آرشیف

2017-2-20

الحاج عبدالطیف مقصودی

نوم عالم از عبادت به بود ******* لیک آن علم که مستنبه بود

سپاس و شکران بر خدای سبحان را که در عالم مهاجرت،با وجود مشکلات عدیده و دوری از وطن،پنج فرزند سالم،صالح و مومن برایم اعطا فرمود و توفیق داد بدون اتکا به هیچ کسی و مرجعی،با توکل علی الله ، تشویقات مادرشان و زحمات و تلاش زاید الوصف خودشان یکی بعد از دیگری به درجات عالی از دانشگاه ملی بوگامولتس از کشور اوکراین در رشته پزشکی فارغ‌التحصیل شده‌اند.
امروز جمعه چهارم سرطان ۱۳۹۵, ۱۹ رمضان المبارک، ۲۴ جون ۲۰۱۶ آخرین فرزندم دکتر احمد مقصودی به همراه برادرزاده ارجمند دکتر مصطفی مقصودی از دانشگاه پزشکی بوگامولتس اکراین فارغ‌التحصیل و جشن فارغ التحصیلی برگزار نمودند.موفقیت کلیه ارجمندانم ، دکتر شرف الدین مقصودی،دکتر شهاب الدین ، دکتر جمیله مقصودی،دکتر محمد مقصودی،دکتر احمد مقصودی و دکتر مصطفی مقصودی را به جامعه پزشکان جهان و افغانستان عزیز تبریک و تهنیت عرض مینمایم.
امیدوارم خداوند حکیم همه ایشان را از حکمت الهی و دانش پزشکی روز برخوردار و انشاءالله خدمتگزاران صادق و طبیبان حاذق در جامعه بشری باشند.
از کلیه پدران و مادران توقع  دارم  زمینه تحصیل را برای فرزندانشان مساعد نمایند و یقین داشته باشند که خداوند کریم همه نیات نیک را یاری میکند و به ثمر میرساند.تصمیم و توکل علی الله رمز همه موفقیت ها است.
 

شکرگو,ای بنده مقصودی هزار
آنکه دادت نعمتی  بـس بـیـشمـار

داده توفیقت به ایـن دیـن مبـیــن
امـتـی از آن شـفـیـع الـمـزبـیــن

خـانـدان مـومـن و عــالی تــبـار
فــاضـل دانــش پــژوه اهـل کار

پشت هر مرد مـوفق در جهــان
یــا زنــی یــا مـادری باشد نهان

نـقـل و قـول از ابر مرد جـلـیـل
فــاضـل دانـا خـلـیـل الله خـلـیـل

»مادره فـرخـنـده شاگرد خداست
اوسـتــاد درسگـــاه  کــبــریاست<

همچنین داد ست من را همسری
پارسا و خوب وهم  فرمانوری

او لـبـاس عــزت و اعــزاز مــن
او انیس و مونس و همراز مــن

در جهــان یار موافق بوده است
در همه کارم مشوق بوده اسـت

همه به صورت هم به سیرت همه عفاف
در غم و شادی و در فقر و کفاف

من به قــول آن رسـول مـجتبی
ظــاهرا درویـش به مـعـنی پادشاه

شکر یزدان را که گشتـیم مـفتخـر
صاحب یک دختر ، چهارش پسر

هست فرزندان صالح عطرمشک
خاصه آن وقت که باشندش پزشک

عـلم ابـدان بهـتـریـن عـلـمـها ست
این حدیث حضرت خیر الوراست

لطف یزدان هر زمان باریده است
در گــلــسـتــان لالـهـا کاریده است

بــارور کـرده اسـت یــزدان مـجـید
پـنـجـمـیـن و شـشـمـیـن نـخـل امـیـد

احـمـد هــم مـصطفی هر دو عـزیز
فـارغ‌التـحـصـیـل بـوگـامـولـتس نیز

چشم ها از شـوق‌ مـیـبارد سرشک
مـصـطـفی و احـمـد ما شد پزشـک

بــر جـوانـــان  وطــن  دارم  پـیـام
ســعــی در تـعـلـیـم و دانش مستدام

ای جــوانــان غــیـور مـمـلـکت
کــشــورت در پـرتـگــاه مـهلکت

دسـت اغراض اجــانـب‌ ســوی آن
کـشـت و کـشـتـار انتحار بی امان

وقــت آن آمــد گـه بــر بـندید کمر
خلق را سازید زین ظلمـت به در

ظـلـمـت و جهــل و نــفـاق تفرقه
بدعت و الحاد و  شرک  و زندقه

داده اند ایشان همه دستی به دست
تــا کـه بــر دین خدا آرند شکست

لـیـک دســتـور خــدای کـبــریـــا
این چنین است بر محمد مصطفی

>مصطفی را وعده کرد الطاف حق
گــر بـمـیــری تـو نـمیرد این سبق

مــن کــتاب و مـعجــزت را رافعم
بیش و کم کن را ز قرآن دافعم

مـــن تــورا انـدر دو عـالم رافـعـم
تــا عــنــان را از حــدیـثـت دافـعم

کـس نـتـاند بـیش  کـم کـردن در او
تــو بــه از مــن حـافــظ دیـگر مجو

مـنـبـر و مـحـراب سـازم بـهـر تو
در مــحـبــت قــهـر من شد قهر تو

چـاکــرانـت شـهرها گیرند و جــاه
دیــن تــو گــیـرد ز ماهی تا به ماه

تو مترس ازنسخ دین ,ای مصطفی
تــا قــیــامــت بــاقــی اش داریم ما

ای رســول مـا تـو جــادو نـیـسـتـی
صــادقــی و خـرقــه مــوسـیـسـتــی

هست قرآن مر تورا هم چون عـصـا
کــفـــرهـا درکـشـد چون اژدها

تــو اگــر در زیر خاکــی خـفته ای
چون عصایش دان تو آنچه گفته ای

قـاصـدان را بـر عصایش دست نی
تــو بــخـسـب ای شه مبارک خفتنی

تـن بـه خـفـتـه نـور تـو بـر آسـمـان
بــهــر پــیــکــار تــو زه کرده کمان

فـلـسـفـی و آنچه پـوزش مـیـکـنـد
قــوس نورت تـیـــر دوزش می کند
«

الحاج عبداللطیف مقصودی
19 رمضان مبارک 1395 تهران