آرشیف

2015-6-24

علم عبدالقدیر

ماه رمضان وسیله ومیدان جهاد اکبر

 
 
رمضان ماه جهاد است جهاد اکبر وانقلاب درون انسان جهت غلبه لشکر نور برظلمت وتاریکی ماه نجات کشور وجود از هجوم شیا طین وساختن این کشوردر پرتو انوار رحمت بیکران الهی .بلی از آنجا ئیکه رمضان ماه بر کت ورحمت الهیست وروز ها وشبها وحتی سا عاتش  بر ترین لحظات نزد خدا است پس باید بهترین اعمال را درین ماه انجام دهیم تا با عث ریزش رحمت الهی بر کویردلهای تشنه  مان گردد .ماه رمضان هم وسیله وهم میدان نبرد با نفس سر کش است انسانهای عاقل با استفاده ازین عطیه بزرگ الهی میتوانند بر شیطان نفس غلبه حاصل کنند ودرفر جام پیروزمند وسر بلند ازین میدان بدرآیند،اما برخی جنگجویان بی هدف بجای جهاد اکبر ومبارزه با نفس وساختن کشور وجود خود درین ماه مقدس به جنگ وخشونت وکشتن انسانهای بی گناه روی آورده اند و در برخی کشور های اسلامی چون افغانستان، پاکستان، عراق وسوریه ویمن ولیبی به اشاره دشمنان اسلام  به صلح وآرامش نه گفته زیر نام اسلام به شدت عملیات جنگی خویش آن هم علیه مسلمانان افزوده اند،وآرزو دارند ازین خشونت افتضاح آمیز خیر وبرکتی نصیب شان گردد که هرگز نه.این در حالیست که خود شان هم میدانند  همانطوریکه آعمال نیکو وپسندیده در ماه  مبارک رمضان چندین برابر ثواب دارد ، اعمال زشت ومنکربا عث مجازات شدید شان میگردد .کشتن انسانهای بیگناه آنهم در سر زمین های اسلامی  بدون احکام قانون وشریعیت در هرلحظه از زندگی ممنوع وحرام است ودر ماه مبارک رمضان بیشتر از هر زمان دیگر . به همان تناسب که پاداش اعمال حسنه در ایام ولحظات خجسته رمضان چند برابر است ، عاملین اعمال زشت نیز چندین برابر مجازات میشوند، لذا درین  ماه مبارک که ماه بر کت ،رحمت و ماه مغفرت  باید بندگان خداوند با پیروی از مفاد آیه صبغة الله ومن أحسن من الله صبغة )وفرمودۀ (ولکم فی رسول الله اسوة حسنة با اوصاف پسندیدۀ ملکوتی بیشتر از هر زمان دیگر آراسته گردیده تجلی گاه نور رحمت ومغفرت الهی با شند .
آرزو ثواب از کشتار مسلمانان در رمضان:؟ متا سفم بحال کسانیکه با وصف مسلمان بودن در ماه  رمضان پاداش قتل وکشتار وخشونت را از خداوند ج آرزو میکنند. این گروه که به بهانه های سخیف وبی پایه درین ماه مبارک جنگ وکشتار را بر صلح وآرامش تر جیح میدهند به هدایات واحکام خداوند ج توجه ننموده بلکه در پی ارضا خواهشات نفسانی اند…چون این گروه خودرا ما لک قلوب وآگاه ما فی الضمیر مردم دانسته بخاطر کسب شهرت  و جمع آوری مال وغنیمت بر مخالفین خود بر چسپ کفر زده و به نام جهاد، جنگ وبنام غنیمت، هستی ودارائی دیگران را به غارت می برند. پیامبر بزرگوار اسلام در سخت ترین شرائط داعیه صلح وترک خصومت را از دشمنان پذیرفت بخاطر اینکه پیامبررحمت به مفهوم آیات قرآن . و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على الله…باور داشت .به این باور داشت که توکل بر خدا اورا از هر شکست وگزند مصئون میدارد.فرمودۀ خداست اگر دشمن به صلح و روش ‍ مسالمت آميز رغبت كرد تو نيز به آن متمايل شو و به خدا توكل كن و مترس از اينكه مبادا امورى پشت پرده باشد و تو را غافل گير كند و تو به خاطر نداشتن آمادگى نتوانى مقاومت كنى، چون خداى تعالى شنوا و دانا است. و هيچ امرى او را غافلگير نكرده و هيچ نقشه اى او را عاجز نمى سازد، بلكه او تو را يارى نموده و كفايت مى كند. و آيه (و ان يريدوا ان يخدعوك فان حسبك الله ) نيز همين معنا را اثبات مى كند. آ نا نیکه در هیچ مو قعی به صلح وسازش باور ندارند نسبت جبن وضعف ایمان به مفهوم آیه فوق وخصوصا توکل نیز باور ندارند واز امداد .کمک الهی نیز ما یوس ومحروم اند.خداوند ج که عالم بالصدور است حالت این گروه را بشرح ذیل به تصویر کشیده.
94( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فی سَبیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ کَثیرَةٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً)
 
