آرشیف

2017-2-7

علم عبدالقدیر

مکثی در پیوند به اعلان تلفات ملکی از طرف دفتر یوناما

 

مکثی بر تلفات افراد ملکی بروایت دفتر یوناما :

هر چند منبع ومراجع سنجش میزان افراد مبتلا به فقر ویا محرومیت اطفال از مکتب ومدرسه ویا ارقام زنان محروم از حقوق اولیه وابراز نظر سنجی ها پیرامون محبوبیت ومقبولیت مسئولین دولت واعضای پارلمان در زیر سایه حکومت هیچکدام معیاری وقابل اعتبار نیست اما ثبت وراجستر تلفات افراد ملکی که از سال 2009 بدینسو از طرف دفتر یونا ما ثبت وراجستر شده فقط در ساحه دولت بواقعیت قرین است. همینکه نام یک مقطع از زندگی مردم ما با کلیمات جنگ وتلفات رقم میخورد  برای احساس رنج ومصیبت کا فیست، برای قربا نیان فرق نمیکند که عامل جنگ از کوه پایان شده ویا اینکه از آسمان خراش های مدرن اروپا وآمریکا سر بیرون آورده  اند،از انجا ئیکه دفتر یو نا ما ویا نمایندۀ ملکی ملل متحد در افغانستان امروز دوشنبه هجدهم دلو 1395 شماراتلفات غیر نظامیان را از سال 2009 بدینسو که طور مرتب ثبت کرده اعلان نمود  من را وداشت تا حتی الوسع به تفاوتهای جنگ های این سه دهه ونحوۀ قضاوت متفاوت درین زمینه را یاد داشت گونه مطلبی بنویسم.

دفتر یوناما در افغانستان از سال 2009 بدینسو تصمیم گرفت تا جا ئیکه مقدور است تلفات  افراد ملکی در افغانستا ن را ثبت وراجستر نماید وامروز دوشنبه در سایت بیبی فارسی این رقم بشرح ذیل بدست نشر سپرده شده (آماری که روز دوشنبه (۱۸ دلو/بهمن) در این گزارش منتشر شد، شمار مرگ غیرنظامیان در جنگ افغانستان از سال ۲۰۰۹ که یوناما ثبت تلفات غیرنظامیان را شروع کرد، به حدود ۲۵ هزار نفر و تعداد زخمیان ببیش از ۴۵ هزار نفر رسیده است) این رقم مربوط به هفت سال اخیر است که شامل تلفات نظامیان افغانستان ونیرو های مخالفین نمیشود.اگر تلفات مخالفین دولت هم ونظامیان ویا نیرو های امنیتی را با این رقم علاوه کنیم وبا تعداد تخمین هشت سال جنگ سال های ما قبل تا 2001 جمع کنیم تعداد تلفات  خیلی چشمگیر خواهد بود.ازینکه برخی از تحلیلگران ومدعیان حمایت از حقوق بشر ومدافعان جامعه مدنی کشتار ها وویرانیهای  دهه هفتاد را ، خشونت، وحشت ونقض حقوق بشر دانسته وتلفات دوره مدرنیته یعنی زمان مداخله امریکا وناتو را تنها تلفات می پندارند من را واداشت که تفاوتها ووجوه مشترک این جنگ , عناصر جنگ میزان تلفات را وشباهت ها وتفاوتهای کیفی را طور مقایسوی نقل کنم. مثلا

1-     عناصر جنگ :دشمن حکومت مجاهدین وحکومت فعلی تقریبا عناصر مشابه بودند. در دهه هفتاد همان طالبان القاعده ،حزب اسلامی با حمایت استخبارات پاکستان. حالا هم طالبان حزب اسلامی  القاعده داعش.با همان حامی.

2-     حامیان  جنگ :حکومت مجاهدین هیچ حامی خارجی به مفهوم واقعی  نداشت وحکومت فعلی بیشترین حامی را در تاریخ حکومت های افغانستان دارد.

3-     تلفات جنک :در دهه هفتاد نسبت ضعیف بودن حکومت جنگ به دروازه های کابل رسیده بود وبیشترین تلفات را مردم کابل میدادند حالا نسبت حمایت گسترده خارجی ها از حکومت  ونظارت پوقانه های بزرگ امریکا از جاده ها ی کابل باز هم ، در قلب کابل حملات انتحاری وانفجاری جان مردم را میگیرد ودر ولایات چون هلمند وفراه وقندز وننگرهار، غور، ارزگان وغیره جنگ های شدید جان مردم ونیرو های امنیتی را میگیرد.

4-     تا ثیرات روحی جنگ:تا ثیر تلفات وخسارات در دهه هفتاد  نسبت فقر عمومی خیلی عمیق بود اما در دهه هشتاد ونود نسبت سرازیر شدن پول هنگفت  خارجی ها ودادن مقدار پول خون بها احساس این درد کمتر شده است.

5-     در دهه هفتاد راکت های کور بر شهر کابل اصابت میکرد ودر دهه هشتاد ونود بمب های کوربر ده وقریه ومساجد ، زیارتگاها ومراسم عروسی میبارد.

