آرشیف
سرشک رجـز
استاد غلام حیدر یگانه
یک شهر شعر، کو که بپاشم به پایتان
ای قریه های دور، دعای بقایتان
هستند کوه های وفا، رود های مهر
منت گزار مهر و فدای وفایتان
در دشت آسمان و زمین، هرچه خرمن ست
قربان داس های سخاوت سرایتان
هر لحن و حرف، عین سپیدار می شود
در جلگة نجابت قول و صدایتان
این خوشه های پاک غزلخیز و عطرگین
در کاسة کلام دمد از عطایتان
خون من از کلوخ و کلنگ شما پر است
مرهون کیست، بید حضور سرایتان
تا تکه های پاکترین برف های دور
دل آب می شود که بیابد صفایتان
گویند قصه های سیه، لیک باورم
هرگز نمی شود که شکست ست نایتان
هر جا که قله یی بنماید شکسته وار
گریند سنگ های جهان از برایتان
در انتقام دشمن و در اهتمام دوست
مغلوب گشت کلبة بی ادعایتان
گفتند هفت بار درو خورده با تفنگ
نیزارهای سرزده در های هایتان
هم پینه های دست شما غصب می شود
هم بسته اند دست شما در قفایتان
بستند دست باروری ی زمانه را
باز است لیک همتِ بی انتهایتان
آن دیو های سرخ و سفید و سیاه چیست
رستم چه غصه داشت؟ که بود او؟ نیایتان
آری؛ ولی، سرشک و رجز نیست چاره ام
من بودم َآن که رأی ندادم به رایتان
مُردم به غربت و نشدم بانگ تندری
تا سر کنم حکایت پرماجـرایتان
لندن ـ 1392
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور