آرشیف

2016-9-27

علم عبدالقدیر

چرا شهادت دوزن بجای یک مرد؟

مقدمه: برخی به این عقیده اند که نباید  راز وحکمت های احکام  الهی را مورد تحقیق وجستجو قرار داد و پای حکمت ومنطق را با اصول ثابت شرعی  شریک ساخت، همین که خداوند ج  ارشاد نموده وحکمی را صادر کرده باید بدون چون وچرا قبول کرد وعمل نمود، اما از آجا ئیکه در متن قرآنکریم بار بار پیامبران الهی واعمال شان  از طرف امت مورد سوال قرار گرفته وایشان حکمت وراز احکام حیات وممات را پرسیده اند ، من هم  به تمام انسانها حق میدهم تا راز وحکمت های  احکام الهی را که کاملا بر مقضی فطرت وطبیعت است  با تحقیق وژرف نگری جستجو ودرک کنند ، ممکن  طرح بسیاری از سوال ها از روی نادانی وعدم فهم باشد نه از روی عناد.  شهادت دوزن بجای یک مرد  برای کسانی  سوال بر انگیز است که فکر میکنند شهادت یک حق وامتیاز است واین حق از زنها سلب شده  ویا اینکه همه انسانها از لحاظ خلقت بگونه یکسان خلق شده اند وباید یکسان مکلف باشند که چنین نیست .در نوشته ذیل برای رفع ابهام با ذکر چند مورد فشرده کوشش شده به قناعت کسانی پرداخته شود که درین مورد معلومات کافی ندارند واما آ نا نیکه از روی عمد و عناد وعیب جو ئی سوال مطرح میکنند برای شان هیچ جوابی نیست چون آنها از قبل زاویه دید ودرک خودرا بر بنیاد تعصب وعناد مشخص کرده اند وحاضر به پذیرش هیچ جوابی هم نیستند.
وله تعالى : "واستشهدوا شهيدين من رجالكم، فإن لم يكونا رجلين فرجل وامرأتان ممن ترضون من الشهداء، أن تضل إحداهما فتذكر إحداهما الأخرى"282 بقره
ترجمه:( و شاهد بگیرید  دونفر از مردان و آشنايان خود و اگر به دو مرد دسترسى نبود، يك مرد و دو زن  از شهداء كه خود شما ديانت و تقوايشان را مى پسنديد، تا اگر يكى از آن دو زن چیزی را فراموش کرد ديگرى به ياد او بياورد
اایراد اینکه چرا دو زن به عوض یک مرد شهادت دهند از التباس واختلاط حق ومسئولیت ناشی میشود که در تفصیل جوابها خواهد آمد.قبل از همه باید به جوابی اشاره کنیم که از متن قرآن شریف فهمیده میشود .اگر به فحوا ومنطوق آیه قرآن شریف ودلالت آن دقت کنیم به این واقعیت نزدیک میشویم که در حقیقت یک زن شهادت میدهد نه دوزن بلکه زن دوم  ممد وقوت قلب شاهد اصلی است که در صورت انحراف وفراموشی ومتاثر شدن  شاهد اصلی بیادش بیاورد وآن را کمک  میکند چنانچه خداوند ج میفر ماید.آن تضل إحداهما  فتذکر احداهما الاخری)
اول : چرا زنان فراموش میکنند ویا متاثر میشوند:احکام و قوانینی که از سوی خداوند برای بشریت وضع شده است مطابق نظام تکوین و حقایق جهان هستی و ساختار وجودی انسان است. از آنجا که ساختار وجود جسمی و روحی زن با مرد متفاوت است، وظایف، تکالیف و احکام این دو نیز مساوی نیست. از وجود تفاوتها بین زن ومرد از لحاظ فزیکی ،عاطفی واحساسی هیچ کس منکر نیست؟ این تفاوتها نا گزیر در حوزۀ مسئولیت پذیری وتصدی امور نیز اثر خودرا نشان میدهد.مثلا ما نمیتوانیم دو تیم فوتبال مرد وزن را مقابل یکدیگر استاد کنیم و یا بدون در نظر داشت ساختار خلقت وتفاوتهای فزیکی مرد وزن را یکسان بکار بگماریم. در اروپا که ظاهرا حوزۀ آزادی واحترام به زنان پنداشته میشود کار ها زنانه ومردانه  متمایز است واین تفاوت بطور غالب در تمام شئون زندگی مشاهده میشود.حالا دین هم با ملاحظه همین تفاوت های تکوینی در حوزۀ شریعیت نیز تفاوتهای را قائل شده که عین حکمت است .اگر گفته شود زنان تمام کار های مردانه را اجرا میکنند قبول داریم اما نه با آن قوت وکیفیت.چنانچه زنان در نفس ادای شهادت کار مردان را اجرا میکنند اما نه به عین قوت وکیفیت.یعنی شریعیت آنان را از شهادت منع نکرده.
