آرشیف

2015-1-13

عابد عظیمی

فـســـاد را بـایـــد شناخـــت

 

فساد پدیده ی ویرانگرمعنویت انسان ومخرب ارزش های پذیرفته شده ی جامعه و مضمون نامیمون مسؤول اداره است که پل رابط میان عدالت ومردم را تخریب ونقش قانون را به سکه ی ناچل در جامعه تبدیل  می کند.فساد فضای بی باوری وعدم اعتماد را در میان جامعه ایجاد وزمینه ساز یآس افرادامیدوار به اعتلای امروز وفردای جامعه است. فساد با صداقت، ایمانداری، تقوا،مهربانی وجوانمردی بیگانه وبادروغ، ریاکاری، خودبرتربیتی ، کارشکنی وبی رحمی همریشه وهمزاد است. فساد پیشگان درمیان جامعه بی اعتمادی می آفزاینند، که باعمل ناشایسته ناعاقبت اندیشانه ی خویش بنای حاکمیت قانون را دست خوش بحران می سازند.
سنگین نمی شد این همه خواب ستمگران  – گرمی شد از شکستن دلها صدا بلند.
فساد پیشگان باید بدانند که آفتاب حقیقت طلوع کردینی است وسقوط باطل از طلوع اولین جلوه ی حقیقت آغاز می شود. شایسته سالاری در اداره وجامعه، بحرانی برای عدالت ورعایت حقوق مردم محسوب می شود گویند : "آن کس که حقیقت را نمی داند جاهل است وآن کسی که می داند وپنهان می کندتبهکار است" زیرا گفتن حق نه یک وظیفه ی اخلاقی است ، بل یک تکلیف شرعی برای یک مسلمان نیز است. همین اکنون شاهد کتمان حقیقت های آفتابی در زوایای این جغرافیای عذاب کشیده ی خویش هستیم که دلسوزی بیشتررا مطالبه دارد.ضرورت ایجاد فضای مصون، تآمین عدالت وروحیه ی تفاهم وگفتمان،جهت همدیگر فهمی، از همه عناصر رسالتمند جامعه می طلبد که در مقابل این همه کذب وریا، دروغ وحرکت های اهانت آمیزدر قبال امروزوفردای جامعه نباید مهر سکوت برلب گذاشت ونظاره گربد منشی های افراد فرصت طلب واستفاده جو شد. آنهایی که برای فریب مردم ونقص حقوق بشر در اداره وجامعه، فساد پیشه وعدالت را فراموش کرده اند،ضعف معنویت واخلاق دارند. روند استمرارفساددر نقطه ی تقابل بانیازمندی خلق الله در دنیا قرار دارد، باشیوع وگسترش فساد، ماجامعه ی علیل وبیمارو مردم بی باوروناامید خواهیم داشت که گذشته ی ارجناک وپرفروغ تاریخ را در رواق فراموشی وفردا را به دست بی باوری خواهیم سپرد. برای انسان های درستکارکه پیوسته بامعنویت واخلاق نیکو زیسته اند وبافخر کارنامه های اجتماعی وجهادی که زایشگرارزش های بی بدیل تاریخ بوده اند، شایسته نیست که دیگرنظاره گراعمال بدکارانه ی فساد گران در مقابل مردم مظلوم خویش باشند.مبارزه درمقابل فساد، این شجره ی خبیثه که گردانندگان آن برخواسته از برهوت شیطانی است، ایمان و رسالت انسانی می خواهد که به حمدالله این سرزمین حماسه آفرین باوجود تنش والتهاب تن دردمندش، انسان های فرهیخته، پویا، صادق ومتقد به ارزش های ولای انسانی را دربستر اجتماعی وفرهنگی خویش فراوان آفریده است فقط بصیرت، احساس مسِّوولیت وخردورزی مبتنی برایمان وتعهد دررابطه به حب وطن وانسان های این جغرافیای عذاب کشیده یک ضرورت مبرم احساس می شود به شهادت تاریخ، این سرزمین شاهد مصائب بی پایانی در تاریخ پرفراز وفرود خویش بوده است که با سخت جانی مقاومت کرده و هرگزاز نفس نیفتاده است.بایست اهل کارجدااز حب وبغض، رابطه ها و ملحوظات، بادرنظرداشت استعداد وظرفیت شان درمقام ومناصب کاری وسرنوشت سازقرارگیرند. آنهایی که به زبان، کاستی ها وعوامل منفی را در محافل وضیافتها ردیف  می کنند وبا داشتن صلاحیت، به رفع  آن مبادرت نمی ورزند، از شفافیت وحساب دهی هماره می هراسند، بی گمان مورد نکوهش تاریخ خواهند بود. آنهایی که دردمندانه تحول در جامعه خویش اند، زیرا این میهن باداشتن افتخارات و گردن فرازی های سلحشورانه واندیشمندانه، شاهد تلخ کامی های جانسوزنیز بوده است که دلسوزی اهل خردومسئوولیت اندیشی ارباب قدرت،می تواند بر سرنوشت غمباروتلخ جمعی، با خلق کردن روح تقاهم، نقطه ی پایان گذارد. این جاست که فساد رخت می بندد وفساد پیشگان در شراره ی آتش عدالت خواهند سوخت.