آرشیف

2014-11-17

jameghor

منار جام و غوریان
 

منار جام و غوریان

با مقدمه ای از: دیوید توماس
 

 
مندرجات
 
·         مقدمه
·         مشخصه های جغرافيای
·         مشخصه های تاريخی
·         غوريان
       و فيروز كوه قديم
·         تحقیق در جام
·         منار جام
·         ميراث جهانی يونسكو
·         غارت آثار عتیقه
·         پروژهء باستانشناسی منار جام
·         پتانسيل كاری برای آينده
·         مراجع
·         قدردانی
 
 
 
THE MINARET OF JAM AND THE GHURIDS
 
AN INTRODUCTION: BY DAVID THOMAS
 
 
 
مقدمه
 منار جام با قدمت 830 سال، در مركز افغانستان موقعيت دارد که از لحاظ بلندی دومین منار ساخته شده ازخشت پختهء بشمار می رود. رویهء بیرونی اين منار با نقوش زيبای هندسی و خطوط كوفی كه از خشت وكاشيهای ملعب به فیروزه ، مزين می باشد. منار جام مهمترين اثر باقی مانده از پايتخت تابستانی غوريان، فيروز كوه (جام فعلی) است.
منار و ساحهء باستانی جام از اولین آثار تاريخی افغانستان بوده كه در سال 2002 در ليست ميراث جهانی يونسكو گنجانده شد است.
جزوهء  آموزشی که پیش روی شماست محتوی اطلاعات مقدماتی در مورد منار جام و سلسلهء غوريان بوده که براي بازديد كنندگان از اين ساحهء تاریخی طراحی شده است، براي اطلاعات بيشتر در حیطه های تاریخی و باستانشناسی مي توانيد به منابع و مواخذ درج شده در صفحات آخر كتاب مراجعه نمایید. قسمت هر چند كوچك از این منابع اطلاعاتي را شما مي توانيد از طريق صفحات گستردهء وب (انترنت) فراهم آورید.
اين جزوهء آموزشی علاوه بر داشتن اطلاعات ذیقیمت، طرحی است روشن از كارهای باستانشناسی که دراین اواخر توسط پروژهء باستانشناسی منار جام(MJAP) به نيابت از انستيتيوت ملی باستانشناسی افغانستان، مربوط وزارت اطلاعات  فرهنگ و جوانان دولت جمهوری اسلامي افغانستان، انجام گرفته است. هدف از اين جزوهء آموزشی كه به چند لسان برگردانده شده است، ارائه اطلاعات باستانشناسی و تاريخی به فرزندان اين مرز و بوم است.
بسیارتشكر می كنيم از بنياد لونلی پلنت(the Lonely Planet Foundation) و كميتهء انتشارات فاكولتهء شرق شناسی پوهنتون كمبريج كه با كمك مالی خويش در چاپ اين اثر ياری رساندند و از آقای رضا شريفی (انجمن حفظ ميراث فرهنگی افغانستان) كه وظیفهء ترجمهء اين جزوات آموزشی را برعهده داشتند.
ديويد توماس
مدير پروژهء باستانشناسی جام
 

 مشخصه های جغرافيايی

منار جام در ولايت كوهستانی غور درمركز افغانستان موقعيت دارد. اين ساحه در فاصله تقريبی 70 كليومتری از مركز ولايت – چخچران- و 215 كيلومتری شرق هرات (8 تا 12 ساعت مسیر با موتر) در دره ای عميق – 1900 متر بالاتر از سطح دريا- در ميان كوههاي مرتفع –  3000 متر بالاتر از سطح دريا- قرار دارد. اين محيط خشن دارای زمستان بسیار سرد و تابستانی بسيار گرم و خشك هاره ای است – در اين مناطق وسعت زمينهای هموار برای كشاورزی كم بوده و چراگاههای كه درسرتاسر منطقه پراكنده است برای چراندن حيوانات اهلي مورد استعمال قرار می گیرد. جام پايتخت تابستانی سلسلهء غوريان بوده كه در فاصلهء 14 فرسخی (تقريبا 200 كيلومتر) از جنوب شرقی  پايتخت زمستانی آنان قرار داشته است.
منار جام  ما بين تقاطع دو دريای هری رود و جم رود قرار دارد. درياي بزرگتر يا همان هري رود از شرق به غرب در امتداد شكستگی كه از ايران تا به افغانستان امتداد دارد جریان دارد. این شكستگی مشخص ترين مرز فلات آسيا محسوب می شود. با وجود این شکست و  تعداد زياد زلزله ها، پا برجا ماندن اين منار خود بسیار تعجبب انگیز می باشد.
ديگر عامل مهم جغرافیایی كه اين منار را تهديد مي كند فرسايش ايجاد شده توسط فوران آبهای دریاهای پیرامون منار می باشد كه جهت جلوگيری از آن با همكاری اسپچ و يونسكو گابينهای (جاليهای مملو از سنگ و ريگ كه در كنارهای رودخانه برای جلوگيری از فرسايش  ساحل دریاها استفاده می شود) در اطراف منارداده شده است كه این گابینها خود  نياز به ترميم و بازسازي سالانه دارد.
در دهه های 1960 و 1970 تعداد محدودی ازتوريستان ازساحه ديدن می كردند كه با شروع تهاجم شوروی و دوردست بودن ساحه از اين حجم كم بازديدكنندگان نیز كاسته شد. همزمان بااين مناقشات غارتهای پراکنده ای در ساحه به وقوع پيوست. در این اواخر با تحولات پديد آمده؛ آهسته، آهسته به  تعداد توريست های كه از ساحه ديدن می كنند افزوده مي شود.
 

 مشخصه های تاریخی

با تضعیف قوای همسايگان، اتحاد غوريان نیز بیشتر گردیده و فرصت مناسبی برای گسترش حیطهء قلمرو اين سلسله بوجود آمد. با افزايش قدرت غوريان در سال 1150 حکمرانان این سلسله تصميم به تسخير غزنين(غزنی كنونی) گرفتند كه نهايتا با تسخير اين شهر چنان این شهر را ویران کردند كه سردار آنان به نام علاالدين حسين به نسبت حجم ویرانی ايجاد كرده به نام جهان سوز معروف گرديد.
 
با جلوس سلطان غياث الدين بر اریکهء قدرت در سال 1163 نقطهء عطفی در دورهء تسلط غوریان پدید آمد. سپاه قوی كه توسط او و برادرش معزالدين فراهم آورده  شده بود دامنهء تصرفات اين سلسله را از نيشابور در شرق ايران تا خليج بنگال در شمال هند گسترش داد. دامنهء وسیع این متصرفات  بعد از حکومت این دو برادر مدت زیادی پابرجای نماند بعد از مرگ غیاث الدین در سال 1203 و به قتل رسیدن سلطان غیاث الدین در سال 1206بود که  شروع به فروریختن کرد. خوارزمشاهیان که سپاهیان بسیاری از جنگاوران شمال را رهبری می کردند در سالهای 16-1215 فیروزکوه پایتخت غوریان را محاصره کردند.
با ظهور چنگیزخان مغول درمنطقه در سال 2-1220 همه چیز دگرگون شد. پسر چنگیزخان به نام اوگتای دوبار فیروزه کوه را به تصرف خود درآورده و در نهایت این شهر و سلسلهء غوریان همانند بسیاری از شهرهای آباد و سلسله های قوی دیگر به تاریخ پیوست.
 

 غوريان و فيروزكوه قديم

 بيشتر اطلاعات ما درمورد غوريان بر می گردد به تاريخ شناس آن دوره، جوزجاني كه كتاب طبقات ناصری خود را در سال 1260 در دهلی نوشت. نويسندهء كتاب بيشتر دوران جوانی خود را در دربار غوريان در فيروزكوه گذراند بود كه با این توصیف نمی توان  آراء و نظراتش را عاری از تعصب و يك جانبه دانست. با وجود دور دست بودن فيروزكوه، دربار غوريان بسيار مجلل، پرجنب جوش وجایگاه مناسبی برای بسياری از هنرمندان و هنر دوستان بوده است به نحوی  كه در دورهء غياث الدين اين شهر مامن بسيار از شيوخ فلاسفه، سخنوران و شاعران بوده است.
جوزجانی مطالب فروانی در مورد زندگی دربار مجلل غوريان را در نوشته هاي خود بیان کرده: باغهای سلطنتی، شكار حيوانات وحشی، مرواريدها، جواهرآلات، غلامها و كنيزهاي ترك، الیافهای زيبای ابريشمین،  نوشيدنيها متنوع بخصوص آب انار، حیوانات اهلی اعم از گوساله، شتر، اسبها و كبوتران نامه بر. دو مورد جالبی كه در مورد آن نقل شده سلاحها و سگهای معروف غوريان بوده كه همسايگان به داشتن آن رشك می بردند.
جوزجانی درقسمتی از کتاب خود، مطلبي دارد در مورد ديوارهای عظیم و گنبدهای طلا پوش شده اطراف  باز کوشک سلطان  در فیروزکوه که با  دو پرندهء بزرگ طلایی تزیین شده بوده است، این کوشک زیبا  با  رواقهایی که توسط حلقه ها و زنجیرهای طلایی مزین شده بوده است. از نظر اجتماعی و سیستم مالی آن دوره مطابق به همین منبع، خزانهء دولتی مابین مردم عادی پخش می شده تا کلیهء مردم از آن مستفیذ گردند.
البته کلیهء این نقل قولها را نمی تواند کاملاً بیطرفانه دانست ولی بنا بر شواهدی می توان بسیاری از این گفتارها را به حقیقت نزدیک دانست، که متاسفانه با غارتهای  انجام شدهء اخیر شواهدمان نیز به طبع کم گردیده است. این حفریات غیرقانونی که در حجم وسیعی نیز انجام می گیرد اطلاعات ذیقیمت بسیاری را از دسترس باستانشناسان  برای همیشه دور نگاهداشته است.
 

 تحقیق در جام

 بعد از افول و سقوط غوریان، شهر فیروزه کوه و کلیهء آثار آن برای سالیان دراز از چشم دنیای بیرون پنهان ماند تا اینکه در سال 1886 فردی به نام هولدیج (Holdich)  در یک ماموریت برای شناختن مرزهای افغانستان به منار جم برخورد.
در سال 1943 این منار توسط عبداالله ملکیار خیل به عبارتی دوباره کشف گردید و در سال 1957 طی یک ماموریتی که از جانب کشور فرانسه به رهبری ماریک ویت(Maricq and Wiet) انجام پذیرفت دوباره به منظر جهانیان نمودار گردید.
در اوائل دههء 1960 تحقیقات بیشتری توسط لی بر(Le Berre– منتشر شده توسط ساردل- تومین در 2004) بر روی منار جام صورت گرفت و در سال 1970 دیگر ماموریتهای باستانشناسی به شمول هربرگ و داوری (Herberg and Davary) که به صورت  کوتاه مدت بودن، انجام پذیرفت. تحقیقات پوهنتونی نیز در سالهای 1959 از جانب پوهنتون کمبریج در سالهای 1964 از جانب آکسفورد صورت گرفت که ما حصل آن سفر محققانی نظیر فریا اتارکف  (Freya Stark) و روری استوارت(Rory Stewart)که قسمتی از سفرهایشان را به صورت کتابهای راهنما نیز چاپ نمودند.
 مسالهء حفاظت و بازسازی منار جام از اهم موارد در(حیطهء باستنانشناسی افغانستان) در این 40 سال اخیر بوده است که در این راستا افرادی نظیر اندرو برنو(Andrea Bruno) و موسساتی نظیر یونسکو(UNESCO) و اسپچ (SPACH  (فعالیتهای بسیاری نموده اند.  کلیهء توجهات فعلی به سمت جلوگیری از خمیده شدن بیشتر منار که بسیار خطرناک می باشد جلب شده است.
با وجود همهء این کارهای انجام شده روی منار جام، به عقیدهء ما ساحهء اطراف این منار تا قبل از پروژهء باستانشناسی منار حجم کمتری از توجه را بخود جلب کرده بوده است.
 

