آرشیف

2014-12-24

علم عبدالقدیر

کوچی گری مصیبت است

 

متأسفانه در قرن بیست یک هم عدۀ از مردم افغانستان از نعمت سر پناه واقامت محروم بوده ,زیر این پردۀ سیاه بنام کوچی خود ودیگران را به صد ها مصیبت جانکاه مبتلا ساخته اند.کوچی گری در عصر فعلی به مفهوم پشت پازدن به تمام معارف بشری ومظاهر تمدن قرن حاضر میباشد.

کوچی وکوچی گری در کشور ما عمر طولانی دارد از ساليان دراز به اين طرف، اقوام کوچی که بيشتر متعلق به اقوام مختلف عمدتا پشتون بوده و دارای خانه وآدرس وجایداد نیستند، در ايام تابستان ، برای استفاده از چراگاه های مناطق کو هستانی وولایات سرد سیر افغانستان طور مؤقت به مناطق مرتفع وسردسیر کوچ مينمايند.مثلا از فراه و هلمند به طرف کوه ها ودره های پرعلف غور واز ولایات جنوب به طرف هزاره جات وتا شمال کشوربخاطر روزی حیوانات درپی بوتۀ علف سر گردانند.ایشان که با کار وکشت وزراعت آشنائی کمی دارند گاهی کشتزار هارا نیز توسط رمه های گوسفند لگد مال ومشکل می آفرینند. کوچی ها در بسا نقاط کشور با مردم محل در گير ميشوند زيرا مواشی شان بنا بر غفلت چوپانان، کشت های آبی و للمی مردم را می چرند و گاهی هم چنين واقع شده که هين عبور از يک منطقه، مواشی شانرا عمدأ بالای زمين های بذر شده مردم در هنگام شب رها وتمام حاصلات را چرانده اند، که باعث بروز برخورد های خشونت بار و دشمنی ها شده است.

کوچی ها در گذشته وحال.

درگذشته  کوچی ها صرف به امور مالداری اشتغال داشتند و از يک منطقه به منطقه ديگر طور پياده، از طريق شاهرا ه ها و يا از طريق دشت ها و کوه ها، خود را به مناطق مرتفع سرد سير ميرساندند و در نيمه تيرماه دو باره به طرف غرب و جنوب کشور  ویا با عبور از خط ديورند به مناطق شمال  و شمال غرب پاکستان  ميکو چيدند. آمدن شان برای مردم محل مایۀ شادی وخورسندی بود. ولی در سال های اخير، این قشر سرگردان کشور همزمان با رشد کاروان تمدن جهان متمدن تر شده تعداد بيشتر شان توسط لاری های کرائی  و شخصی شان، غژدی ها و مواشی شانرا از يک منطقه به منطقه ديگر انتقال ميدهند  و در دشت و دمن، نظر به ميسر بودن علفچر، تو قف های کوتاه مينمايند. اما ایشان دیگر نوید خوشی نه که نماد از کرب وبلا اند . ایشان در گذشته کوتک وتیاق داشتند وحال کلا شینکوف وهاوان راکت دارند. در گذشته کوچی ها با مردم محل در صلح وآشتی  زندهگی میکردند واما بعد از ظهور طالبان دیگر ازراه خشونت ودشمنی وارد صحنه شده اند .کوچی ها بخاطر تصاحب ملکیت وجایداد مردم طور مسلحانه در صف طالبان پیوسته و در مناطق دور دست ونا بلد چشم وچراغ طالبان به حساب میروند.ایشان به طالبان می بالند وطالبان هم به ایشان إعتماد دارند.

بهسود وکوچی ها:

این تنها بهسود نیست که زیر چماق کوچی ها قرار دارد. اگر بهسود طور بالفعل طعم تلخ ضربات کوچی هارا چشید , مناطق زیاد در نقاط مختلف کشورجود دارد که به خطر بالقوۀ کوچی ها تهدید میشوند مثلا حینیکه طالبان بالای مناطق دور افتادۀ ولایت غور حمله کردند کوچی ها که صد ها سال با مردم محل زندهگی کرده بودند با گرفتن سلاح از طالبان درخط اول جنگ قرار داشتند وبا مردم محل جنگیدند. آنها در منطقه دشمنی آفریدند مردم را به قتل رساندیه اند طوریکه باز گشت ایشان در منطقه وابسته به پیروزی طالبان است والا باید به مردم محل غرامت وخون بها بدهند که نمی دهند, لذا رفتن شان در محل نیز منتفی است ودولت هم قادر به حل این مشکل نخواهد بود. واما در بهسود؟ طی پنج سال اخير بين اقوام کوچی  و اهالی حصه دوم بهسود ميدان – وردک برخورد های خشونت بار صورت گرفته علاوه از فرار مردم که تلفات جانی و مالی را نيز به همراه داشته است. در همين زمينه هئيت های دولتی نيز مؤظف شده اند تا معضله را حل نمايند و لی کدام دستآورد مثبت عملی تا کنون ديده نشده است.

دولت مشکل کوچی هارا بدوش مردم محل می اندازد.

در إعلامیۀ هفتۀ گذشتۀ کمیسیون مؤظف بریاست وحید الله سباون آمده است که کوچی ها مؤقتا بهسود را تر ک گفتند.؟ این فیصله تصمیم خود کوچی هاست نه ابتکار دولت وکمیسیون مؤظف.

زمان  وفصل عودت کوچی ها به مناطق دیگر بینی خمیری برای کمیسیون ودولت ساخت .الا خبر از عقب نشینی  کوچی ها نبود.

