X

آرشیف

بزعم من، کمکی شهر را بباید رُفت
یکی، دو گل به گذرهای یأس باید گفت
خیالِ جاده و میدان مرکزی اش را
بچند کبک و جلالی و زرده ، برآشفت
به قولِ باغچه اش خواند: قامت وافر
به طعم مزرعه اش گشت: غُچیِ هنگفت
شنیده ام ز هـریرود، دم دمِ نوروز
که رو به جمع، چنین عاشقانه می آشفت:
چرا خلاف چنین خطة بلند اندیش
کمـال تست زمینگیرِ گودهای اُفت
چو لاله باید ازین خاک، مشعله سرداد
دمید با سحـر زیره زار باید جفت
به پاسداری این شهر ناز، نازآهنگ
شبـان پرخطـر اولی، نبـاید خفت

صوفیه ـ 1391
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.