دوم :غلبۀ عاطفه واحساسات زنان: خاصیت عاطفی زنان را از ادای شهادت باز میدارد: شهادت غالبا جرأت وپر خاشگری میخواهد که زنان کمتر واجد آن اند .زنان عاطفه واحساس سر شاری دارند که حین ادای شهادت در مسائل که  مجازات محکوم را سنگین میکند عواطف خودرا کنترول کرده نمیتوانند حتی برخی با ریختن اشک صحنه را ترک میکنند لذا در چنین شرائط باید یک زن در کنار آن باشد یعنی خصلت گریه وخنده در زنان بیشتر از مردان است. غلبه عاطفه، عفت و هیجانات در زنان که زمینه ساز فراموشی در برخی امور هیجانی است است.به اساس تجربه وواقعیت مشهود زنان زود خوش میشوند وزود  هم از قضایا متاثر میگردند که این به هیچصورت دلیل ضعف شان نیست بل یک قوت عاطفی است که مردان ندارند اما بخشش وعاطفه با مجازات واحکام کنار نمی اید..
سوم : اسلام به زنان  را بمشارکت تشویق کرده : در جامعه که دختران را زنده بگور میکردند دین اسلام برای زنان حق مشارکت در امور اجتماعی  وحقوقی را داده و آ نان را تشویق کرده مانند مردان در فعالیت های اجتماعی وحقوقی به انازۀ توان سهم بگیرند وبا این ارشاد به زنان  حیثیت حقوقی قائل شده چنانچه  اگر زنان  خواسته باشند میتوانند در ادای شهادت شرکت کنند وحقی را ثابت و ظلمی دفع کنند یعنی حضور واثبات نقش زنان از دید اسلام در جامعه اهمیت  زیاد دارد واما.بخاطر ویژه گی ها وخصوصیات که طور طبیعی از لحاظ نظام آفرینش نصیب زنان شده  میتوانند  حین ادای شهادت به عوض یک زن دو زن  جهت تشویق وکمک به یکدیگر یکجا  به محکمه بروند که  عین احترام و فضیلت است نه توهین. وحق تلفی.
چهارم: سوء تفاهم  در مفهوم ما هیت شهادت :عدۀ درست نفهمیده که شهادت حق وامتیاز نیست بلکه یکتکلیف ومسئولیت است.مسئولیتی که گاهی با ترس وخطر هم همراست واینکه خداوند ج این تکلیف را ازدوش زنان که غالبا ازین معرکه ها وما جراهای پر خطر میترسند بر داشته یک لطف حکیمانه است که نباید اعتراض وانکار کرد واگر کاملا زنان را از قبول این تکلیف معاف میکرد هنوز فضل ومرحمت بیشتر به زنان بود اما خداوند ج با گذا شتن این تکلیف نسبی  بر دوش زنان خواسته تا در جا ئیکه مردان وجود ندارند حق انسانی  تلف نشود لذا خداوند به لطف ومرحمتی که دارند با مؤظف ساختن دو زن  هم از ضیاع حق جلگو گیری کرده وهم سنگینی این بار گران را از دوش  یک زن بر داشته است.ورنه همه میدانند که در بسا موارد شخصیکه علیه آن شهادت داده شده دست به انتقام گیری وتهدید ونا بودی عناصر اثبات جرم  که از جمله شاهدان اند میزند که یکطرف آن زن است وزنان آسیب پذیر ترین قشر جامعه اند وخداوند ج با لطفی بی پاین مسئولیت شانرا درین راستا کاهش داده است.که بجای ایراد قابل شکران است.