منار جام

منار جام دارای ارتفاع نزدیک به 62 متر بوده که از لحاظ ساختاری تنها رقیب منار قطب در دهلی است، منار قطب خود نیز  توسط غوریان در سال 1119 بنا گردید. ساخت منار جام منسوب است به سلطان غیاث الدین حاکم وقت غوریان که مابین سالهای   1163 الی 1203 حاکم مطلق غوریان بود. با وجود این تاریخ ساخت این اثر به طور کامل مشخص نیست. برای ساخت آن دو تاریخ دارای اعتبار بیشتری است یکی 570 هجری که برابر با 5- 1174 میلادی و دیگری سال 590 هجری یا4- 1193 میلادی است البته در صورت پذیرش تاریخ اولی یعنی 570 هجری می توان دلیل خوبی که همان فتح غزنین از دست ترکهای غز بوده است را مد نظر گرفت.
قسمت خارجی منار دارای تزئینات زیبا مخلوطی از تزئینات هندسی و آیه های سورهء مریم که روایت داستان حضرت مریم مادر حضرت عیسی در قران شریف (سورهء 19 قران شریف) می باشد. دیگر نکته با اهمیت معماری این بنا است، راهزینه های که به سه بالکون ختم می گردد که کتارهای چوبی آن متاسفانه از بین رفته است. دروازهای ورودی در زیر خروارها  خاک دفن شده است. به روایت افسانه ها راه های مخفی مابین قصر زرافشان و منار جام از زیر هری رود وجود دارد. هدف از ساخت این منار(یا بهتر بگویم این برج) هنوز در هاله ای از ابهام باقی مانده است از نوشته های پیرامون منار بر می آید که این منار دارای اهمیت مذهبی مهمی بوده است خصوصاً با کشفیات باستانشناسی اطراف که در شرق منار پیدا شده که به نوعی گویای یک حیاط بزرگ می باشد. دلایل بسیاری را برای ساخت این منار ذکر کرده اند که از آنجمله موارد زیر دارای قوت بیشتری است، به عنوان برج پیروزی به یاد بود تغییر دین به اسلام و یا برجی برای گفتن اذان برای مسجدی که در نزدیکی آن قرار داشته.
  

 میراث جهانی یونسکو

 اهمیت بین المللی منار جام و ساحهء ماحول آن زمانی به جهانیان دوباره معرفی شد که  به عنوان  اولین ساحهء افغانستان برای قرار گیری در لیست میراث جهانی یونسکو معرفی گردید. بیش از 830 ساحه دراین لیست قرار دارد، این ساحات توسط کمیته ای در داخل یونسکو – سازمان علمی، فرهنگی و تحصیلی  ملل متحد- در سال 1942 در داخل سازمان ملل متحد ایجاد شد. این سازمان در پی شناسایی، حفاظت و مرمت میراث فرهنگی و طبیعی هستند که ارزش قابل ملاحظه ای برای بشریت می تواند داشته باشد.
ساحهء باستانی جم از لحاظ داشتن مناطق تاریخی بسیار متنوع می باشد که شامل استحکامات و بناهای اطراف دریا، آب انباری که در بالای کوه تعبیه شده، بقایای یک شهر، بقایای یک پل قدیمی و قبرستان یهودیان فارس است که مطمئناً باید چشم انتظار کشفیات بیشتر تاریخی دراین ساحه باشیم.
طبق اظهارات یونسکو یکی از بزرگترین موقعیتهای که کشورهای درحال توسعه می توانند از قرار دادن آثارشان در لیست میراث جهانی یونسکو ببرند، استفاده از کمکهای مالی این سازمان برای حفاظت از این ساحات است. در خصوص ساحاتی نظیر جام و بامیان که در لیست  آثار در خطر نیز قرار گرفته اند، می تواند توجه بیشترملی و بین المللی را  به این ساحات جلب نمود و از جانب دیگر درج این ساحات در این ایست باعث افزایش آگاهی جهانیان نبست به اهمیت ساحه و در نتیجه جلب توریست بیشتر به ساحه  گردد و در صورت درست بودن مدیریت می تواند خیل عظیم توریست ها و متعاقب آن کمکهای مالی به ساحه را به همراه داشته باشد.
در جولای 2006 یونسکو مطلبی را بررسی نمود مبنی بر اینکه " ساحات جام و بامیان را هنوز هم می توان در لیست آثار در خطر قرار داد یا خیر".
  

غارت آثار عتیقه

 غارت آثار عتیقه درکلیهء ساحات باستانی افغانستان به شدت جریان دارد و متاسفانه ساحهء جام نیزاز این امر مستثنی نیست.
 یکی از اهداف پروژهء باستانشناسی جم، برآورد حجم این غارتها و تخریبات وارده بر ساحه بوده تا با مطالعه و بررسی آن بتوان استراتژی منظمی در راستای نگهداری و مواظبت از آن طرح نمود. برای رسیدن به این اهداف ما در کنار ابزارآلات وشیوه های  قدیم از شیوه های مدرن مثل استفاده از تصاویر ماهواره ای و سیستم موقعیت یاب جهانی(GPS) استفاده نموده ایم.
در سال 2005 ما  مطالعات خود برروی کنارهای شمالی هری رود درنواری به عرض 50 و طول  225  متر متمرکز کردیم. دراین محیط کوچک چیزی در حدود 121 حفاری غیر مجاز برابر با  مساحتی نزدیک به 1245 متر مربع شناسایی شد. این ساحه چیزی نزدیک به 11% از کل ساحه تحقیق شده را تشکیل می دهد، با درنظر داشت این مهم که به طور معمول 1-2% از هر ساحه در هر نوبت قابل اکتشاف و شناسایی است می توان تخمین زد حفارریهای غیر مجاز تنها برروی این ساحهء خرد  به عدد 360 برسد . این حفاریهاتنها گوشه ای از صدها  حفاری غیر مجاز دیگری است که در کل ساحه قابل مشاهده است.
بیشتر این آثار از کانال قاچاقچیان سر از بازارهای کشورهای غربی و مناطق خلیج در می آورند. می توان گفت کلکسیونرهای عمده ای  که به طور مثال از ساحهء جام آثار دارند از بزرگترین محرکان تخریب این ساحه و میراث فرهنگی افغانستان به شمار می روند پس شمای که قصد فروش اثری را دارید لطفاً دست نگهداشته و این کار را نکنید که این امر خود تشویقی برای دیگران برای انجام عمل مشابه آن می گردد و گذشته از آن برداشتن و داشتن یک اثر باستانی خود نیز از لحاظ قانونی خالی از اشکال نمی باشد حتی اگر اثر مذکور شکسته و بی ارزش به نظر آید و اگر هم اثر به مکان اصلی خویش برگردانده شود این اثر بسیاری از اطلاعات ارزشمند خود برای همیشه از دست می دهد.
 

پروژهء باستانشناسی منار جام

 پروژهء باستانشناسی منار جام در آغاز توسط انستیتیوت ایتالیایی برای آفریقا و شرق(Istituto Italiano per L’Africa e L’Oriento)  به نیابت از یونسکو و انستیتیوت ملی باستانشناسی افغانستان شروع گردید.  کارهای کوچک ولی بنیادی این پروژه در آگوست 2003 شروع  و قسمت دوم این پروژه در آگوست 2005 به طور مستقل همگام با انستیتیوت ملی باستانشناسی افغانستان و تصویب یونسکو انجام پذیرفت.
در این پروژه ما زندگی روزمرهء غوریان، رژیمهای غذایی و نحوهء کشت و زرع، تولیدات دستی، ارتباطات تجارتی و اجتماعاتشان رامورد مطالعه قرار دادیم.
ما مبادرت به یکسری مطالعات روی سرامیک دورهء غوریان کردیم تا با مطالعهء این سرامیکها از لحاظ مواد به کار رفتهء آن مشخص نماییم چه حجم ازاین سرامیکها در خود جام و چه مقدار در خارج تهیه و به جام وارد شده است. دراین میان تعداد پارچه های سرامیک های کلان که به نظر می رسد از ایران و هند به ساحه آورده شده اند به همراه سرامیکهای محلی پیدا شده است.
در این میان آثار قدیمی باقی مانده از حیوانات  نیز از ساحه برای مطالعات باستانشناسی خود جمع آوری نمودیم. 96% استخوانهای بدست آمده از استخوانهای گوسفند و بز بوده که برای تولیدات غذایی ، پشم  و غیره  نگهداری می کرده اند. از تحقیقاتمان در مورد رژیم غذایی آن مردمان بر می آید که در آن زمان گوشت یک غذای اشرافی و شکار از مهمترین منابع تغذیه به شمار می رفته. دیگر بقایای بدست آمده از گیاهان نظیر جو وگندم و نخود،دانه های انجیر و انگور در این میان یافت شده است. از بقایای بدست آمده برمی آید که فضای سبز آن زمان با زمان حال تا حدودی فرق داشته است ولی از بعضی لحاظ بسیار شبیه حال بوده است.
با استفاده از مطالعات  جیوفورمولژی انجام شده ، ساحهء کلانی در کنار منار جام ثابت شده است که به نحوی تصدیق اظهارات جوزجانی مبنی بر تخریب مسجد بزرگ فیروزکه در سال 1200 انجام شده است، بوده است.  
 

  پتانسیل کاری آینده

 همانطوری  که از این جزوهء آموزشی بر می آید، دورهء غوریان از مهمترین قسمت تاریخ افغانستان به حساب می آید و امیدواریم که کارهای آینده برروی این اهداف متمرکز شود.

  • یک سروی وسیعترو با نظم بیشتر از ساحهء تاریخی اطراف جام کاملاً ضروری به نظر می رسد. در سال 2005 ما به یک کورهء خشت پزی و ساختمانهای کلان که در فاصلهء 2 کیلومتری از منار جام قرار داشت برخورد نمودیم که این خود نیازبه  تحقیقات بیشتری را می طلبد علاوه بر آن به این مجموعه می توان به قلاع غوریان و خانه های اطراف منار نیز اشاره کرد.
  • استفاده از نمونه برداریهای ژئوفیزیکی غیر مخرب با استفاده از رادارهای نفوذ کننده در عمق زمین و  حفریات خرد در اطراف منار جام نیز می تواند از پروژه های آینده باشد تا بتوان اطلاعات بیشتری در مورد پلان اطراف منار ویافتن اطلاعات بیشتر دربارهءاینکه این ساحه می تواند یک مسجد باشد یا خیر، ببریم.
  • تحقیقات بیشتری در مورد نحوهء زندگی مردم جام در قرون 12-13 باید صورت بگیرد. در این باره می توانیم از نمونه برداری خرد و حفریات هدفمند در ساحاتی که معماری غوری وجود دارد، استفاده کرد.
  • بقایای باستانی جام به ما فرصت عالی را درمورد یافتن علل سقوط سلطنت غوریان و فهم درستی از تاثیرات حملهء مغولها دراین قسمت از قلب آسیا به ما می دهد و اینکه آیا غوریان به یکباره فروریختند یا سقوط آنها تدریجی بوده؟ و آیا می توان با مشخص کردن ارزش وسایل استفاده شده و بدست آمده از خانه ها اهالی پی به این مهم برد یا خیر؟

