آرشیف
دوبــــیتیهای پرسوز
رسول پویان
در تاریخ کشور ما دوبیتی زیباترین و مناسبترین قالب برای ابراز سوز و درد عشق، صداقت و پاکی عاشقان صافدل است. در این قالب آنچه در اعماق سینه نهان و در ژرفنای دل پیچان است، فرصت رهایی وگشایش مییابد. در این زمستان غمناک و خشمآلود که در میهن به جای بارش مهر، صفا و آرامش- تگرگ یأس و باران گلوله، فساد، کینه و تعصب میبارد، چه به جاست که با سرایش دوبیتیهای راستین و پرسوز فصل نوی در پیوند دلهای پاک بگشاییم و گلاب مهر، محبت و صفا برافشانیم. من هم با این نیت نیک این دوبیتیها را به طور فیالبدیهه سرودم؛ میبخشید اگر کم و کاستی در آن یافتید.
تو را سرمایۀ جان میتوان گفت
شکوه عقل و ایمان میتوان گفت
اسـاس زنـدگانی گــشـت کامـل
تو را الگوی انسان میتوان گفت
*****
تـوهی زیـب کتـاب خاطـرم
کلـیـد تــازۀ راه نـجـــاتـــم
نگردد شعلۀ عشق تو خاموش
توهی درقلب وجان وحرکاتم
*******
دل بیعشق تو سنگ است، سنگ است
سر بی مهر تو منگ است، منگ است
نـگـیـرم تـا و صـالـت را در آغــوش
درون سینه ام جنگ است، جنگ است
******
نگیرم بی تو من یک لحظه آرام
نخواهم بی تو عمر بی سرانجام
تو باشی آروزیم در دو عـالـم
نگیرم از کسی جز از لبت کام
*****
دلم از درد و غم خون است جانا
دوچشمم موج جیحون است جانا
به جز وصل تـو دل آرام نگـیرد
به سینه قلب مجنون است جانا
*****
تـوهی مـاه شـبان تیره دل
و یا خورشید فصل خیرۀ دل
لـبانـت چـشـمۀ آب حیاتـم
تـو بنویسی کتاب سیرۀ دل
*****
خـدا دل را بـرایت آفـریده
به چـشمان سیاهت آفریده
توخواهی قهرکن یا رحم بردل
فـقـط بهـر ثنایـت آفـریده
*****
توهی ازمن ومن هم از برایت
مده بیگانه را ره در سرایت
بنای عـشق را از نو بسازیم
توهی لیلا و من مجنون راهت
*****
تو را الگوی خوبان میتوان گفت
طبیب قلب بـریـان میتوان گفت
نـدارم تاب هـجـران تـو را بیش
تو را در پیکرم جان میتوان گفت
*****
تو را جانان جانان آفریدند
ضیای چشم گریان آفریدند
چو خورشید دل دیوانۀ من
و یـا مـاه خراسان آفریدند
*****
نسوزد دل اگر در عشق دل نیست
دل بیعشق جزاز سنگ وگل نیست
بـر آیـد شعله از خـاکـستـر عـشق
پلوش عشق تو جانا خجل نیست
*****
بتی من اضطراب وشرم دارد
کـمی دلـهـره و آزرم دارد
دلش پاکیزه تر از برف باشد
زمسـتانش بـهـار گـرم دارد
******
محبـت جاودان جاودان است
سکوتش سوزفریاد زمان است
میـان بـاغ دل آتـش بـکاریـم
که بارش لایق نسل جوان است
*****
درون سـینه ام آتشـفشان است
چو راز عشق جانانم نهان است
نگویـم با کسـی این داسـتان را
که درد عشق درد جاودان است
*****
نگاهت قصۀ دل میسـراید
لبانت شعر محفل میسراید
نفسهای تو رامن میکنم حس
به جانم نور منزل میسـراید
*****
توهی درلابلای جسم وجانم
از این پیچیدگیها در فغانم
گـذشـتـم از گـذرگاه تحـیـر
چو روح بیکران آسـمانم
*****
نگنجد در سخن عشق من و تو
به سوزاند دهن عشق من و تو
رضا و رغبـتی نـبـود در کار
فرا شد از زمن عشق من و تو
******
توهی در التجاء و التماسـم
نمیداند دگر عقل و حواسم
فقط وصل تو را خواهم ازدل
که من فانی الطاف و نیازم
24/2/2014
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور