوری سال ۲۰۲۲ (میلادی)