آرشیف

2015-1-3

استاد محمد سعید مشعل غوری

دهمین سالگرد درگذشت استاد مشعل غوری
این مطلب از وبسایت بی بی سی فارسی گرفته شده است
 
 
 بصیراحمد حسین زاده
نویسنده و پژوهشگر افغان
 
دوازدهم دلو (بهمن) امسال، مصادف است با دهمین سالگرد در گذشت استاد محمد سعید مشعل، نقاش، منیاتوریست و دولتمرد افغانستان.

محمد سعید مشعل، در ۱۲ دلو ۱۳۷۶ خورشیدی در شهر هرات درگذشت.او در سال ۱۲۹۲ خورشیدی در ولایت غور در مرکز افغانستان زاده شد و آموزش های ابتدایی را در زادگاهش فرا گرفت.پدرش حاجی محمود، از سرداران مشهور ملی بود که در جنک میوند شرکت کرد و در نقاشی و خطاطی نیز مهارتی کم نظیر داشت.پدر استاد مشعل، در کشور هند، بر روی مکتب هنری هرات، مطالعات فروانی کرده بود نسخه های بی نظیری از نگارگران و نقاشان مشهور هرات را در کتابخانه خود گرد آورده بود.سلطان محمد، کاکا (عموی) استاد مشعل نیز از جمله هنرمندانی بود که بیشترین تاثیر را بر مشعل گذاشت.محمد سعید مشعل در باره این تاثیر پذیری از پدر و کاکایش گفته است: " کاکایم سلطان محمد، خطاط و تذهیب کار بود و ذوق هنری خوبی داشت. انگیزه های اولیه را کاکایم در ضمیرم رسوخ داد، ولی پدرم در حقیقت شرق شناس بود. در کتابخانه او نسخه های بی نظیری از نگارگران و نقاشان مشهور هرات وجود داشت."

تمثال استاد مشعل در اثری از شاگردان او
استاد مشعل، شاگردان زیادی در زمینه نقاشی و مینیاتوری آموزش داد

پدر مشعل در زمان امیر حبیب الله، مهماندار قصر وی بود و مشعل در چنین فضایی پرورش یافت.استاد مشعل، تحصیلات ابتدایی ا در زمان امان الله خان در مکتب های (مدارس) نو بنیاد و "مدرن" کابل به پایان رساند و در دوران جوانی به ادبیات و هنر روی آورد و هنر را ابتدا با شعر شناخت و مدتی هم شاگرد خلیل الله خلیلی بود.با سرنگونی حکومت امان الله خان، استاد مشعل کابل را ترک کرد و ابتدا مدتی درغور و سپس در شهر هرات اقامت گزید.در زمان اقامت درغور مدتی به فراگیری علوم دینی مشغول شد و در هرات بود که هنر نقاشی و مینیاتوری را بطور جدی دنبال کرد.او علاوه بر نقاشی، مینیاتوری، مجسمه سازی، گچبری، خوشنویسی و سنگ تراشی، به هنر موسیقی نیز علاقه داشت و دوتار و ویلون را به زیبایی می نواخت.محمد سعید مشعل در طول نیم قرن حیات هنری خود شاگردان فراوانی تربیت کرد که از مهمترین آنها می توان از خلیل ازهرهروی، سید مقصود خوشبخت، کریم رحیمی، محمد ناصر طالب و عنایت الله احراری نام برد.

میراث ماندگار استاد

محمد سعید مشعل
 'خالیگاه'

 ما اینک در یک خالیگاه تاریخی به سر می بریم. ما که اینجا زندگی می کنیم، می دانیم که چه می گذرد و چه می کنند. تاریخ و تمدن این سرزمین به عقب رفته که متاسفانه متوقف شده و به بند کشیده شده است
از یک مصاحبه استاد مشعل در زمان طالبان

از کارهای به یاد ماندنی استاد مشعل، در رشته گچبری، طراحی محراب شبستان مسجد جامع هرات است که با مهارت بی نظیری توسط شاگردان خود آن را گچبری کرد و این اثر تاکنون نیز برجاست.تذهیب قرآن بزرگی که خط آن را استاد عطار هروی، به شیوه بایسنغری و خط ثلث نوشته است از دیگر یادگارهای استاد مشعل است.گفتنی است که به علت بحران های بوجود آمده در افغانستان، فقط یک جز این قرآن نوشته و تذهیب شد.در زمینه هنر مجسمه سازی و سنگ تراشی نیز می توان از طراحی و پیکر تراشی چهار اسب سفید در حوض پارک گلهای شهر هرات یاد کرد که این آثار در زمان حکومت طالبان از بین برده شد.

