X

آرشیف

قصۀ خونین دلان

دلِ شکستۀ من غـرق آتش و خون است
کنار دیـدۀ مـن مـوجخـیـز جیحـون است

شـمار داغی که بـر دل فتاده از هجـران
اگـر حساب کنی از شـماره بیرون است

شـکـست، عـشـق و امیدی بلـور تنهـایی
ولی گـذازۀ هـر ریـزه تـیغ گلگون اسـت

نکـرد کلـبـۀ مخـروبـه را کسـی روشــن
هنوز خـانـۀ امید مـن چـو هـامـون است

برفـت ناله و فریاد مـن بـه گـوش سنگ
مگـر ز خـاره دل گلرخـان افـزون است

به لـوح کنگرۀ عـرش عهد ما باقی است
تو گویی سنگ بنای زمانـه وارون است

خدا گواست که عشق و مرادهمدوش اند
خطا زجانـب ابلیس حرص ملعـون است

ز بس که جنس تجرّد شـده بـه عـالـم مـد
بنای وصل و مراد ازاساس وارون است

به قلب عاشق و معشوق اگر بمیردعشق
جهان پر از دل آشفته ذهن مظنون است

برای پرزۀ ماشین مگو زعشق و وصل
بعصر یورش سرمایه دل دگرگون است

ز قلـب لیلی این روزهـا مجـو احـسـاس
کهن فسانۀ بی روح عشـق مجنون است

کـتاب قـصۀ خـونـیـن دلان چـه بنویسـی
فصول آتش هجـران نصیب مفتون است

هراس و شک و ریا نیست دردل عشاق
دلی که عشق بگیردپاک ومصئون است

13/12/2014
 

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.