آرشیف

2015-8-18

علم عبدالقدیر

طالبان در سراشیبی

طالبان در سراشیبی:
ترکیب معادلات ومحاسبۀ فکتور های اخیر  در پبوند با مخفی نگهداشتن  واعلان مرگ مشکوک ملا عمر وانجام انفجار ها وانتحار های وحشتناک  در نقاط مختلف کابل وولایات افغانستان بخاطر روحیه دادن به طالبان  که خشم عموم ملت مظلوم ودرد دیدۀ افغانستان را در پی داشت حکایت از احتمال وقوع  یک تحول دیگر در منطقه وجهان دارد.محا سبه که استخبارات منطقه در مورد پیامد های انفجارات اخیر در کابل داشت نتیجه معکوس بجا گذاشت وآن اینکه  طالبان با این اعمال شان در ذهنیت ها منکوبتر ومنفور تر گردیده بالمقابل روحیه مقاومت ومبارزه علیه گروه های دهشتگران بی رحم وبی عاطفه که بی اطلاع از مرگ وزندگی امیر شان به کشتار مردم ادامه داده اند در بین عام مردم  افغانستان افزایش یافته است.در کنار آن مرگ نا گهانی وتقریبا فجیعانه  جنرال حمید گل وقتل وزیر اعظم صوبه پنجاب وچند تن دیگربدست همتیان طالبان  زنگ خطری بود که بگوش حامیان طالبان نواخته شد.هر چند این اولین حمله نیست که پا کستان را تکان داده اما تر دیدی نیست که حملات اخیر بر قلب جنرال حمید گل وجمجه وزیر اعظم پنجاب باز تاب آه باز ماندگان شهدائی است که در  نیمه های شب در شاه شهید کابل واکادمی پولیس بی خبر به کام مرگ رفتند وبه آتش ظلم واستبداد انتحاریون وحامیان شان سوختند.
پاکستان وآیندۀ طالبان: پا کستان از تجربه تقسیم مجاهدین به گروه های هفتگانه خاطرات خوبی دارد وبا این تر فند توانست از پیوستن افراد نا راضی به حکومت کابل جلو گیری کند.هر گاه گروها وجبهات مسلح از یک تنظیم نا راض میشدند بجای پیوستن به  دولت دروازه  تنظیم دیگری بنام دفتر مجاهدین بروی ایشان باز بود یعنی  میتوانند با حفظ نام جهاد همان امتیازات  را از دست دیگری ولی از آستین متفاوت در کف فر ماندهان میگذاشت حالا هم فکر میشود طالبان که بخاطر داشتن رهبر واحد گاهی خود سری میکردند در اینده دارائی گروپ ها وقیادت های مختلف خواهند بود. با کشته شدن ملا عمر وکودتای اختر منصور اعتماد فامیل ووابستگان ملا عمر نسبت به این گروه از بین رفته و استعفای سید طیب آغا واظهارات برادر ملا عمر گواه روشنی بر این حقیقت است.درست است که طالبان و مخالفین مسلح  دولت از اثر اختلافات درونی وضعف مدیریت حکومت وحدت ملی به اشاره وحمایت خارجی ها درین اواخر پیشروی ها ی داشتند اما  نبود رهبری ویا امارت  وآینده روشن میتواند طالبان را دچار تشتت وپرا گندگی سازد لذا بعد از ین بجای یک امیر چندین رهبر برای طالبان ساخته میشود وامیازات هم بر اساس پروژه های تخریبی کاری منظور میگردد.به این تر تیب پاکستان میتواند بهتر و آسانتر بر این گروه ها تسلط داشته باشد وبرای هر کدام بخاطر تخریب کاری امتیاز میدهند ودر معادلات سیاسی وفروش ارزش ها هم هر گروهی را که انتخاب کند گروپ دومی چارۀ جز پذیرش ویا پیوستن بحکومت کابل ندارد.
پاکستان به بن بست رسیده است: این تنها پاکستان نیست که در تر بیه وحمایت تر روستان مقصر باشد بلکه حکومت های خود کامه ونا عاقبت اندیش افغانستان هم در فرستادن نیرو رایگان به نظامیان پا کستان نقش بسزای دارند.داود خان میدانست که حکومت پاکستان در انتظار یا فتن ابزار وسائلی است تا علیه افغانستان استفاده کند ولی باز هم به با اعمال رعب ووحشت با عث فرار نیرو های افغانی به پاکستان شد تا آله دست پاکستان باشند به همین تر تیب خلقیها ودر وقت  حکومت مجاهدین همه نیرو های افغان در اداره وخدمت پاکستان بود ولی باز هم میتوان  گفت، پاکستان که به کمبود انرژی مواجه است نیاز دارد همزمان با رفع تحریم های  غرب علیه ایران زمینه های انتقال انرژی را از تر کمنستان وایران به کشورش مساعد سازد. انتقال گاز  از مسیر تفتان و بلوچستان برای پاکستان هزینه زیاد دارد لذا میکو شد بخاطر انتقال از فاصله کوتاه به پیشاور از راه های کوتاه تر بین افغانستان راه وچارۀ بسنجد.