'خانه نگاری'

خانه نگاری یکی از شاخه های مکتب هنری هرات است که تا صد سال پیش در میان طبقه اشراف جامعه مرسوم بوده و البته بیشتر جنبه درباری داشته است و اشراف جامعه، خانه های خود را با نقاشی و مینیاتوری، تزئین می کردند.استاد مشعل در سال های آخر به این هنر جنبه مردمی بخشید و به هنر خانه نگاری روی آورد که نقاشی و تذهیب های خانه هرات در تالار بزرگ ولایت که دیوارهای آن بر پایه مکتب هنری تیموری، نقاشی و تذهیب شده است از اینگونه آثار اوست."مکتب (مدرسه) هنری بهزاد" که هم اکنون با نام "لیسه هنری بهزاد" در مرکز شهر هرات فعالیت می کند، از یادگارهای ارزشمندی است که توسط استاد مشعل بنیان گذاشته شد.این مکتب که در سال ۱۳۲۵ خورشیدی تاسیس شد، سی و شش شعبه داشت که بیش از هزار شاگرد در سی و پنج رشته، زیر نظر استاد مشعل در آن آموزش می دیدند.

آثار مکتوب

از استاد محمد سعید مشعل، چند اثر مکتوب نیز برجای مانده که بیشتر آنها تاکنون توفیق چاپ نیافته اند."مشعل هنر" از مهمترین آثار استاد مشعل است. وی در این کتاب، مکتب نگارستان هرات را به دوازده رشته هنری تقسیم کرده است.خشک و تر، ای داغ (مجموعه شعر)، صیقل ایمان (پیرامون علم عقاید)، زبان گفتاری مردم غورات، تاریخ غورات، چه در کجاست (نقاط باستانی، آثار تاریخی و معادن مهم افغانستان)، از دیگر آثار نوشتاری و پژوهشی استاد محمد سعید مشعل هروی است.

کارهای دولتی

استاد مشعل، علاوه بر کارهای هنری در مشاغل دولتی نیز وظایفی را بر عهده داشت. مدتی حاکم ولسوالی های جوند، کهسان و گلران هرات بود و چندی نیز معاون مرکزی خزانه داری کابل را بر عهده داشت.در سال ۱۳۲۲ خورشیدی به فرمان محمد ظاهر، پادشاه وقت افغانستان، استاد مشعل به عنوان نماینده مجلس اعیان (سنا) انتخاب شد.او در هرات نیز مدتی سرپرست بخش "ادیبان جوان" انجمن ادبی این شهر بود و مدتی مدیریت تحریرات ولایت را بر عهده داشت.استاد مشعل همچنین در سال ۱۳۳۵ خورشیدی شهردار هرات شد.در دوره ای که وی شهردار هرات بود، محلی را در منطقه جاده جنوبی مسجد جامع، بنام بازار صنعتگران فعال ساخت و برای رشته های مختلف هنری، مکان هایی را اختصاص داد.

 

آقای مشعل سالهای آخر عمر خود را که با حکومت طالبان مصادف شد بسیار افسرده شده بود و به سختی روزگار می گذراند.او در گفتگویی چند ماه قبل از درگذشتش در هرات انجام شده بود، شرح حال خود اینگونه توصیف کرد: "…تصمیم دارند خانه مرا از من بگیرند، به خاطر آنکه سندش را خالقیار (والی هرات در زمان دولت کمونیستی) امضا کرده است، و من تصمیم گرفتم که اگر چنین کنند برای همیشه هرات را به لقایش ببخشم و به زادگاهم غور بروم و در همان جا بمیرم. با آن هم، من با این مردم خو گرفته ام، خودم را از آنها می دانم و درغمشان می سوزم. همانجا که تو (خطاب به رفیع اصیل، مصاحبه کننده) نشسته ای، خبرنگار بی بی سی آقای کسری ناجی نشسته بود و من به صراحت به او گفتم که ما اینک در یک خالیگاه تاریخی به سر می بریم. ما که اینجا زندگی می کنیم، می دانیم که چه می گذرد و چه می کنند. تاریخ و تمدن این سرزمین به عقب رفته که متاسفانه متوقف شده و به بند کشیده شده است…"

استاد مشعل در کنار استاد عطار هروی
ستاد مشعل در کنار استاد عطار هروی

استاد مشعل در این گفتگو، با چشمانی اشکبار می گوید که چند شب پیش، استاد عطار، خوشنویس هروی را در خواب دیده که به او می گوید: "چرا نزد ما نمی آیی ؟".

