آرشیف

2015-1-24

عبدالقدوس عرفان

نقش علفچر هــــــــــای افغانستان

 
اهمیت علفچرها 5 برای کشور نمی تواند یک گزافه گویی باشد؛ علفچرها طلای سبز افغانستان می باشد مطابق به
(H.E.Masif Rahimi, Opening Speech at Rangelands Workshop,9thAprill,2011)
 (20 حمل 1390). علفچرها 29 میلیون  هکتار یا 45 فیصد  از مساحت کل کشوررا می پوشاند6؛ اولین استفاده از ساحات علفچر به عنوان زمین های چرای حیوانات می باشد،  نقش علفچرها تهیه منبع غذا برای حدود 20 تا 22 میلیون7 راس حیوان کوچک است؛ که تولیدات حیوانی به عنوان ستون فقرات زراعت افغانستان بوده (Pittrof,2011) و  برای انکشاف اجتماعی و اقتصادی کشور ضروری است (Policy Document,MAAH,2004).کوچی ها به صورت خاصعرضه کننده گوشت عمده برای اقتصاد محلی(Kreutzmann and Schutte,2011; Barfield, 2008)وعرضه کننده بیشتر از75% مواشی درمارکیت کشور میباشند.تولیدکنندگان اصلی گوشتبشکل مستقیم برای  تهیه معیشت خودکاملاً وابسته به منابع علفچرهااند و از طرف دیگر محصولاتی که می تواننداز طریقتربیه مواشیمانند گوشت، پشم، گلیم و چرم به دست می آورند در واقع محصولاتی هستند که بیش از 50 فیصد عوائید اسعار خارجی افغانستان را تامین می کند (Schloeder and Jacobs,2009)، وتماماً وابسته به علفچرهایافغانستان می باشند. رونق بیشتر سکتور مالداری و افزایش مشاغل بدون شک باعث رشد اقتصاد ملی شده و باعث افزایش ثبات سیاسی میگردد زیرا ثبات بخش علفچرها پیوستن احتمالی گروه های ناراضی کوچی را به گروه های افراطی ضد دولت کاهش می دهد(Schloeder and Jacobs,2009).
نقش اجتماعی- اقتصادی علفچرهای افغانستان شامل  محصولات طبیعی مانندچوب سوخت، چوب های ساختمانی، میوه،خسته باب، شکارحیوانات و گیاهان دارویی،ودر بعضی ساحات دارای نقش های فرهنگی میباشد. نقش کلیدی بیولوژیکی علفچرها درتنظیم آبریزه ها است   (تاثیربسیارمنظم ومستقیم بالای آبیاری)، مکانیزم های طبیعی را برای کنترل فرسایش خاک، سیلاب، کاهش خطرات فاجعه طبیعی تهیه کرده ومحل زیست برای حیات وحش وتنوع حیات_______
4 – دراینجا مفهوم ازدانش بومی ، دانش علمی محلی میباشد که بیشتر از مشاهده وتجربه نسبت به تجریه تولید شدهحاصل شده است.  تغیرمعین اقلیم ، رشد اجتماعی وحالت تخریبی علفچرها، نیازجدید دانش محلی راتوسط دانش تخنیکی / علمی ازطریق یک روش آموزشی تطبیقی تکمیل شده میتواند ( مانند کار تحقیقی، کار تعلیمی وتنظیم تطبیقی). درروشنایی آن سفارش میشود که درابتداء یک مطالعه جامعه شناسی انسانی از هرجامعه باساس یک مداخله که  تصویرروشن ازدانش بومی موجود ونهاد ها درساحه وسیع تربدست آید اجرا کند.(بخش6.1 و6.8 دیده شود)
5 – علفچرها را میتوان چنین تعریف کرد: زمین های غیرزراعتی که مردم مواد بیولوژیکی آنرا برای سوخت، وعلوفه جمع آوری میکنند یا توسط حیوانات وحیات وحش برای علوفه ومحل زیست استفاده میشود.(Pittrof,2011)
6 – زمانیکه شامل مناطق کوهستانی وزمین های لامزروع باشدو برای چرای مواشی استفاده شود این فیصدی به 70% افزایش مییابد (Emadi, 2011). تخمین های دیگرپیشنهاد مینماید که 75-80% علفچرهای افغانستان مورد توجه میتواند باشد) Schloeder and Jacobs, 2009)
7 –Recent extrapolation on figure from 2002- 2003 FAO National Livestock Census Livestock sensu
میباشد.نقش بیشترعلفچرها که در سال های اخیر مورد شناسایی وتوجه قرار گرفته، شامل تغییر اقلیم به عنوان یک منبع جذب کاربن می باشد، زیراعلفچردرحدود 30 فیصد کاربن های عضوی جهان را جذب وذخیره مینماید (Tennigkiet and Wilkes,2008) و مفهوم اقتصادی کاربن پیشنهاد قوی را ازطریق طرح های کریدیتی مانند کمک جهانی محیط زیست(GEF)میکندوتاهنوز برای شکل جدید اقتصادی استفاده قوی ازتنظیم علفچرهای کشورنشده است.8  ضمنکه ارزش های آشکارپولی وقوی علفچرهایک تاکید شدید برای سرمایه گذاری بالای حیات فزیکی وپایداری اجتماعی – اقتصادی علفچرها میباشد، تکیه گاه مفیدبرای مردم محل که معیشت شان وابسته به استفاده وتنظیم علفچراست  نیزمیباشد، صدمه پذیری آنهارا قویاًازفشارهای تغییراقلیم درطولانی مدت کاهش میدهد.سرانجام عامل دیگرازتقاضابرای طرح های اقتصادی کاربن مانند جیف فراهم کردن یک انگیزه برای نظارت نیزمیتواندباشد. تحقیقات نشانداده کارهای تنظیم بهترعلفچرازقبیل تناوب چراگاهی، تعداد مواشی بحد بسیار مطلوب وغیره بشکل عظیم سطوع حبس وتوقیف کاربن علفچرهارا افزایش میدهد (Conant et al. 2001;Schuman et al. 1999)9. درزمان حاضرراه خیلی باریکی است که عمدتاً شامل عدم ظرفیت تخنیکی، تهیه کردن پیشنهاد و قبول کردن  ماشین اقتصادی وتطبیق پروژه های موجود ازطریق میکانیزم های چند جانبه میباشد. درزمان کوتاه مدت همکاران با نمایندگان تسهیل کننده گان محیط زیست جهانی مانند پروگرام زیست ملل متحد ، سازمان خوراکه زراعت جهانی ، وبانک جهانی قدرت کمک های ملی رااختصاص داده میتواند؛ درزمان طولانی ایجاد دسترسی مستقیم ازطریق یک فوکل پاینت ملی وامضای توافق نامه اقتصادی با وزارت مالیه لازم میباشد.
 
  پایداری علفچرهای افغانستان
پایداری علفچرهای افغانستان را می توان از دو جنبه که باهم دیگر ارتباط نزدیک داردمجزاکرده ومورد بررسی قرار داد: پایداری اجتماعی – اقتصادی و پایداری بیولوژیکی (Pittrof and Biperwa,, 2009). ارتباط بین این دو موضوع (پایداری اقتصادی -اجتماعی و پایداری بیولوژیکی) بسیار کلیدی است. برای مثال مجموع وزن زنده یک حیوان داخل رمه وابسته بمقدارمواد خوراک موجود علفچرمیباشد. مجموع وزن زنده یک حیوان  وابسته به مقدار موادخوراکی موجودمیباشد. برخی
متخصصین مانند( Beduna, 2006) در این باره بحث هاکرده و تغییرات شدید تعداد ازمواشی را یک نتیجه تغییرات درسطح میزان بارندگی میداند، ممکن است نشان دهنده این مطلب باشد که اکثر علفچرهای افغانستان اکوسیستم های نامتوازن را از خود نشان می دهند؛ به عبارت دیگر، بارندگی  تاثیرات بیشتری بر رشد گیاه نسبت به فشارهای سخت ازچرا خاص  دارد. اگر این امر درست باشد، بعضی چیزهای راکه کاهش ازقبولی نظریهء میدهد، چرای مفرط اولین تخریب علفچرهای کشوراست. پذیرش این تئوری تا حدی موجب کاهش چرای مفرط که عامل اصلی تخریب علفچرها ی افغانستان خواهد شد. هر چند دلیلیکه باشد، این احتمال وجود دارد که نیروهای ناشی از فشار نفوس و تغییر اقلیم موجب تغییرودلایلی دیگر خواهدبود (بخش زیر را مشاهده نمایید)؛ جای بحث ندارد که شاهد روند نزولی( حالت قهقرایی) در وضعیت اجسام بیولوژیکی علفچرها  افغانستان می باشیم.
خرابی بیولوژیکی علفچر تاثیرات منفی بزرگ بالای پایداری علفچرها داشته وامکان واردکردن مصیبت وفشار بالای جنبه های اجتماعی- اقتصادی سیستم های مربوط علفچرهای کشور،مخصوصاً معیشت کوچی هادارد. 
کاهش شدید بیولوژیکی علفچرهادارای تاثیرات منفی چشمگیر و در بعضی مواقع تاثیرات فاجعه آمیز بر روی  جنبه های مرتبط اجتماعی – اقتصادی سیستم پایدار علفچرها  در افغانستان دارد که تاثیرات منفی آن به خصوص بر روی
 
زندگی و معیشت کوچی ها قابل ملاحظه میباشد. این امر دارای حلقه تاثیرات منفی می باشد – منابع علفچرها دارای تاثیر کمتری نسبت به عایدی های اقتصادی می باشد. در واقع،  تاثیرات منفی نتایج احتمالی کاهش را در کل سیستم تولیدات مالداری به دلیل نقش ضروری کوچیها درپرورش یاتربیه مالداری دارد که تاآنهابتواننددوباره رمه مواشی داشته باشند. گذشته از این، نمی توان از پیامدهای این تاثیرات سریع و آشکار بر روی صنایع مرتبط (گوشت، پشم، گلیم و چرم) چشم پوشی نمود (Schloeder & Jacobs, 2009).(این صنایع برای اقتصاد افغانستان از اهمیت حیاتی برخوردار هستند)
 
۳.۱.۲ فشار نفوس
سرعت رشد نفوس افغانستان در حال حاضر بسیار بالا می باشد. اعداد و ارقام اخیر کمک های ملل متحدبرای منابع بشریUNFPA نشان میدهدکه رشد نفوس درکشور بین 6/2 تا 6/3 فیصدمی باشد – این موضوع نشاندهنده واقعیت میباشد که جمعیت نفوس افغانستان تا سال 2030 دو برابر میشود. فشار نفوس بالای جنبه های مختلفعلفچرها ، قرارذیل میباشد: الف) رشد بلند ساکنین روستایی و سکونت سریع ساکنین جدید روستایی ب) توسعه ساکینین شهرهای بزرگ درنواحی روستایی نسبت بشهرنشینی و یانزدیک شدن هر چه بیشتر به نواحی روستایی ج) افزایش تقاضا برای استفاده از منابع علفچرها . تقریباً تمام تهدیدات فشار نفوسپایداری اجتماعی _اقتصادی علفچرهای کشوررا محصورمیسازد که درقسمت بعدی خلاصه شده است. رشد نفوس دربسیاری ساحات روستایی پیش ازاین به نقطه اعظمی رسیده؛وحقیقتاًمکانی بیشتر نیست تاخانواده هارابرای تغییروپیشرفت یک زندگی جدید برمنابع زمین موجود اجازه بدهد. در رابطه با تمامی تهدیدهای اجتماعی – اقتصادی موثر بر پایداری علفچرها  افغانستان وجود  دارد که در بخش بعدی به آن می پردازیم. در بسیاری نقاط افغانستان، رشد نفوس در حال حاضر در مناطق روستایی به نقطه ی اشباع رسیده است؛ زیرا علوفه مورد نیاز یک خانواده جدید جهت پرورش حیوانات وجود ندارد.
 
۴.۱.۲  تغییرات اقلیم
سناریوهای تغییر اقلیم برای افغانستان نشان دهنده مطلب است که درجه حرارت را تاسال 2060 به 4 درجه سانتیگیراد افزایش مییابد( طور اوسط 1970 تا 1999) و به همین ترتیب کاهش در بارندگی (Savage et al., 2008) را نیز شاهد می باشیم. تاثیرات بیولوژیکی علفچرها، درتغییر اقلیم چشمگیر میباشد زیرا خشکی تا سال 2030  به یک امر طبیعی مبدل شده و موجب سریع (دینامیک) توسعه صحراها و تخریب زمینمیگردد
(Savage et al, 2008). همچناناحتمال دیگرینیزوجود داردعلفچرهایکه مناسب برای چرا می باشد بیشترکاهش وتقلیل یافته و محدود میگردد (Schoeder and Jacobs,2009). تاثیرات اجتماعی – اقتصادی تغییر اقلیم  کمبود آب را برای جمعیت های محلی به خصوص در بیشتر مناطق خشک افغانستان به بارآورده و منجر به یک سلسله از بحران های انسانی می شود. بحران های انسانیشامل منازعه بین مردم وبیجاشدن آنهامیشود (Savage et al,2008). تحقیقات زیاد در این باره ضرورت می باشد بخاطریکه در حال حاضر تنها درک ظاهری، سطحی و کم از میزان صدمه پذیری ونتایجآن در مناطق بسیار حساس و اکوسیستم های بسیار خشک علفچر افغانستان وجود دارد.
با توجه به موضوعاتفوق در مورد تاریخچه تخریب علفچرهای  افغانستان، به یک موضوع استراتیژیک دیگر پرداخته تا پلان ملی  کارهایی را به منظور رفع این مشکل انجام دهد.
 
تحلیل مسائل استراتیژیک کلیدی
موضوع استراتیژیک شماره یک – اندازه گیری وضعیت فعلی علفچرهای افغانستان
واضح وروشن است که معلومات بسیارکم درباره علفچرها  افغانستان وجود دارد (Bedunah,2006) و وضعیت فعلی علفچرها ناشناخته است (Pittrof,2011).
به دلیل احساس دانش محدود طور به نظر می رسد که افغانستان با بحران جدی تخریب علفچرها مواجه و روبرو می باشد و ضمناً نمی توان تصمیم های استراتیژیکی و پالیسی های مشخصرا در این باره گرفت . اندازه گیری ازوضعیت فعلی علفچرهایافغانستان، اولین گام درپروسه انکشاف پلان ملی است؛ طوریکه نقطه آغازودرک را ازچیزیکه لازم است ایجاد کرد؛ نتیجه کار سروی عمومی ازوضعیت فعلی علفچرها ایجاد یک قاعده کلی درمقابل تغییراتی است که اندازه گیری شده و درک حیاتی ازآنچه که مورد نیاز است میباشد. با وجودیکه، موجودی از وضعیت فعلی علفچرهاافغانستان یک کارساده برای انجام سروی نیست و نمی توان منطقهء یکپارچه و متحدرا برای استاندارد ایجاد کرد به نحوی که منطقه بتواند الگویانمونه تمامی مناطق علفچرها  باشد و یا این که یک عمل قابل تطبیقتنظیمی بتواند در بقیه مناطق به کار گرفته شود؛ برعکسعلفچرهای مناطق مختلفدارای وضعیت اکولوژیکی متفاوت با ابعاد مختلف تکه تکه اما باهم پیوسته (موزاییکی شکل) است که البته اساسنامه های اجتماعی نیز در قریه های مختلف و سال های مختلف با همدیگر متفاوت می باشند.
 
