آرشیف

2014-12-30

عزیز علیزاده

گفت و شنود اختصاصی با هنرمند پرآوازه کـشور امیرجان صبوری

 
            موسیقی واژه است آشنا برای همه و کمتر کسی را میتوان سراغ داشت که به شنیدن و یا به نواختن موسیقی علاقمند نباشد، آنهم به موسیقی که روح را نوازش دهد و بالنده روان انسانها باشد.
             در سالهای اخیر که جنگهای خانمانسوز میانگروهی و تنظیمی صدمات سختی برپیکر همه یی بود و نبود کشور ما وارد کرد، موسیقی نیز از این بلای آفریده شده  بدست آدمها در امان نماند، آلات و اسباب موسیقی شکستانده شد و بهترین آوازخوانها و موسیقی دانهای کشور ما راهی دیار غربت گردیدند و در کشور های بیگانه مجبوربودند از یکطرف برای بدست آوردن لقمه نانی بکوشند و ازطرفی هم برای حفظ هنر موسیقی که سالهای طولانی  از عمر عزیز خودرا وقف آموختن آن نموده بودند توجه مبذول بدارند. ینجا بود که هنر موسیقی دستخوش ناهنجاریهای فراوانی شد و بیم آن میرفت که این هنر مردمی کاملا ً نابود گردد. گرچه درگوشه وکنار جهان تلاشهای از طرف هنرمندان مهاجر میهن ما  صورت میگرفت که ازسقوط هولناک این هنر جلوگیری شود اما این تلاشها به آن اندازه نبود که میتوانست مانع چنین چیزی شود، زیرا مصیبتهای پیهم ناشی از جنگهای بی مفهوم و ویرانی کشور، روان همه را متلاشی ساخته بود و همه فقط برای نجات خود، خانواه و عزیزان خود فکر میکردند تا به نجات هنر موسیقی از ورطهء هولناک نابودی.
                 و اما  دراین گیر و دارناگهان گوشهای ما به آوازدلنشینی برخورد که ازسالهای سال همه ما تشنه و چشم براه آن بودیم و این آواز، آواز امیرجان صبوری بود که پس از پانزده سال خموشی حصارها را شکست، قلب هارا به تپش واداشت و امید تازه بر روح و روان علاقمندان موسیقی اصیل میهنی بخشید. ما همه شاهد زایش سی دی جدیدی بنام « زندگی همین است » شدیم با ده آهنگ ناب که به مشکل میتوان فرق گذاشت کدام آهنگ بهترازآهنگ دیگری در سی دی مذکور است.
             بسیاری از هنرمندان میهن ما باشنیدن این سی دی انگشت حیرت زیردندان گرفتند و امید تازهء دلهای مشتاقان هنرموسیقی را پرساخت  که  هنر موسیقی  نابود نگردیده و هنوز هم هستند کسانیکه بخاطر شگوفایی هرچه بیشتر آن میکوشند واز تلاشهای خستگی ناپزیری در این راه دریغ نمیورزند.
    در سایت انترنیتی « یاد داشتهای از کابل » چنین میخوانیم:
            « راستی امروز جمعه بود. و من هم سری به فروشگاه، بازار موسیقی زدم. از هرگوشه صدای موسیقی بلند بود. متوجه هم نمیشی که چی به چیست. هدف از رفتنم، این بود که بدانم جدیدترین آلبوم از کدام آوازخوان افغان، به بازار آمده است. وقتی وارد بازار موسیقی شدم از هر دکان کست فروشی، صدای امیرجان صبوری، بلند بود، باورنکردنی بود. نظرات چند کست فروش را پرسیدم. گفتند، پرفروشترین آلبوم در حال حاضر از امیرجان صبوری است که هر روز بالای صد نفر مشتری در هر مغازه دارد.
            به راستی وقتی دیدم اکثرا، مشتری آخرین آلبوم صبوری بودند. نام آلبوم "زندگی همین است" است که همرا با عکس امیرجان صبوری چاپ شده است. بسیار ساده و گیرا. ظاهرا این بهترین آلبومی است که در سال های اخیر توسط یکی از خوانندگان پرآوازهء کشور به ثبت رسیده است.
            آلبوم زندگی همین است، این روزها غوغایی به پا کرده است که پیر و جوان با شنیدن آن، یک بار دیگر به گذشته های دور رفته و همهء عشق های فراموش شده شان را دوباره باز می یابند و مرور می کنند. چیزی که بیشتر هر شنونده را جزب می کند صدایی پرسوز صبوری است که اکثر خوانندگان افغانی فاقد آن هستند. شاید صبوری صدایش آنقدر زیبا نباشد ولی نحوه انتخاب شعر و موسیقی و با سوز دل خواندنش، آرامش خاطری است  برای دلشکستگان این دیار».
