آرشیف

2017-1-3

دوکتور نصرالله طوفان

‌ ازکنج مسجد تا کنج ارگ

تسبیح  لغتن بمعنای سبحان الله گفتن است ،درحقیقت حلقهٔ ازمهره های بطورمعمول صددانه ایستکه نقش (چتکهٔ بازرگانی )رابین  خداوندوبندگان خاصش بازی میکند.
  درموردتاثیرات روانی این پدیدهٔ مذهبی قسمتی  ازنوشتهٔ یک نویسندهٔ ایرانیرابنام Yazdan Khodabandeloos بطورخلاصه نقل میکنم:«قدیمی ترین اشاره به تسبیح درادبیات کهن هندوآمده،ابزاریست برای شمارش که مسلمانان آنرابین دوانگشت سبابه وشصت میگیرندوجمله یاکلمهٔ واحدیرا تکرارمیکنند ،مثل سبحان الله ویا الله،دراین تکرارمکرر،مغزدردائرهٔ بسته،پیوسته دورمیزندودراثرچرخش درآن  سیرمدوروملالخیز،ازیکسوبافتهای عصبی مغزدچارکوفتگی وخستگی  میشودوازدیگرسودراثرکمبودآکسیژن دچاراغما میگردد،به خلسه یعنی نوعی حالت  خواب وبیداری میافتد،برخلاف مهملاتیکه درمورد جنبه های مثبت خلسه گفته اند،خلسه نوعی انفعال ذهنیستکه باعث فروکاهی هوشیاری درآدمی میگردد…».
ماباتعقیب هدفی دیگر،باصحت  وناصحت بودن مطلب فوق کاری نداریم.
اما درجامعهٔ ماجاومقام این پدیده اغلبن مسجدودست راست خداخانان راستین بوده است،باگذشت زمان این حلقهٔ  «تسبیحی»باتغیر شکل،رنگ وکمیت دربین  جوانان ماهیت تزئینی وتفریحی رابخود گرفت،دیگروسیلهٔ نه  بخاطر ذکرو فکری باخدابل اغلبن وسیلهٔ برای آرایش ونمایش جوانان گردید.
بعدازپیروزی مجاهدین ونیروهای مذهبی،که دیگرپطلونی وجودنداشت تاموقع راه رفتن دست درجیبش  کنند،این حلقهٔ سرگردان اهمیت  سیاسی-مذهبی پیدا کرد،قوماندانهای جهادی بااشتراک  درمحافل ومیتنگهاهم ذکرخدارابجا میکردندوهم دردمردمراگوش.
اوج ارتقاوگذار این  پدیده که اصلن  پدیدهٔ  مذهبیست ازمراحل تسبیحی وتفریحی  به مرحلهٔ تذویریست،این مقامیستکه تسبیح حتادردوران ملا محمدآخند بآن نایل نگردیده بود،گمان میرودکه این درسیستکه  فرداول  کشوری ازاشتراک به انتخابات قبلی بالباس  سیکولارواخذرای  سه فیصدی ازمردم گرفته است،اگرریگی درکفش  نیست،این همه رفتار کپک راگرفتن چه  معنای میتواند داشته باشد،چارده سال مکمل عرق شرم قره قل وچپن راتحمل کردیم،حالا درگیر افتضاح لنگی وپطو وتسبیح هستیم،نه همیش یک ریتوال  مذهبی ساده باعث نجات انسان میشودبلکه گاهی محک تجربه هم بمیان میآید،جامعهٔ ماآنقدرفاقد پرابل استکه دیگرنیازی به قلم  ودفترنی بلکه باتسبیح وسجاده غم آخرت  مردم بایدخورده شود.