ترجمه:
94 (ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که در راه خدا گام مى زنید (و به سفرى براى جهاد مى روید)، تحقیق کنید! و به خاطر این که سرمایه ناپایدار دنیا (و غنائمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام مى کند نگوئید: «مسلمان نیستى»! زیرا غنیمت هاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید; و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدایت شدید). پس، (به شکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.)
در روایات و تفاسیر اسلامى شأن نزول هائى زیاد درباره آیه فوق آمده است که کم و بیش، با هم شباهت دارند از جمله این که:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از بازگشت از جنگ «خیبر»، «اسامة بن زید» را با جمعى از مسلمانان به سوى یهودیانى که در یکى از روستاهاى «فدک» زندگى مى کردند فرستاد، تا آنها را به سوى اسلام و یا قبول شرائط ذمه دعوت کند.
یکى از یهودیان به نام «مرداس» که از آمدن سپاه اسلام با خبر شده بود، اموال و فرزندان خود را در پناه کوهى قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت، در حالى که به یگانگى خدا و نبوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) گواهى مى داد.
«اسامة بن زید» به گمان این که مرد یهودى از ترس جان و براى حفظ مال اظهار اسلام مى کند و در باطن مسلمان نیست، به او حمله کرد و او را کشت و گوسفندان او را به غنیمت گرفت، هنگامى که خبر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله)سخت از این جریان ناراحت شد، فرمود:تو مسلمانى را کشتى، «اسامة» ناراحت شد، عرض کرد:این مرد از ترس جان و براى حفظ مالش اظهار اسلام کرد.پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: تو که از درون او آگاه نبودى، چه مى دانى؟ شاید به راستى مسلمان شده.در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد که: به خاطر غنائم جنگى و مانند آن هیچ گاه سخن کسانى که اظهار اسلام مى کنند را انکار ننمایند، بلکه هر کس اظهار اسلام کرد، باید سخن او را پذیرفت.واحادیث زیاد وجود دارد وقتیکه کسی کلیمه توحید میخواند راهش را آزاد بگذارید ومزاحمت نکنید پس در افغانستان که در هر گوشه وکنار آن  از بلندایی مناره های مساجد در پنج وقت نماز ندائی ملکوتی آذان از فرش به عرش میرسد ومردم آن در هر لحظه بیاد ونام خدا نفس میکشند چگونه جنگ وجهاد را توجیه میکنند.؟
 تشویش بهانه گران:ممکن است با توجه به مضمون آیه، چنین ایراد شود که اسلام با قبول ادعاهاى ظاهرى مردم در مورد پیوستن به این آئین، زمینه را براى پرورش «منافق» در محیط اسلامى آماده مى کند، و با این برنامه، ممکن است عده زیادى از آن، سوء استفاده کرده و با استتار در زیر نام اسلام دست به اعمال جاسوسى و ضد اسلامى بزنند.
جواب: در پاسخ باید گفت: شاید هیچ قانونى در جهان نباشد که راه سوء استفاده در آن وجود نداشته باشد.مهم این است که: قانون داراى مصالح قابل ملاحظه اى باشد، اگر قرار باشد که اظهار اسلام به بهانه عدم آگاهى از مکنون قلب طرف، قبول نگردد، مفاسد بسیارى به بار مى آید که زیان آن به مراتب بیشتر است، و اصول عواطف انسانى را از بین خواهد برد; زیرا هر کس با دیگرى کینه و حسابى داشته باشد مى تواند او را متهم کند که اسلام او ظاهرى است و با آنچه در دل دارد هماهنگ نیست و به این ترتیب، خون هاى بسیارى از بى گناهان ریخته شود.
از این گذشته، در آغاز گرایش به هر آئین، افرادى هستند که گرایش هاى ساده و تشریفاتى و ظاهرى دارند اما با گذشت زمان و تماس مداوم با آن آئین، محکم و ریشه دار مى شوند، این دسته را نیز نمى توان طرد کرد.
عذاب دوبرابر گناه در ماه رمضان: اینکه قتل وکشتار در هر زمان گناه کبیره است حاجت به بیان نیست واینکه مردم افغانستان مسلمان اند هم شکی وجود ندارد واما اینکه عدۀ افغانستان را دار حرب قرار داده وبا کشتن مردم بی دفاع درافغانستان جهاد میکنند باید بدانند که  بجای ثواب راه رفتن بسوی جهنم را هموار میسازند…قتل ها ئیکه در افغانستان صورت میگیرد همه قصدی وعمدی بوده جزائی آنرا خداوند ج اینطور بیان فر موده است.
93 (وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً)
 