پاکستان این واقعیت را میداند که آمریکا مانند روس نیست که صحنه را ترک کند وجنگجو یان طالب وداعش در کابل وارد سفارتش شود.واین را هم میداند اگر طالبان صاحب حکومت باشند دیگر حس قدرت خواهی در بین لشکر های طیبه وجنگوی وسپاه های مختلف پاکستانی افزایش خواهد یافت ودر پی حملات بیشتر بر شهر های دور افتاده پاکستان خواهند گردید  که حملات طالبان وهم پیمانان شان بر منافع پاکستان این کشور را به تجدید نظر در حمایت از طالبان وا میدارد.حملات طالبان بر منافع پاکستان واحتمال گشایش بندر چاه بهار ورو آوردن افغانها به هنذ و تحریم فر آورد های دوائی وغذائی پا کستان وعدم استفاده از کالدار در معاملات تجاری پاکستان را به بن بست مواجه میسازد…
نیاز به یک مصطفی کمال:؟وقتیکه می بینیم گروه های  عجیب ونا شناخته با اعمال شگفت از قبیل هوی زدن ورقص وپای کوبی ویا سر بریدن اطفال وزنان وانفجار وانتحار در مساجد ومراکز علمی از اسلام نمایندگی میکنند پاک نمودن این جراثیم از دامن پاک اسلام حضور یک مصطفی کمال را ضروری وحتمی میسازد.اگر بواقعیت بر گردیم وفتوای گروه های مختلف را که از اسلام نمایندگی میکنند به مطالعه بنشینیم به این حقیقت میرسیم که اصل وجوهر اسلام سخت صدمه دیده است وبرای نجات اسلام هم که میشود بایست این گروه ها که اسلام را بد فهمیده اند از زمین خدا پاک شوند ودو باره در پرتو آیات واحادیث نبوی اسلام ناب وسوچه برای بشریت معرفی گردد. آنا نیکه در مکاتب ومدارس پاکستان اسلام را میآموزند واز خلافت وامارت صحبت میکنند اسلام را بد می آموزند وچه بهتر که هیچ نیاموزند همین حالا بین طالبان وقشر روحانی افغانستان ده ها سلیقه حکومت داری با فتوای مختلف وجود دارد وایشان بجای ساختن نظام اسلامی مصروف تعین لباس وسر وریش وداشتن رنگ بیرق وحرمت وحلت  زیارت قبر ها وجذم ورقص صوفیانه و رنگ واندازه لنگی اند که مجموعه از اخلاقیات وعرف جامعه است نه اصول وارکان نظام اسلامی.
طالبان در سراشیبی :دیگر در سایه منفور سیه اختر امارت اسلامی شکل نمیگیرد وطالبان زیر یک بیرق جمع نمیشوند وحتی انگیزه ودلیل برای جنگ وکشتار ندارند . اختلافات درونی طالبان وبی اعتمادی نسبت به پاکستان وبرخی رهبران از جمله منفور سیه اختر وطرفدارانش  نشانه های است که میتواند گواه بر سراشیبی طالبان باشد .بشرط آنکه عناصر نفوذی از درون دولت پاک شود وما هیت نظام سیاسی افغانستان از فساد وبیعدالتی بخدمت گزاری وصداقت تبدیل شود. اگر عملیات مدبرانه وهم آهنگ رهبری شود ، باید در برخی موارد از نیرو های مردمی که غالبا مسلح هستند به نفع دولت استفاده شود ومیزان  خطر وعدم خطر سنجش ودرجه بندی گردد وبه اساس همین محاسبه خلع سلاح ویا تقویت صورت گیرد نه اینکه طالبان تا دندان مسلخ بر دهات وقریه ها حاکمیت داشته باشد وما افراد مسلح نزدیک ویا ما یل به دولت را خلع سلاح  کنیم نتیجه اش همان پیامد پروگرام دی دی آر است .که بدون دقت وتحلیل افراد مسلح حامی دولت را خلع سلاح وطالبان فراری در کوه هارا بجای شان مستقر ساختند این پروسه اگر قصدی نبوده باشد بی تدبیری وعدم شناخت از واقعیت های موجود در اراضی افغانستان بوده.واما هم آهنگی ! وقتی عملیات در یک ولایت شروع میشود باید نیرو های امنیتی درمرکز و ولایات دیگر  دست به عملیات  مشابه بزنند اقلا هدفی کوچکی را در بر نامه داشته باشند تا بدینوسیله روحیه نیرو های امنیتی را بلند ببرند و از مخالفین را ضعیف سازند.در عملیات نظامی بدست آوردن آهداف آسان وکوچک زمینه بلند رفتن تدریجی را مساعد میسازد واگر اولین بر نامه وعملیات با شکست تجربه شود نتیجه اش نهایت معکوس خواهد بود.لذا دولت باید از خلاء مرگ ملا عمر احساسات مردم علیه گروه طالبان و تحریک خشم پنجابی ها علیه طالبان استفاده کند.