آرشیف
میان شقایق و آیینه
رفعت حسینی
شب آمد
شب آمد وگیسو
شبِ گیسوانِ توآمد.
*
صدایی زادوارِ پیشین، درفضاراه می رفت
ومن دردرونم آتشفشان بود
ودنیایم از خویشتن پُر.
*
لسان ستاره طبیعی
ودراولِ خویش بود
مگرازحکایات هشیاروخسبیده لبریز
ومهتاب باقصه هایش
مراتابه آینده می بُرد
دلم از خروشِ خیابان تهی بود
ومی خواستم تا به پایان دنیا
درخت سپیدارباشم.
*
تمامم درآنشب
نشستن میان شقایق وآیینه ها بود.
*
زاعجازِ الفاط وآوازسرشاربودم
ومی شد غمم را ز چشمم ببارم
وتا خط آخربپایم.
۱۹۹۸ برلین
ازدفتر
مردانی که نیستند
…
.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
Reconnect to YouTube to show this feed.
To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور