X

آرشیف

معشوقۀ خــود خــــــــواه

ذره یی از مبتداء ام ، نه ازخاکم، نه ازبادم
به افسانه  نمی گنجم، زافسون ها من آزادم

بخودعاشق مخوانی ام،توای معشوقۀ خود خواه
نه تو از کوی شیرینی ، نه من از نسل فرهادم

به ختم آورتظلم را ، بِتَرس ازآن، رسد روزی
فِــتَد لرزه به عرشِ تو، زآه وســوز و فریادم

مکاتب،دین وآئین شد ، سرآغازِ خصومت ها
به هرمکتب که عدلی نیست،نه شاگردونه استادم

چو یک بیدی به باغِ عشق ، نمی لرزم زهر بادی
مزن لاف ، ای نسیمِ صبح ! بر اندازی ز بنیادم

شب وروزضد همدیگر، ولی آیند به پشت هم
هِرَاسَم نیست زضد خود، که چون محصول اضدادم

 بریز درکوره،ای «حداد» ،کنون جهل وجهالت را
بهر چندی غـمش افزون ، بآن اندازه من شـادم

مسعود حداد
 می 2016

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد
کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.