این ساحهء عظیم و با ارزش شروع به نمایاندن بسیاری از اسرار خود کرده است ولی با این وجودبسیاری از رازهای آن هنوز هم سرپوشیده باقی مانده است.
 
 

قدردانی

 کار پروژهء باستانشناسی منار جام بدون کمک و سخت کوشی بسیاری از افراد بخصوص متخصصینی که در سالهای 2003 تا 2005 با تیم و بعداز آن همکار داشتند امکان پذیر نمی بود.
تشکر می کنیم از کمکهای مالی موسسات و افرادی که بدون کمک آنان امکان انجام این پروژه غیر ممکن به نظر می رسید: یونسکو(UNESCO)  در سال 2003، انشنت پرشیا فوند(Ancient Persia Fund)، برکت تراست((Barakat Trust، بریتیش آکادمی(British Acadamy)، سفارت انگلستان در کابل، کمییتهء آسیای مرکزی و داخلی، بنیاد لونلک پلنت(Lonely Planet Foundation)، ستین-آرنولد اکسپلوریشن فوند((Stein-Arnold Exploration Fund و بنیاد وان برخم (Van Berchen Foundation)در سال 2005.
وحید پروانتا، مسول محترم اتشه فرهنگی سفارت افغانستان در لندن که در اجرای این پروژه بسیار مشوق بودند، آقای سید عمر سلطلان معین فرهنگی وزارت اطلاعات و جوانان(امور فرهنگی) محقق محمد نادر رسولی، مدیر انستیتیوت ملی باستانشناسی و کمک محقق میر عبدالروف ذاکر، معاون مدیر.
بسیاری از کارهای ما در راستای پروژه مقدور نمی شد مگر با هماهنگی دوستانهء غلام نقشبند رجبی، پروفیسور جیوانی وراردی(Prof.Giovanni Verardi) از انسنتیتیوت ایتالیا برای شرق و آفریقا  که با راهنمایهایشان کمک شایان توجه ای نمودند.
بسیار متشکریم از جیم ویلیامز(Jim Willianms)، ماسانوری ناگاوکا (Masanori Nagaoka) و گراشیلا گنزالز-بریگاز(Graciela Gonzalez-Brigas) از یونسکو در کابل و انجمن حفظ میراث فرهنگی افغانستان بخصوص انا رودریگز(Ana Rodriguez) و کریستف سیویلیون(Christophe Sivillion). کارمندان سفارت انگلستان در کابل بخصوص سفیر محترم داکتر روزالیند مرسدن(Dr.Rosalind Marsden) و سکرتر دوم سیاسی، کولین بال(Colin Ball) که مهمانوازی و کمک شایات توجه ای در سال 2005 در اجرای پروژه با ما داشتند.
واز رضا شریفی که با پشتکار فراوان خود ترجمهء این متون را برعهده داشتند و بن چرچر(Ben Churcher) از آستارت ریسورس در کانبرای استرالیا که برای چاپ آمده کردند. کاترینا بونفیلولی(Catriona Bonfiglioli) که رسامی از جام که در صفحه 24 مشاهده می کنید را رسام کردند.
و در آخر ولی نه به عنوان آخرین نفر متشکریم از قوماندان عبدالبشیر، کارمند مهمانخانهء  وزات اطلاعات، فرهنگ و جوانان در منطقه و کلیهء مردم جام که با مهمانوازی خویش در اجرای پروژه به ما یاری رساندند.