مسئله ی استراتیژیک شماره ۲ – تهدید پایداری علفچرها
بر اساس درخت مشکلات در تصویر 1، سه تهدید عمده برای پایداری علفچرهای افغانستان وجود دارد و عبارتند از الف) چرای مفرطتوسط مواشی؛ ب) جمع آوری پوشش نباتی علفچر توسط انسان ها؛ ج) تبدیل علفچرهابه زمین زراعتی (زراعت للمی). درخت مشکلات تاکید می کند که تهدیدهای فوق الذکر در سطح قریه عمدتاً ریشه در مسائل اجتماعی-اقتصادی دارد.
در اینجا مسایل اقتصادی – اجتماعی در مقیاس کلانتر باید مد نظر گرفته شود؛ و شامل فقر شدید در سرتاسر کشور می باشد زیرا 53 فیصد نفوسکشوردر زیر خط فقر زندگی دارند (Emadi, 2011) در این میان، 54 فیصد از فقرای کشور را افراد کوچی تشکیل می دهد.(NRVA، 8/2007)؛ که منجر به عدم امنیت و درگیری ها در دهه های گذشته شده و شاهد کاهش نظارت موثر، انتقال خدماتی وچارچوب نظارتی قانون برای تنظیم علفچرها  می باشیم؛ افزایش نفوس شامل رشد جمعیت وسکونت پذیری دوباره مهاجرین داخلی وعودت مردم ازمهاجرت کشورهای بیگانه می باشد که بالای استفاده منابع علفچر با یکدیگر نزاع وجنجال خواهند کرد بخاطریکه وضعیت قانونیعلفچرها از نظر مالکیت و حق دسترسی درحالت مبهمقراردارد (Emadi, 2011).
تخریب علفچر به طور وسیع وابسته به استفاده زیاداز منابع علفچر می باشد که تابع به تمرکز جمعیت و آب می باشد. بنابراین، به طور خلاصه می توان گفتعلفچرهایی که در ساحات مرتفغ و دور از جمعیت  مردم قرار دارند دارای وضعیت بهتر است نسبت به علفچرهای که درسطوع پایین قراردارد؛ در مناطق ارتفاعات کم و جاهایی که تراکم نفوس و دسترسی به توپوگرافی زیادتر باشد، تاثیرات منفی اجتماعی – اقتصادی تخریب علفچرشدید میباشد.
 
تبدیل ساحات علفچر به مزارع للمی
قلبه کردن ساحات علفچربه طورروزافزون ، و تبدیل به مزارع للمی10 به یک مسئله ای بسیار مهم همراه با پیامدهای مخرب تبدیل شده است (Emadi, 2011) و یک عامل ریشه ای عمده در تخریب علفچرهای افغانستان به خصوص علفچرهای شمال کشور می باشد (Schloeder and Jcobs,2009). اکثر مناطق علفچرهای افغانستان نمی توانند از زراعت للمی حمایت نمایند؛در  مناطقی که سالانه کمتر از 300 میلی متر باران میبارد، قلبه کردن زمین های علفچر و تبدیل به مزارع للمی بدون تردیداستراتیژی غلط است که  تبدیل علفچرهارا در ولایات شمالی و غربی کشور منجر به بیابان وصحرا ساخته است. شایان ذکر است درساحات که مقادیر بارندگی زیاداست ، زراعت للمی به اساس میزان حاصلخیزی بهترین انتخاب به حساب می آید و آن را می توان به عنوان استفاده مترقی از زمین در سیستم مزرعه داری
می باشند و نقش مهمی را در پرورش وترتبیه دوباره تعداد از مواشی مردم بومی ساکن ایفا می کنند (Scheloder and Jacobs, 2009)12 مناطق خشک در نظر گرفت11. تبدیل علفچرها به مزارع للمی دارای تا -ثیرات مستقیم و غیرمستقیم است؛ تاثیر مستقیم آن شامل کاهش علفچر برای چراء مواشی درفصل سال، محدود وتنگ ترساختن راه های مسافرت کوچی هاوبالاخره رها کردن اراضی متروکه بحالش است که اغلباً توسط انواع نباتات کم کیفیت و غیرخوشخوراک و گاهی اوقات توسط نباتات زهری  مورد تهاجم قرار می گیرد.

نصویر درخت ارغوان درولسوالی شهرک در قریه دهن آبتار
نصویر درخت ارغوان درولسوالی شهرک در قریه دهن آبتار
 تصویر ازسیتم تراس جهت حفظ آب وخاک در ولسوالی شهرک  قریه دهن آبتار انکشاف پسته
تصویر ازسیتم تراس جهت حفظ آب وخاک در ولسوالی شهرک  قریه دهن آبتار انکشاف پسته