X

آرشیف

پنج پاییزانـه (2)

 

(1)

درختک، درگرفته برگ و بارش

کلاغک، درگرفته «قارقار»ش

کسی پی می‌برد از حال پاییز

که روزی درگرفته روزگارش
 

(2)

کسی آتش گرفته استخوانش

بنفش و بور و زرد و سرخ، جانش

چه خیامی‌ست این آشفته پاییز

که لب‌پر می زند قوغ از دهانش
 

(3)

به کوچه درگرفت اوصاف پاییز

پلنگ افتاد چار اطراف پاییز

پلنگ و قوغ و جوهر را به هم زد

عجب، استاد قالیباف پاییز
 

(4)

مگر نقاش خود را زد در آتش

که باغ و کوچه درآمد در آتش

گپِ درد‌ست، اگرنه هیچ پاییز

چنین رنگین، نمی افتد در آتش
 

(5)

«الا داد؛ ای الا داد؛ ای الا داد» (1)

خزان از دست و پا و پرپر افتاد

تو همزاد منی ای تک مسافر

مسافر را همیشه می برد باد

ـــــــــــــــــــــــــــــ

(1) برگرفته از فرهنگ مردم غور

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.