X

آرشیف

فرزندخوانده ی ساعت
  • من از هر پیچک عقلم ،
ز آن روز که تو را دیدم
صد و یک میوه کال چیدم
  • من از خـشکسالی رویت
گرفتم ماهیِ مرده
ولی شادمانه خندیدم
  • تو را صد فصل زمستان چشم
مرا یک دست، سوزان قلب
چنان سازگار ندیده است کس
  • به خود بازگشتم ناآگاه
به جز هیچ از تو هیچ دیدم
تمامم را به پوچ بیختم
  • در آن ایام فهمیدم
تو فرزند خوانده ی ساعت
تو دست پرورده ی  عمری
  • چه پا به روی پا آویز
چه دنبالت بگویم: ایست!
عبورت بی مکث حتمی ست

 

فرزندخوانده ی ساعت

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.