آرشیف

2016-10-10

ف. بری

زور آوران

من چه گویم بهر این زورآوران
در هوای ثروت و قدرت روان

هر یکی خواهد کلای رهبری
با غرورو کبرو با خیره سری

این ندانند ملت محروم و زار
نیستند چون طعمهء بهر شکار

رهبری باشد مقام بس سترگ
هرکس وناکس نگردد زو بزرگ

گر نداری همـــت  بالنده گی
از تو ناید جز فساد و گنده گی

قدر خود بشناس و پا نه دررکاب
تا نگردی مایهء رنج و عذاب

پول امداد در جهان بهـــر رفا
گشتنه ارزانی، بیــــــابیم ارتقا

گر کنید تاراج و صرف خویشتن
می خورید گوشت یتیم و بیوه زن

گوش دارید بر ندای جان گداز
مایهء فقر است غرور وحرص و آز

تا شـــــوی ازدرد ملت باخبر
( گوش خر بفروش و دیگر گوش خر)

بر شمــا گوید بری ای سنگدلان
کی شویم با فتنه و جهل درامان