آرشیف

2015-1-3

نصیراحمد فگارزاده

پيغام يهـــــودی سرکش به پروردگــــار

بشــنو ز من عزيـــزا
داستان مرد و موسا

گفتا يهـــودبه موســا
بر گو به رب اعلا

ز امروز تا به عقبا
نيســـتم که بنده گويا

از تو نخواهم چيزی
نه عمروعز و روزی

موسا شنيد و گرديد
بیخود ز ترس واحد

در طُور شد روانه
بنشست و كرد ناله

فرمان رسيد زمولا
گفتا برای موسا

بر گو كنون پيامش
تا من دهم جوابش

گفتا شنيدی ربا
حاجت نباشد من را

گفتا بگو يا موسا
قاصد شدی مراورا

بعد از پيام آن مرد
بشنو كه حق چه فرمود

برگو كه ای تبه كار
نيستم من از تو بيزار

روزی و عمروعزت
من ميدهم برايت

ای بنــــــده گنهــــکار
در فکر و رای و کردار

بعد از همه معاصی
باز آ بسوی باری

اين لطف ورحم هاديست
بر جمله خلق جاریست

حقا که اوست رحمان
بر عام و خاص خلقان

 

نصیراحمد فگارزاده
1391/3/25 تیوره