عدۀ این تصمیم کوچی هارا نماد احترام به تقاضای حامد کرزی میدانند, اما حقیقت چنین نیست کوچی ها به خاطر اقامت دایمی نیامده بودند اگر دایمی شوند باز کوچی نیستند, لذا کوچی ها آنچه رامیخواستند انجام دادند. بعد از پاک کردن علف از روی زمین به بهانۀ احترام به هیئت مؤظف وتقاضای حامد کرزی از منطقه کوچ میکنند وآنرا رسمی ساختند واگر ضرورت حیوانات شان در منطقه رفع نشود, به بهانه کوچ مؤقت دوباره بر میگردند.یقینا زمان وختم علف چر ها کوچی هارا واداشت تا منطقه را ترک وبه کمیسیون دولت دست آویز مؤقت را بدهند. کوچی گری خودش به مفهوم اقامت مؤقت است. اگر پای دولت وکمیسیون های مؤظف هم در میان نمی بود کوچی ها منطقه را در همین فصل سال مانند سال های دیگر تر ک میگفتند ؟ حال که تمام علف چر ها از علف پاک وقوت لایموت برای حیوانات باقی نمانده  کوچی ها نیاز بیشتر به اقامت در مناطق سرد بهسود را ندارند. حال کوچی ها رفته اند تا روئیدن علف وسبز شدن زمین و کوها تا بهار آینده مردم بهسود از شر شان در امان اند. واما طبق اظهارات هیئت مؤظف ایشان طور مؤقت منطقه را تر ک گفته اند البته وقتی نیاز وفصل علفچر ها دوباره فرامیرسد ومیعاد مؤقت بپایان میرسد.ومشکل از نو آغاز میشود.باز همان کوچی ها اند که سال گذشته به هیئت دولت احترام گذ اشته بودند ودر سال آینده باید امتیاز بگیرند.

پنداربد: عدۀ میخواهند از مشکل کوچی ها مشکل ملی بسازند فکر میکنند چون کوچی ها مربوط به هر قوم وتبار که هستند باید از طرف همان قوم حمایت شوند, اما این این پندار نهایت شنیع وپیامد بسیار منفی دارد.اول کوچی گری نه امتیاز است ونه افتخار بلکه یک مصیبت است که باید انسان از شر آن نجات یابد وهر قومی که به این مشکل مواجه است باید به بقاء وادامۀ آن فکر نکند وهر چه زود تر به این مشکل بشری پایان دهد.درست است که گاهی این پدیده که عمدتا  به یک قوم تکیه میکند نیاز های خودرا از هستی قوم دیگر رفع میکند اما نباید باعث یک مشاجره وسیع وطولانی قومی شود.این مشکل بسیار ساده حل میشود وآن اینکه این قشر جامعه مدنی شوند ودولت ایشان را متوطن سازد.

کوچی گری نه امتیاز است ونه هویت باید ختم شود.در جهان معاصر انسانها با داشتن آدرس ومحل معین میتوانند شامل کاروان تمدن بشریت شوند لذا نداشتن محل وآدرس به مفهوم فقدان هویت است که  مشکل بزرک اجتماعی, سیاسی و امنیتی است که باید رفع شود وبه عمر این واژه بی افتخار مصیبت زا پایان داده شود.نیاز به کوچیدن از نیاز حیوانات ریشه میگیرد که انسانها را تابع خود ساخته است لذا کوچی گری قبل ازینکه یک نیاز انسانی باشد یک ضرورت حیوانیست.وریختن خون انسانها وکوچاندن مردم متوطن بخاطر رفع نیاز مندی حیوانات عملیست دور از فرهنگ بشریت لذا بیائید کشور مان را ازین مشکل نجات دهیم ومردم مان را ازدام این مصیبت برهانیم.مصیبت کوچی گری مصیبت بی سر پناهی؟؟؟

واژه کوچی گری را از فرهنگ مان پاک کنیم.

کوچی ها هم مانند سائر اتباع کشور انسان اند.مشکل کوچی ها با تر ک مؤقت محل واقامت مؤقت منطقه حل نمیگردد.ایشان به زنده گی  نیاز دارند .ضرورت ایشان هم باید طور دایم حل شود.کوچی ها  مسئولیت ندارند برای همیش به دامداری وتر بیۀ حیوانات بپردازند.دولت باید با ساختن شهرک ها وتهیه مراکز تعلیمی وبهداشتی برای قشر سر گردان کشورواژه کوچی را ختم  ونحوۀ زندهگی شان را تغییر دهد. میشود ایشان هم بجای تربیه حیوانات به تربیۀ اولاد های خود بپردازند به مکتب ومدرسه آشنا شوند .مگر کلک قضا در دفتر مشیت چنین رقم رفته که این قشر برای همیش از مکتب ومعارف محروم .عمر خودرا در دامن حیوانات بپایان برسانند.نه خیر این روند نه عادلانه است ونه انصاف ونه هم بشر دوستی. وقتی کلیمه کوچی را میشنوم مفاهم ذیل در صفحۀ ذهنم نقش می بند

کوچی گری یعنی فرار از هویت.

کوچی گری یعنی فرار از مسئولیت؟

کوچی گری یعنی فرار از علم وفرهنگ.

کوچی گری یعنی إعتقاد به بدویت:

کوچی گری یعنی بار دوش دیگران بودن.

کوچی گری یعنی تشبث به حق دیگران.

کوچی گری یعنی وداع با نظافت.

کوچی گری یعنی  مسافر دایم.

کوچی گری یعنی قصر عبادات.ونقص دین

کوچی گری یعنی مشکل پایدار.

تصامیم دولت برای حل مؤقت این مشاجره مشکل را نهایت عمیق ودامنه دار ساخته که اثرات آن سالهای آینده بیشتر محسوس .ملموس خواهد بود.