پنجم: شهادت با عث فضیلت نمیشود: گاهی شهادت انسان را بسوی گناه کاری میکشاند وخداوند ج میفر ماید شهادت نا حق ویا پوشیدن آن با عث گناه شدید میشود وچه خوب است که زنان غالبا ازین غا ئله دور اند.لذا شهادت یک فضیلت ومسئله ارزشی نیست که اگر کسی شهادت داد بیشتر ارزش دارد واگر کسی شهادت نداد کمتر بلکه دادن شهادت  در حقیقت  بدوش گر فتن بار مسئولیت وقبول کردن خطرات احتمالی است که در محاکم افغانستان فعلی بیشتر صدق میکند .پس میگو ئیم شهادت فضیلت ومعیار ارزش نیست بلکه دو شخص  با خصوصیات کاملا متفاوت مبتوانند شهادت دهند که یکی خیلی با شخصیت عالم وفرزانه است ودیگری هم تنها شرائط شهادت دادن را دارد  لذا شهادت دادن  یک وظیفه و مسئولیت وتکلیف است طوریکه گاهی با عث گناه میشود وهم  عدم پذیرش  شهادت برخی  باعث سهل تر بودن تکلیف و مسئولیت آنان است نه دست کم گرفتن ویا ضایع شدن حقوق شان.ا..
ششم:واقعیت های انکار نا پذیردر عرف جامعه :زنان ودختران عادتا وعرفا خوش ندارند تنها وارد اجتماع شوند اگر تجربه کرده باشید وقتی دختری  ویا زنی به کدام مراسمی  دعوت شود که در جمع مرد ها برود  اگر زن تنها باشد غالبا خواهر خوانده ویا دختر وزن شناخته خودرا دعوت میکند تا اورا همراهی کند وعلنا میگوید تنها میشرمد ویا زیر تا ثیر میرود.البته در موارد که ادای مسئولیت باشد این امر طبیعی است وخداوند ج این راز خلقت وزندگی را بهتر میداند وقبلا فرموده زنان را در همچو موارد تنها نگذارید اجازه دهید یکی دیگری که شما هم راضی باشید اورا همراهی کند حینیکه کلیمه را فراموش میکند ویا زیر تا ثیر میرود  زن همراهش با وی کمک کند.
هفتم تفاوت در شهات ربطی به ضعف وتوانائی فکری ندارد: مسلما تکلیف اداء شهادت با خلقت ، روحیات و نقش مرد و زن، ارتباط مستقیم دارد و ربطی به نقص یکی و کمال دیگری ندارد. زیرا در بعضی موارد که شهادت مربوط به مسائل خاص زنان باشد اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست، چون اساسا مرد در آن موارد نمی تواند شاهد باشددر موارد هست که باید تنها زنان شهادت دهند نه مردان مانند اثبات بکارت ویا ولادت وحمل واین حالت های شخصیه مربوط زنان بر پاية مقتضيات ‏شرعي، بهتر است فقط زن شهادت دهد و مردي براي ‏شهادت فرستاده نشود – مثل مسائل مربوط به ‏بازرسي‌هاي بانوان كه در فقه آمده و بالعكس.اما متاسفانه در در کشور های اسلامی وحتی  در افغانستان خرابه  که مدعی اسلام  است بر خلاف عرف وشریعیت این مسئله را به طب عدلی ارجاع میکنند تا مردان درین مسائل مداخله ورائی بدهند که توهین بزرگ به زنان  وشریعیت است….