              بلی، براستی هم که چه زیبا سروده  و چه بجا سروده و جالبتر از همه که شعر، تصنیف و آواز از خود صبوری است و کمتر کسی را از هنر مندان میهن ما میتوان سراغ داشت که همه کاره خود باشند. باز هم بخوانیم که مردم درباره سی دی « زندگی همین است » چه میگویند:
            « وقتی آهنگهای البوم « زنده گی همین است» را میشنیدم، احساس کردم یکسره ریشه های خاطرات خوشِ دیروز، از لابلای جنگل انبوهِ اندوه و خشم و رنج ذهنم به بیرون کشیده میشود و همانند روشنی فانوسی دم چشمم آغاز میکند به رقصیدن. ساده گی، بی پیرایه گی و ایجادگری فضای دگرگون آهنگ ها آدم را از اندوه شهر خیال های واهی غربت میکشاند به آنجایی که روزی جایگاه یاری بود و یاران. آدم را به کوچه، پس کوچه های کابل میکشاند و برای لحظه یی کوتاه، آرامشِ زنده گی دیروز و لذت قصه های سادة کودکانه را میچشاند و صندلی و های و هوی زمستانی آن روزگاران را در خاطر زنده میسازد ».
             از به خوانش گرفتن گفته های بالا به این نتیجه میرسیم که هنر صبوری هنر مردمی است و صبوری کوشیده است که از زبان مردم برای خود مردم شعر بگوید و بسراید، همانطوریکه خودش نیز طی گفت و شنودی با رادیویی آزادی به این مطلب اشاره کرده است. بازهم بخوانیم که صفحات اینترنیت چه برای گفتن دارند:
            « یکی از دوستان صاحبدل برایم گفت، زمانی که آهنگهای البوم « زنده گی همین است» را میشنیدم، سخت گریستم. فرزندانم حیرت زده علت را پرسیدند و من بی اراده پاسخ دادم که عشق های گمشده ای را در لابلای این آهنگهای یافته ام. 
             امیرجان صبوری شاعرِ صبور، آهنگ ساز فرزانه و آواز خوان توانا و خوش قریحه ایست که پس از سالهای دیر صدای جانبخشش در گوشمان طنین افگند و مثل همیشه با ارایه آهنگ های روح نواز، ما را به جلگه های عشق و صمیمیت رهنمایی کرد. صبوری یکی از اندک دست اندرکاران عرصه موسیقی کشور ماست که با درایت و خلاقیت خاص به آفرینش آثار بزرگ هنری میپردازد. آهنگهای صبوری، برعلاوه آنکه با صدای خودش به نشر رسیده است، پلِ تعالی و پیشرفت برای صعود هنرمندان صاحب نام دیگر بر پله گان شهرت  شده است ».
و همین سایت اینترنیتی بعد از نتیجه گیری کارهای صبوری  درادامه مینویسد:
                 « تنوع موسیقایی، ریتم و کثرت نوازنده گان چیره دست آله های اصیل سرزمین های خاور، به این البوم ویژه گی خاصی بخشیده است وطعم شیرینی به آهنگها افزوده است. در البوم های هنری برخی از هنرمندان که اخیراً انتشار یافته اند، با همگونه گی موسیقایی و ریتم برمیخوریم که تفکیک روشن دو یا بیشتر از دو آهنگ را مشکل میسازد. یعنی با سبک، ریتم و آهنگ مشترک چندین آهنگ را میسازند که همین باعث میشود آهنگ ها بدون کیفیت عرضه گردند. این به اصطلاح نوعی خاک به چشم مردم زدن است.
آهنگهای « زنده گی همین است» از این  گونه مسایل مبرا بوده و در همه آهنگها تنوع چشمگیری نهفته است ».
             دست اندرکاران نشریه یی پرستو ها با رسالتی که در برابر خواننده گان نشریه دارند، آرزومند آن اند که خواننده گان و علاقمندان « پرستوها » هرچه بیشتر باهنرمندان نام آورکشور آشنا شوند، بنا هاً  گفت و شنود اختصاصی را با هنرمند و آوازخوان مردمی کشور امیر جان صبوری ترتیب داده  ایم که تقدیم شما میگردد.
             عزیز: آقای صبوری ! نخست از همه ازطرف خود و همه دست اندرکاران نشریه پرستوها در دنمارک ازشما تشکر میکنم که با وجود مشغولیت های کاری  ومشغله های زندگی بازهم وقت یافتید با خواننده گان نشریه ی پرستوها درد دل کنید. و حال اجازه دهید نخستین پرسش خویش رااینطور مطرح کنم.
 