6-     در دهه هفتاد میزان تلفات بر حسب حدس وتخمین  رقم زده میشد اما تلفات وخسارات دهه هشتاد ونود مستند وطور یقینی در مناطق ساحه تحت حاکمیت دولت ثبت وراجستر شده.

7-     در حکومت مجاهدین چون پول نبود  تا سسیات  دولتی  قسماچور میشد اما حالا فساد گسترده مالی واخلاقی جمع قاچاق رسمی، ورشوت بیش از حد معادل همان چور است.

8-     در حکومت دهه هغتاد وجنگ های داخلی به آبروی اسلام وجهاد بازی شد ودر دهه هشتاد ونود  که رهبران حکومت با دین واسلام میانه خوبی ندارند دموکراسی وارزش های مدنی به افتضاح کشانیده شد.

9-     در دهه هفتاد میزان فرار جوانان از کشور به مراتب کمتر از دهه هشتاد ونود بود.10

10-                        در دهه هفتاد با وصف جنگ ها داخلی اعتماد واعتبار بین مردم وجود داشت اما حالا ارزشی بنام اعتماد وباور قطعا وجود ندارد

11-                       در زمان حکومت مجاهدین هیچ کشور به افغانستان کمک مالی نمیکرد اما در دهه هشتاد ونود به اندازه عمر افغانستان پول وارد سر زمین ما شد ه است.

12-                       در دهه هفتاد یک مورد ترور علیه عبدالحق علومی صورت گرفت اما در دهه هشتاد ونود شاهد ترور تمام سران وفرماندهان جهادی بودیم.

13-                       در دهه هفتاد نقش دوستم  موقف متغییر بود گاهی با جمعیت گاهی با وحدت وحزب اسلامی  شمشیر میزد در دهه هشتاد ونو دهم همین نقش را بازی کرد گاهی با جمعیت وگاهی با مخا لفینش بوده.

14-                       در دهه هفتاد  جزء تلویزیون دولتی  دیگر از رسانه ومدیا وآزادی بیان خبری نبود اما حالا ده ها پایگاه  صدا وسیما وجود دارد وهیچ نقش در بلند بردن سطح آگاهی وارزش های اخلا قی ومدنی ایفا کرده نتوانست.بلکه اشاعه پراگنی ، دروغ بافی  بد گمانی وتجسس بیمورد،وتا ختن بر هنجار های اخلاقی وعقیدتی مردم از خصلت های بر جسته این تلویزینهاست.

15-                       در دهه هفتاد یک دختر جوان بخاطر ترس از تجاوز جنسی خودرا از پنجره  های مکرویان پایان انداخت وشهید شد واما در دهه هشتاد ونود موارد قتل ،تجاوز وجنسی واختطاف ، آتش زدن زنها وزنده بکور کردن، به گلوله بستن وسنگباران کردن زنان  بحدی است زیاد بود که کمیسیون بنام حقوق بشر از ثبت شان عاجز ماند.

16-                       جنگ های دهه هفتاد  گاهی با راهزنی وقطاع الطریقی وقطع برق کابل  از طرف مخا لفین همراه بود ، اما حالا اربکی ها وپولیس دولت در راه ها جیب های مردم را خالی میکنند…

17-                       شباهت حکومت دهه هفتاد ودهه هشتاد ونو د در این است که هردو با حکمتیار صلح کردند وبعد از همه کشتن وبستن ودو ودشنام باز هم  از حکمتیار بنام مهمان صلح پذیرائی کردند.

18-                       درزمان حکومت مجاهدین هند وایران به نفع حکومت کابل  آتش جنگ را پکه میکردند واستخبارات پاکستان حامی مخالفین بود بعد از گذشت دو دهه باز هم وضعیت به همان منوال است.

19-                       در زمان حکومت مجاهدین هم خود خواهی وخود محوری وقوم پرستی وبیعدالتی وجود داشت وحالا هم عین بیعدالتی ومنطقه پرستی بیداد میکند.

20-                       در دهه هفتاد هم بیشترین قربانی را مردم ملکی داده اند ودر حکومت های تحت حمایه بیش از پنجا کشور جهان باز هم قربانی این جنگ مردم ملکی وبیگناست.

با ملاحظه برخی مشتر کات که در فوق ذکر شد مسئولین هیچ برهه از تاریخ کشور مصئون وغیر مسئول نیستند وباید پاسخ این همه بی مدیریتی را بدهند.تحلیگران ومبصرین سیاسی  با اغماض وچشم پوشی تنها جنگ های دهه هفتاد را دلیل تباهی دانسته  وجنگ های فعلی را  بخاطر موجودیت حامیان خارجی جنگ های دولت وخارجی هارا علیه همان  عناصر سابق  جنگ با دشمنان افغانستان می پندارند.اگر تعداد نیرو های حامی دولت وکمک های مالی وسیاسی را به حکومت های دهه هشتاد ونود محا سبه کنیم بدرستی درمیا بیم که این حکومت ها بمراتب  بی کفا یت  تر و بد تر از انار شیزم دوران مجاهدین بوده اند.واین حکومت ها بملاحظه کمک سر شار جامعه جهانی هیچ هنری در خور تحسین انجام نداده اند.ومردم ما تا هنوز به همان پیمانه بکام مرگ میروند وهیچنوع امید به اینده با ثبات ومرفع افغانستان نیست. یا هو