ترجمه:
 النساء-93 ـ و هر کس، فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است; در حالى که جاودانه در آن مى ماند; و خداوند بر او غضب مى کند; و او را از رحمتش دور مى سازد; و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.
قرآن بعد از بیان حکم قتل خطا در این آیه، به مجازات کسى که فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند پرداخته است.
از آنجا که آدم کشى یکى از بزرگ ترین جنایات و گناهان خطرناک است و اگر با آن مبارزه نشود، امنیت که یکى از مهم ترین شرائط یک اجتماع سالم است به کلى از بین مى رود، قرآن در آیات مختلف آن را با اهمیت فوق العاده اى ذکر کرده است، تا آنجا که قتل بى دلیل یک انسان را همانند کشتن تمام مردم روى زمین معرفى مى کند، مى فرماید:
مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِى الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِیْعاً:
«آن کس که انسانى را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است».(1)
به همین دلیل، در آیه مورد بحث، نیز براى کسانى که فرد با ایمانى را عمداً به قتل برسانند، چهار مجازات و کیفر شدید اخروى (علاوه بر مسأله قصاص که مجازات دنیوى است) ذکر شده است:
1 ـ خلود یعنى جاودانه در آتش دوزخ، مى فرماید: «کسى که مؤمنى را از روى عمد بکشد مجازات او دوزخ است که در آن جاودانه مى ماند» (وَ مَنْ یَـقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها).
2 ـ خشم و غضب الهى، مى فرماید: «و خداوند بر او خشم مى گیرد»(وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ).
3 ـ دورى از رحمت خدا، مى فرماید: علاوه بر آن «خداوند او را از رحمتش دور مى سازد» (وَ لَعَنَهُ).
4 ـ مهیّا ساختن عذاب عظیمى براى او، مى فرماید: «و عذاب عظیمى براى او فراهم ساخته است» (وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً).
و به این ترتیب، از نظر مجازات اخروى حداکثر تشدید در مورد قتل عمدى شده است، به طورى که در هیچ مورد از قرآن این چنین مجازات شدیدى بیان نگردیده.
اینجا این سؤال پیش مى آید، و آن این که مى دانیم: «خلود» یعنى مجازات جاودانى مخصوص کسانى است که بى ایمان از دنیا بروند در حالى که قاتل عمد ممکن است ایمان داشته باشد، حتى پشیمان گردد و از گناه بزرگى که انجام داده جداً توبه کند و گذشته را تا آنجا که قدرت دارد جبران نماید، پاسخ این چه مى تواند باشد؟
در پاسخ این سؤال مى توان گفت:
منظور از قتل مؤمن در آیه این است: انسانى را به خاطر ایمان داشتن به قتل برساند و یا کشتن او را مباح بشمرد، روشن است چنین قتلى نشانه کفر قاتل است و لازمه آن خلود در عذاب مى باشد ویا این احتمال وجود دارد که قتل افراد با ایمان و بى گناه، سبب شود که انسان بى ایمان از دنیا برود و توفیق توبه نصیب او نگردد و به خاطر همین موضوع گرفتار عذاب جاویدان شود.
ویا اینکه منظور از خلود، در این آیه عذاب بسیار طولانى باشد، نه عذاب جاویدان…لذا کسانی که خودرا مؤ من میدانند ویک مسلمان را عمدا به قتل میرسانند اگر طور ابدی در آتش جهنم نسوزند اقلا طور طولانی هیزم جهنم خواهند بود.
منبع مورد ستفاده: اسلام ویب نت. http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=599&idto=600&bk_no=65&ID=266