          پرسش: آقای صبوری ! پیش از اینکه به اصل مطلب یعنی سی دی « زندگی همین است »  که ازجملهء بهتین آفرینیش های هنری درسالهای اخیر بحساب میاید بپردازیم میخواستم که برای خواننده های نشریه پرستوها از گذشته ها بگویید، چطور شد که به موسیقی روی آوردید؟ در کدام سن و سال؟ در کجا ؟ خلاصه علاقمندان هنرشما زیاد چیزها میخواهند درباره شما بدانند.
           پاسخ: مه هم نخست از همه بهترین تمنیات نیک خود را به خواننده گان و علاقمندان نشریه ی وزین پرستوها در دنمارک تقدیم میدارم و امید وارم که همه هم میهنان عزیز مه در هرکجای این جهان پهناور که زندگی میکنند شاد و سربلند زندگی کنند.  وحالامیپردازم به پاسخ گفتن به پرسش شما. مه هنوز کودکی بیش نبودم که آواز دلنواز دوتار در گوشهایم طنین انداز بود و این آواز از تماس انگشتان هنرمندانه برادر کلانم با تارهای دوتار برمیخاست و روح مرا نوازش میداد. آنوقت مه با خانواده ام در کنار رود ادرسکن که یکی ازولسوالی های مربوط ولایت هرات میباشد زندگی داشتم. برادرم باهنرمندان و نوازنده گان زیادی درشهر هرات دوستی و رفاقت داشت و ایشان را به خانهء ما در ادرسکن دعوت میکرد، این نشست ها و نواختن ها باعث شد که مه هم به موسیقی علاقه بگیرم.
 
         پرسش: خوب بعدا ً چه شد؟ آیا تنها علاقه داشتن به یک هنر و آنهم هنر موسیقی میتواند جوابگوی همه خواستها و رفع تمامی مشکلاتی باشد که بر سر راه هنرمند قرار دارد؟
              پاسخ: طبعا ً نی!  رسیدن به پله های بلند هنر و آنهم هنر موسیقی و آوازخوانی و یا هرهنری که باشد، به ممارثت و پشت کارخود هنرمند ضرورت دارد. یک هنرمند نباید به کارکم و یا به موفقیتهای که دیرپانمیتوانند باشند قناعت کند، هنرمند باید همیشه درتکاپوباشد، آفرینش هایش را بازنگری کند و اگرمطمئن نیست از دوستان و سایرهنرمندان مدد جوید، سخن کوتاه  بهتر است طبق ضرب المثل مشهور « صدبار بیندیش، یکبار بینداز » عمل کند، در غیرآن تمام سعی و تلاش را که هنرمند بخرج داده است بیهوده خواهدبود.
           اگرقرار باشه که پرسش بعدی را شما از مه طوری مطرح کنید که خودت چطور؟ آیا به آفرینش های هنری که تاحال عرضه نموده ای زیاد توجه کرده ای؟ و مه فورا ً پاسخ خواهم گفت که بلی، و شاید هم یگانه علتی که مه زود زود سی دی به بازار عرضه نمیکنم همین سخت گیری های مه باشه. مه عادت دارم که وقتی شعری را میسرایم چندین بار آنرا میخوانم، اگر کمی وکاستی مشاهده شد و مطمئین نبودم که شعر سروده شده یک شعر خوب است در رفع کمی ها و کاستی های آن میکوشم و یا ازتصنیف شعر صرف نظر مینمایم، چشم ره پــُت کرده  ازکاستی ها نمیگزرم تا اینکه قناعت خودم حاصل شود، زیرا واقفم که هنردوستان بسیار موشگاف هم هستند وخواهی نحواهی متوجه کمی ها و کاستی های موجود میشوند.
 
       پرسش: آقای صبوری ! لطف نموده به خواننده های نشریه ی پرستوها بگویید که آیا کسی مشوق و یا استاد شما بوده ؟ و اگرکدام استاد و یا رهنمایی داشته اید کی و یا کی ها بودند؟
             پاسخ: طبعا ً که هرانسانی وقتی کاری را آغازمینماید محتاج به همکاری و رهنمایی میباشد و مه هم مشوقین و دوستان خوبی داشتم که مرا رهنمایی کرده اند، از آنجمله محترم غوث عسکرزاده اولین کسی بود که مرا به تیاتر شهرهرات دعوت نمود و برایم اصول برآمدن و ایستادن به روی ستژرا آموختاند. همچنان آقای مددی مرا بصفت آوازخوان در رادیوی افغانستان وقت پزیرفت. نقش این دو انسان واقعی و این دو دوست در زندگی مه همیشه محسوس بوده و مه نمیتوانم همکاری و همیاری شانرا نسبت به خود فراموش کنم.
 
              پرسش: ازاین موضوعات که بگزریم میخواستم بپرسم که پس از آن همه خاموشی طولانی چطورشد که  یکباره درخشیدید و این بار بهتر از آن وقت که آهنگ شهر خورشید شما هنگامه آفرید درخشیدید؟ اما البته شما آهنگ ها و تصنیف های زیادی برای سایر هنرمندان نیز میساختید که همه بدان واقـفـند، منظورم سی دی جدید « زندگی همین است » است که شهره شهر اگربگویم درست نیست، شهره جهان شد؟
               پاسخ: تشکراز حسن نظر شما، اما مه بازهم به این آفریده قناعت کامل ندارم و کارهای بعدی مه باید بهترباشه، خوب اینکه آهنگهای « زندگی همین است » مورد توجه مردم قرار گرفت و استقبال شد شاید دلیل این باشه که مه از زبان مردم برای خود مردم خواندم از بکاربرد واژه های که مردم به آنها بلد نیستند پرهیز نمودم و بشتراز زبان خود مردم استفاده کردم و شاید همین موضوع بوده که مردم زود تر مره درک نمودند و درد دل خود ره از زبان مه طی همین ده آهنگ شنیدند.
 
             پرسش: از گفته های اخیر شما فهمیدم که شماباید کدام سی دی دیگری را  هم روی دست داشته باشید، آیامیتوانید بگویید که علاقمندان هنرشما باید منتظر آهنکهای مشابه آنچه در سی دی « زندگی همین است » باشند؟ یا بازهم علاقـمندان هنر شما غافلگیر خواهند شد؟
          پاسخ: به این پرسش شما مشکل است که مه پاسخ درست  بگویم، مردم باید خود قضاوت کنند. مه فقط گفته میتوانم که در سی دی جدید مه بنام « قفسهای طلایی » که در آینده نه چندان دور برای تشنگان هنر موسیقی عرضه خواهدشد، مه بازهم کوشش نمودم که از زبان مردم برای خود مردم بخوانم. باز هم تکرار مینمایم که بهتر خواهد بود مردم خود درمورد قضاوت کنند.
 
          پرسش: خواننده های نشریه ی پرستوها که درعین زمان علاقمندان هنر شما نیز هستند از طریق رسانه ها آگاهی یافتند که اخیرا ً شما سفری به افغانستان داشتید، از حال و هوای وطن بگویید، آیا کدام کنسرت هم اجرانمودید یا خیر؟
                پاسخ: بلی،  مه بعد از سالها مسافرت و مهاجرت سفری داشتم به وطن، و باید گفت که مردم ازمه طوری استقبال نمودند که هیچ تصور نمیکردم. در کوچه و سرک در هرجای که با مردم مواجهه میشدم غیر از لطف و مهربانی چیز دیگری نمیدیدم، با کمال تأسف که نظر به بعضی دلایل و مشکلات نتوانستم برای مردم کنسرت داشته باشم، اما بازهم موجی از خاطرات گذشته تازه شد و مه مهربانیهای مردم هنردوست خوده هیچوقت فراموش کرده نمیتوانم و دراولین فرصت مناسب بازهم به وطن خواهم رفت و کنسرت های را درشهرهای مختلف خواهم داشت.
 
              پرسش: اجازه بدین آخرین پرسش خودره طوری مطرح کنم که بدون شک خواننده های نشریه ی پرستوها در دنمارک و هم در سایرکشورهای اتحادیه ی اروپا منتظر آن هستند، آیا کدام برنامه برای اجرای کنسرت در اروپا هم دارید؟ اگرپاسخ شما مثبت باشد چه وقت؟ ودر کدام کشورها؟
          پاسخ: بلی، ازمدت هاست که آرزودارم با هم میهنان ساکن اروپا نیز ازنزدیک ببینم و برای شان کنسرتهای اجرانمایم که  کشوردنمارک نیز شامل همین پلان است، اما دقیقا ً گفته نمیتوانم چه وقت. ممکن درتابستان سال جاری اگرکدام اتفاق خاصی نیفتد.
 
عزیز: خوب آقای صبوری! اجازه بدین در اخیر ازطرف خود وهم ازطرف سایردست اندرکاران نشریه ی پرستوها و هم خواننده گان و علاقمندان نشریه از شما تشکر بکنم و موفقیت های مزیدی را ازخداوند بزرگ برای شما خواهانم.
   صبوری: خوشحالم که باشما صحبتی داشتم و امیدوارم بزودی ازنزدیک باهم ببینیم. سلامهای صمیمانه مراهم خدمت تمام خواننده گان نشریه ی خود و سایرهم میهنان ساکن دنمارک برسانید. موفق باشید.
 
ارسالی محترم عزیز علیزاده
این مصاحبه از مجله پرستوها در دنمارک گرفته شده است.