خاطرات تلخ

آقای مشعل، دو حادثه را تلخ ترین حوادث زندگی خود می دانست، اول اینکه در سال ۱۳۶۲ خورشیدی، بر اثر جنگ شدیدی که در محله باباجی شهر هرات روی داد، تمام آثار منقوش و مکتوب و بیش از سه هزار جلد از کتاب های نفیس وی در آتش سوخت.حادثه اقدام طالبان به تخریب چهار مجسمه اسب سفید بود که او زمانی در پارک گلها، در مرکز شهر هرات ساخته بود.استاد مشعل در این باره گفته بود: "به طور ناگهانی از پارک گلها می گذشتم و می خواستم به طرف خانه خود بروم، دیدم که در میان حوض، اثری از اسب های سفیدی که هر روز آنها را می دیدم و در ایام جوانی حجاری کرده بودم نیست. نگهان حالم منقلب شد و بر زمین خوردم و هر زمان که از آن جا می گذشتم، چشمانم را می بستم تا آن صحنه تلخ را به خاطر نیاورم".استاد محمد سعید مشعل هروی، سرانجام در تاریخ ۱۲ دلو سال ۱۳۷۶ خورشیدی، در شهر هرات درگذشت و پیکرش را درکنار آرامگاه امام فخر رازی به خاک سپردند.

 
 

