X

آرشیف

ز دردِ مادرِ میهن ، به در  ، دیوار میگوید
ز سوزِ دل گهی یار و گهی اغیار  میگوید

نشانی های در گردن،مرا در پيچ و تاب، هریک
حکایت از کمندِ زلف آن دلدار میگوید

به گوش دل شنیدن دارد از درد دل عاشق
طبیب عشق چون طوطی، که بی منقار میگوید

رقیبا می نرنجان این دلِ نازک خیالم را
بسان شیخ «بدزادی» که با دستارمیگوید

چرا کفتار وحشتگر ، همی از ملک تازی ها
گپ از سوسمار و از چلپاسه و از مار میگوید

درین غربتسرا„ حداد „ خون ازدیده میبارد
قلم از  سوزِ دل اینگونه در اشعار میگوید

حداد

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.