X

آرشیف

دوبــــیتی‏های پرسوز

 

در تاریخ کشور ما دوبیتی زیباترین و مناسب‏ترین قالب برای ابراز سوز و درد عشق، صداقت و پاکی عاشقان صاف‏دل است. در این قالب آنچه در اعماق سینه نهان و در ژرفنای دل پیچان است، فرصت رهایی وگشایش می‏یابد. در این زمستان غمناک و خشم‏آلود که در میهن به جای بارش مهر، صفا و آرامش- تگرگ یأس و باران گلوله، فساد، کینه و تعصب می‏بارد، چه به جاست که با سرایش دوبیتی‏های راستین و پرسوز فصل نوی در پیوند دل‏های پاک بگشاییم و گلاب مهر، محبت و صفا برافشانیم. من هم با این نیت نیک این دوبیتی‏ها را به طور فی‏البدیهه سرودم؛ می‏بخشید اگر کم و کاستی در آن یافتید.

 

تو را سرمایۀ جان می‏توان گفت
شکوه عقل و ایمان می‏توان گفت
اسـاس زنـدگانی گــشـت کامـل 
تو را الگوی انسان می‏توان گفت
*****

تـوهی زیـب کتـاب خاطـرم
کلـیـد تــازۀ راه نـجـــاتـــم
نگردد شعلۀ عشق تو خاموش
توهی درقلب وجان وحرکاتم
*******

دل بی‏عشق تو سنگ است، سنگ است
سر بی مهر تو منگ است، منگ است
نـگـیـرم تـا و صـالـت را در آغــوش
درون سینه ام جنگ است، جنگ است
******

نگیرم بی تو من یک لحظه آرام
نخواهم بی تو عمر بی سرانجام
تو باشی آروزیم در دو عـالـم
نگیرم از کسی جز از لبت کام
*****

دلم از درد و غم خون است جانا
دوچشمم موج جیحون است جانا
به جز وصل تـو دل آرام نگـیرد
به سینه قلب مجنون است جانا
*****

تـوهی مـاه شـبان تیره دل
و یا خورشید فصل خیرۀ دل
لـبانـت چـشـمۀ آب حیاتـم
تـو بنویسی کتاب سیرۀ دل
*****

خـدا دل را بـرایت آفـریده
به چـشمان سیاهت آفریده
توخواهی قهرکن یا رحم بردل
فـقـط بهـر ثنایـت آفـریده
*****

توهی ازمن ومن هم از برایت
مده بیگانه را ره در سرایت
بنای عـشق را از نو بسازیم
توهی لیلا و من مجنون راهت
*****

تو را الگوی خوبان می‏توان گفت
طبیب قلب بـریـان می‏توان گفت
نـدارم تاب هـجـران تـو را بیش
تو را در پیکرم جان می‏توان گفت
*****

تو را جانان جانان آفریدند
ضیای چشم گریان آفریدند
چو خورشید دل دیوانۀ من
و یـا مـاه خراسان آفریدند
*****

نسوزد دل اگر در عشق دل نیست
دل بی‏عشق جزاز سنگ وگل نیست
بـر آیـد شعله از خـاکـستـر عـشق
پلوش عشق تو جانا خجل نیست
*****

بتی من اضطراب وشرم دارد
کـمی دلـهـره و آزرم دارد
دلش پاکیزه تر از برف باشد
زمسـتانش بـهـار گـرم دارد
******

محبـت جاودان جاودان است
سکوتش سوزفریاد زمان است
میـان بـاغ دل آتـش بـکاریـم
که بارش لایق نسل جوان است
*****

درون سـینه ام آتشـفشان است
چو راز عشق جانانم نهان است
نگویـم با کسـی این داسـتان را
که درد عشق درد جاودان است
*****

نگاهت قصۀ دل می‏سـراید
لبانت شعر محفل می‏سراید
نفس‏های تو رامن می‏کنم حس
به جانم نور منزل می‏سـراید
*****

توهی درلابلای جسم وجانم
از این پیچیدگی‏ها در فغانم
گـذشـتـم از گـذرگاه تحـیـر
چو روح بیکران آسـمانم
*****

نگنجد در سخن عشق من و تو
به سوزاند دهن عشق من و تو
رضا و رغبـتی نـبـود در کار
فرا شد از زمن عشق من و تو
******

توهی در التجاء و التماسـم
نمی‏داند دگر عقل و حواسم
فقط وصل تو را خواهم ازدل
که من فانی الطاف و نیازم

24/2/2014

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.