نظرات رسیدهعابد حیدری
ناروی
یادداشتی بر نوشته ای محترم بصیر احمد حسین زاده: وقتیکه صفحه فارسی بی بی سی راغرض مطالعه اخبار جهان وافغانستان ګشودم،چشمم به نوشته ای آقای حسینزاده که به ارتباط دهمین سال در ګذشت استاد الحاج محمد سعید مشعل نوشته بود،افتید۰قبل از هر مطلب دیګر او را بخوانش ګرفته،در ختم با سرعت به سراغ صفحه ای انترنتی جام غور مراجعه کردم تا آنچه را میخواستم و انتظارش را داشتم،بمطالعه به نشینم۰وقتیکه صفحه را ګشودم،باز هم با همان عنوان ومضمون مقابل شدم که توسط مدیر مسوول سایت وزین جام غور به نقل از صفحه فارسی بی بی سی ګرفته شده بود۰ با دیدن دوباره ای یاداشت اقای حسینزاده هم خوشحال و هم خفه شدم۰خوشحال به این دلیل که یک فرهنګی قدر شناس ما با لطف و صممیت رسالت اشرا انجام داده بود ،ولو اګر ناچیز ویا هم ناقص،خدمت ایرا که میتوانست ،انجام داده بود۰من وما این زحمتکشی نویسنده ای محترم را با دیده ای قدر نګرسته،ازش مشکوریم۰ خفه از آن جهت ام که چرا صفحه جام غور(حتی صفحات تعدادی دیګری از سایت های انترنتی)خالی از نوشته ها ومقالات شاګردان استاد مشعل باشد۰چرا ما شاهد مقالات شاګردان استاد محترم،بخصوص و بخصوص کریم رحیمی از استرالیا،سراج الین سراج از کانادا،عبدالحی فرحمند از افغانستان نباشیم؟ من وما علاقه داشتیم تا دوستان فوق الذکر دین خود را انجام میدادند۰خیر بهر تقدیر امیدواریم آینده داران خوب قضیه باشند۰ مطلب دیګری که به ارتباط نوشته ذکر شده باید یاد آور شوم اینستکه بعضی قسمتهای نوشته مذکور به تصحیح جدی ضرورت دارد۰زیرا بیم از آن دارم که تا ثریا با بعضی اغلاط اش راه نبرد۰ ګرچه مطمین ام نه نویسنده ای مضمون ونه هم خواننده ګان این یادداشت را بحیث بیوګرافی استاد مشعل میدانند۰استاد بزرګتر از آن بود که درین نوشته آمده است۰ سال تولد استاد،وظایف اداری /سیاسی وبعضی مطالب دیګر، ومقام اجتماعی و اداری پدرش به تصحیح نیاز دارد۰ صاحب این قلم بمناسبت چهارمین سال خاموشی شمع حیات استاد،بیوګرافی او را تهیه،ترتیب وبه نشر سبردم۰ اګر جسارت نشود،میتوانم بنګارم که:کاملترین،جامعترین وصحیح ترین بیوګرافی استاد مشعل بود که تا هنوز تحریر شده است۰در تهیه وتحریر بیوګرافی از منابع ومآخذ چون: متن مصاحبه اختصاصی هنر مند مشهور کشور،پدر موسیقی میهنی چند دهه ای اخیر افغانستان آقای عبدالوهاب مددی (هروی) با استاد مشعل که در شهر هرات انجام داده ،ودر یکی از شماره های مجله ادب به نشر رسیده بود۰ دانستنیهای خودم که در سه ویاهم چهار نوبت دیدارم با استاد مشعل از زبان خودشان شنیده بودم۰ شنیده ګیهایم از زبان پدرم مرحوم میرزا غلام حیدر خان غوری که هم سن وسال استاد مشعل بود ودر زمان اقای ملکیار والی هرات مدتی را در آنشهر باهم زنده ګی کرده بودند۰ مرحوم محمد نسیم خان پروانه خطاط چیره دست کشور (برادر بزرګ استاد مشعل) محترم محمد ناصر پروانه برادر زاده ای آقای مشعل یعنی پسر مرحوم پروانه۰محترم ۰۰۰حیدری داماد استاد مشعل که در سرک دهبوری کابل زندګی میکرد و استاد مشعل درسال شصت ویک شمسی من را با خود به خانه اش برده و با او معرفی کرده بود۰ محترمه ۰۰۰ خانم آقای حیدری(دختر استاد مشعل) ویک تعداد دیګر۰ در وقت تهیه وتحریر بیوګرافی با یګانه شاګرد باقیمانده ای استاد در کابل یعنی محترم استاد عبدالحی فرحمند هم مصاحبه ای خیلی مفصل بشکل تحریری انجام داده واز او خواهش کردم تا هر آنچه را از استاد نزد خود یاد ګار دارد،در اختیارم قرار دهد۰فرحمند صاحب چند قطعه عکس استاد با تعدادی از شاګردانش را که نزد خود داشت،بدسترسم قرار داد۰من تقاضای نمونه ای خط استاد را ازش کردم۰فرحمند اظهار داشت فعلآ صرف یک قطعه خط استاد را نزدش دارد وآنهم یک نامه ای است که استاد مشعل عنوانی کریم رحیمی،سراجالدین سراج و عبالحی فرحمند ار سال کرده بود۰ګرچه نامه کاملا شخصی بود ،با آنهم حاضر شد غرض استفاده وآګهی دیګران در مورد خط استاد،در اختیارم قرار داد۰ خط را کاپی نموده و اصل اشرا به او بر ګشتاندم۰ چندین بار در جریان بعضی از سمینار ها که در بالروم کانتینینتال دایر و من در آنها اشتراک داشتم، از صراحی هایکه استاد نقاشی کرده بود دیدن کرده بودم۰ در همه ای آنها تخلص استاد مشعل وګاهی هم مشعل غوری تحریر شده بود۰ کلیمه ای «الهروی» نزد من سوال بر انګیز بود۰ زیرا شخصآ در اخیر یک نامه استاد دیده بودم که نوشته شده بود:محمد سعید مشعل غوری«الهروی» بعدآ از زبان تعدادی از دوستان استاد واز جمله فرحمند که استاد در سالهای اخیر حیات اش فیصله نموده بود به پاس احترام به هرات و هراتیان فرهنګ دوست،که استاد بیشترین ایام زنده ګی اشرا در آنجا سپری نموده بود وپیشرفت /شهرت خود را مرهون شهر تاریخی هرات،یعنی بزرګترین مرکز فرهنګی خراسان زمین میدانست،در اخیر نام وتخلص اش کلیمه ای «الهروی» را نیز بیفزاید۰شخصآ در اخیر یک نامه بقلم استاد دیده بودم که نوشته بود:محمد سعید مشعل غوری«الهروی»۰البته الهروی داخل قوس ناخنک ګرفته شده بود۰ بار دیګر اصل موضوع۰ مقاله امرا در اوایل ماه می ۲۰۰۱ دقیق ایامیکه کابل را ترک کردم،باخودم به پیشاور برده و غرض نشر به اداره ای مجله فرهنګی سپیده سپردم۰ عکس استاد را که کار پنسلی محترم کریم رحیمی بود بدلیل کلان بودنش،غرض چاپ در پشتی مجله انتخاب کردیم۰مقالت از طرف هیات تحریر مجله غرض نشر قبول ګردید و قرار شد در شماره ماه های جولای/اګست چاپ شود۰من در اوسط جون پیشاور را نیز ترک کردم۰چاپ مقاله راد مدیر مسوول مجله محترم محب بارش سابق استاد دانشګاه کابل ذریعه ای یکی از دوستانش به اطلاع ام رساند۰بعد از حوادث سپتمبر همان سال و در بهار سال۲۰۰۲ استاد بارش به افغانستان بر ګشت ومتاسفانه من نتوانستم با او تماس بګیرم۰من از محترم احمد سعیدی کارمند قونسلګری افغانستان در پیشاور در جریان سالهای ۲۰۰۳/۲۰۰۴ خواهش کردم تا حد اقل یک شماره از مجله را از کتابفروشیهای پیشاور خریداری کند ،که متاسفانه در مورد کم لطفی کردومجله بدست نیامد۰ از تمام دوستانیکه این شماره ای مجله را در اختیار دارند،تقاضا میګردد تا یک کاپی آنرا غرض نشر به سایت جام غور ارسال بفرمایند۰ موفق باشید۰