آرشیف

2018-2-3

علم عبدالقدیر

طلاق

 

 

طلاق کلیمه عربی ومعنی اش رها ساختن است ودر اصطلاح وعرف عام  رها سازی تیر نا ساز گاری بخاطر ویران ساختن کانون گرم خانواده  یا جدائی بین زوجین ورها شدن از قید قرار داد دو جانبه بین زن ومرد است. چنانچه طرفین نتوانند به دلایل گوناگون شخصیتی ، محیطی و اجتماعی و … بایکدیگر زندگی کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطی از هم جدا می‌شوند وراه حل منطقی وقانونی عدم سازش بین زن وشوهر همین طلاق با ضوابط وشرائط خاص خودش پیشبینی شده که از نظر اسلام  یکی ازبد ترین مباهات  پنداشته میشود.همانطوریکه ازدواج دلیل آرامش ،سکون، محبت وگرمی خانواده است جدائی وطلا هم باعث تشویش قروریختن ساختار زندگی  وسردی فضای خانوادگی ، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان وحتی فرو ریختن بام خانواده  مشترک میشود چون ستونهای اصلی از تحمل بام خانه مشترک شانه تهی میکنند دیگر قوام وثبات واستحکام برای خانه باقی نمیماند این کسستن وفرو پاشیدن اثرات خیلی مخرب ومنفی بر روح وروان اعضای خانواده وحتی محیط ما حولش دارد  وتاثیر منفی طلاق بر کودکان است که از اثر تنش ناشی از روابط  پدر ومادر نا راض  به اضطراب یا افسردگی مبتلا شوند. کودکان پس ازجدایی پدر و مادر به اضطراب عاطفی دچار می‌شوندوکاهش اعتماد به نفس  اطفال یکی از پیامد ها ومظاهر جدائی والدین شان  است..به همین دلیل در اسلام مباح  زشت معرفی شده.

طلاق از پدیده های غامض وپیچیده اجتماعی ومغایر طبیعت وفطرت الفت پذیر انسانی است  همان طوری که حکمت وفلسفه ازدواج محبت ، هم زیستی وگرمی کانون خانواده است طلاق بر خلاف آن سردی و اغتشا ش وبی اعتمادی ببار میآورد نکاح ویا ازدواچ پیمان محکم ودایمی است که دونام مرد وزن را به یک نام زوچ فشرده میسازد .به همین دلیل اسلام برای طلاق وجدا سازی این یک نام به دو نام  شرائط نسبتا سخت وضع کرده تا موارد اتفاق آنرا بحدی اقل کاهش دهد ولی باز هم در صورت نا گزیری  طلاق را آخرین راه وچارۀ ناسازگاری بین زن و شوهری می‌ داند و معتقد است اگر راهی برای جدایی زن و شوهر (زوجین) نباشد زندگی ایشان دشوار و عذاب‌آور خواهد بود و ممکن است نتایج ویران کننده‌ای مثل  ، خودکشی ، فساد و قتل وجرائم ازین قبیل را داشته باشد.

شمشیر طلاق مرد بر گردن زن: برخی ها حق طلاق را از حقوقو منحصر به فرد مرد میدانند که هر وقت خواست از آن بر ضد زن استفاده کند .برای اثبات ادعای خود حدیثی را استفاده میکنند که پیغمبر خدا ج  برای جلوگیری از مداخله نفر سوم در امور زوجین  تذکر داده است حدیث که از حیث زمان موقعیت مورد ابراز ، راوی و عبارت عاری از مشکل نیست وبا نور وشرف نبوت همخوانی ندارد.وآن حد یث این است. به همین تر تیب آیات که در ريالران شریف ذکر شده بیشتر زورگویان را به نرمش وملاطفت فرا میخواند هدف نزول آیه اثبات حق مردان نیست بلکه نکوهش زور گو ئی وقانون شکنی است.مثلا آیات ذیل.

وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ …(1)
و هرگاه زنان را طلاق گفتيد و به پايان عده خويش رسيدند، پس به خوبى نگاهشان داريد يا به خوبى آزادشان كنيد… 

وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ ..(2) 
و اگر پيش از آن كه با آنان نزديكى كنيد، طلاقشان گفتيد، در حالى‌كه براى آنان مَهرى معين كرده‌‏ايد، پس نصف آنچه را تعيين نموده‌‏ايد، به آنها بپردازید.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَميلاً.(3)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، اگر زنان مؤمن را به نكاح خود درآورديد، آنگاه پيش از آنكه با آنان نزدیکی كنيد، طلاقشان دهید، عده‌ای برای شما بر آنها نیست؛ پس آنها را بهره‌مند کنید و به نیکی رهایشان سازید.

آیا درک وبر داشت شما از آیات قرآن شریف این است که طلاق حق منحصر به مرد مرد است ویا اینکه قرآن شریف در جامعه مرد سالار همیشه مردان زور گوئی را مورد خطاب قرار داده که بر جنس ضعیف ظلم نکنید واز حدود خدا تکاوز نکنید.از نظر شما این آیات قرآن کریم برای مردان امتیاز است ویا بیانگران خصلت زور گو ئی وتجاوز کارانه شان بر زنان است.

 
حدیث که از ابن عباس روایت شده یکی از راوی ها انسان غیر مطمئن است ومیتواند در نقل الفاظ تصرف کرده باشد. مثلا به لفظ حدیث نظم وقافیه میدهد وبجای زوج بگرفتن ساق وجماع اشاره میکند که با وقار وحیثیت مقام نبوت همخوانی ندارد.لذا حدیث مذکور از نظر من مداخله شخص سوم را در زندگی زن وشوهر منتفی میسازد این حدیث ورودش به منظور قطع مداخله شخص سوم است نه تعین صلاحیت منحصر به فرد شوهر شوهر در امر طلاق…
طلاق خیلی پیامد بد دارد اگر  یکی از طرفین تصمیم  به طلاق میگیرد زن را طلاق دهد به  دور نما زندگی زن بعد از طلاق فکر کند وهم به زندگی اطفال که از نعمت مهر یکی  از والدین محروم میشوند اگر یکی بخاطر اشتباه طرف تصمیم بجدائی میگیرد محاسن ، خوبی ها ونیکی های اشتباه کننده را شفیع بیاورد شاید برای ادامه زندگی مؤثر واقع شود.
وإذا الحبيب أتى بعيبٍ واحدٍ ****جاءت محاسنه بألف شفيع
طلاق حق یکجانبه نیست مثلا اگر زن بشرح ذیل ادعا داشته باشد حق را به کی میدهید؟
زن ادعا دارد که شوهرم  نفقه وسائرحقوقم  را داده نمیتواند ولی مرد میگوید به همین غریبی من بساز.
زن ادعا میکند شوهرش معتاد وبد رفتار است همیشه جنگ میکند زندگی من واطفال را به جهنم مبدل ساخته؟
زن ادعا میکند که شوهرش به کار های مشغول است که به آبرو فامیل وعزت اولاد هایش صد مه میزند.
زن ادعا میکند که مردن اثاثیه خانه را میفروشد میرود قمار میزند ویا بدون اطلاع خانه را ترک میکند و شش ماه یکسال گم است .
در حالیکه هیچ مشکلی ندارم خوش صورت خوش سیرت صاحب اولاد وهم پر کارم اما شوهرم بدون اطلاع من  زن دوم گرفته؟
در کدام یکی ازین موارد فوق زن حق دارد به محکمه مراجعه نموده ادعای طلاق کند واگر مرد از توافق به طلاق سر باز زد تکلیف طرفین چه میشود.؟ اینجا قرآن به تسریح احسان توصیه فرموده است.
در نتیجه همانطوریک نکاح به توافق وتفاهم صورت میگیرد..طلاق هم یکطرفه نیست بلکه  خواست ومطالبات هردو طرف در چوکات قانون در نظر گرفته میشود. واین حق را خداوند ج داده است. وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِهَا)نساء/35 باید ویژگیهای فقه اسلامی  پاسخگویی آن به نیازهای هر عصر و قابلیت انعطاف و انطباق آن به شرایط متغیر زمانی باشد.