آرشیف

2014-12-21

علم عبدالقدیر

دمو کراسی کر بد تر از استبداد کور

 

 

دموکراسی رائج در افغانستان را میتوان دموکراسی کر نامید، در دموکراسی کر إظهار نظر وآزادی بیان و عقیده تا مرز شکستن هنجار ها مجاز واما توجه وتر تیب اثر به آن ممنوع است .در محیط وفضای این دموکراسی گوش شنوایی وجود ندارد واثری بر فرد وجامعه وحکومت هم نخواهد داشت .این نوع دموکراسی که با عث بی باوری وبی إعتمادی بین حکومت ومردم میگردد به مراتب بد تر از استبداد ودیکتاتوریست حتی استبداد کور، استبداد کور جسم را می خراشد ،دموکراسی کر روح را می آزارد. آنجائیکه بخواست ها وآوازها وفر یاد های مظلومانه ملت ودلسوزانه کار شناسان ومتخصصین هیچ إعتنای صورت نمیگیرد وفریاد ها وعقده ها چون حباب در هوای سرد بی إعتنائی می ترکد پیامدش ترکش ودوری از همدیگر است فضای سرد حاکم در کشور زادۀ همین دموکراسی است.

مردم افغانستان دموکراسی کر را تجربه میکنند

دموکراسی از بزرگترین دست آورد های حکومت تحت الحمایه جامعه جهانی در رأس آمریکاست که برای ملت مظلوم افغانستان من حیث دست آورد بزرگ به معرفی گرفته میشود.دموکراسی بایست در سیمای احترام به آراء مردم، آزادی بیان ومطبوعات بخاطر رفع تبعیض ،تأمین عدالت اجتماعی ومشارکت عادلانۀ سیاسی به نمایش گذاشته شود که متأسفانه حکومت ما در رأس رئیس جمهور نه به آراء ونظریات مردم إعتنا وتوجه دارد ونه برای شنیدن بیان وعقیده منتقدین سیاسی وجامعه مدنی گوش شنوا دارد.اگر به آنچه در افغانستان بنام دموکراسی تجربه شده دقت کنیم بدرستی این واقعیت را در می یابیم که پیامد های دموکراسی دروغین روح ملت مارا خسته وشیرازۀ وحدت وإعتماد ملی را از هم گسیسته است.

دموکراسی در نقش ارادۀ مردم

در دموکراسی تمثیل ارادۀ مردم رئیس جمهور همان استبداد نرم را إعمال میکند که منظورش بکرسی نشاندن خواست بیچون وچرای خودش هست وتوقع دارد آراء مردم وسیله باشد بخاطر مشروعیت دیکتاتوری.در روند تطبیق دموکراسی بایست رضامندی مردم ویا ملت هدف باشند نه وسیله اگر اراده ورأئی ملت در حاکمیت سیاسی نقش داشته باشتد معنی اش این است که به هدف دموکراسی که حرمت گذاشتن به خواستها ونیاز های ملت ورضامندی کتله های وسیع مردم است احترام گذاشته شده واگر مردم در پروسه استفاده از دموکراسی وسیله واقع شوند این همان دموکراسی است که حکومت افغانستان در تلاش نهادینه شدن آن است.مثلا وقتی رئیس حکومت نامزد وزراء را بخاطر گر فتن رأئی تأئید به پارلمان میفرستد منظورش این است تا رأئی نمایندگان وسیله باشد برای مشروعیت منبعث از دموکراسی فضای کر، در جنین حالتی نمایندگان مردم بخواهند ویا نخواهند خواست وحکم رئیس جمهور سلطان گونه بر کرسی خواهد نشست.نمونه های آن ادامه کار اسپنتا من حیث وزیر خارجه علی رغم رأئی منفی نمایندگان بود آن هم در نقش وزیر خارجه که بایست اقلا یک مشروعیت تقلبی میداشت که نداشت، ویا در هر دورۀ که وزرآئ سلب إعتماد شدند ویا رأئی نیاوردند محترم حامد کرزی قصدا ایشان را من حیث وزیر سر پرست منصوب کرد ویا اینکه من حیث وزیر مشاوردر قصر ریاست جمهوری ارتقای منزلت داد تا به نمایندگان مردم بفهماند که رأئی شما تعین کننده نیست.در چنین حالتی جزء إهانت وزجر روحی چیزی دیگر نصیب نمایندگان ملت نمیشود.وحتی در مورد آخرین نامزد وزراء رئیس جمهور قبل از فرستادن نامزدان محترم اسدالله خالد را سر پرست ریاست امنیت ملی تعین نمود که نوع هوشدار غافلگیرانه محسوب میشد یعنی رأئی میدهید خوب والا سر پرست ساختن حق من است وهمه را سر پرست مؤظف میسازم.لذا نمایندگان مجبور بودند رأئی بدهند وإلا تأئید وعدم تأئید شان هیچ نقشی بر ادامه کار وزراء نداشت، لذا وکلا ی مردم این را صواب دیدند تا از ویکل پارلمانی هم جیب خرچ بگیرند وهم از إهانتیکه از طرف رئیس جمهور إعمال میشد جلو گیری کنند.یعنی تنها رئیس جمهور است که مواد قانون اساسی را زیر پا ودیگران به هنجار شکنی تشویق میکند.

دموکراسی در محدودۀ ازادی بیان ومطبوعات

خوانندگان محترم شاهد وناظر تظاهرات، سخنرانیها ، تحلیل ها ،انتقاد ها وپیشنهاد هایی سیاستمداران ومتخصصین افغانی پیرامون نا بسامانیهای سیاسی ، امنیتی وحتی فساد اداری در کشور هستند، صد ها افغان تحصیل کرده چه ملکی وچه نظامی در رسانه ها مسائل حاد کشور را به تحلیل وبر ر سی میگیرند وگاهی دیده نشده که حکومت به تأسی از پیشنهاد جامعه مدنی وشخصیت های متخصص ومطرح کشور مجلسی را جهت بحث ورایزنی پیرامون نیاز های أصلی مانند چگونگی مبارزه با فساد اداری وختم غائله لودین وزاخیلوال ویا دفاع از مرز های شرقی کشور دائر کرده باشد.؟از نقش أحزاب سیاسی در مورد تمثیل دموکراسی هیچ نمیگوئیم وچون أحزاب سیاسی در افغانستان اصلا نقش ندارند ورسمی ساختن شان هم یک امر بیهوده وضیاع وقت بوده است.أحزابیکه در ساختار نظام سیاسی نقش نداشته باشند یعنی چه؟

فریاد منتقد ودرد متخصص صدای تبله باز گل

رئیس جمهور به اطرافیانش گفته صدای منتقدین ومعترضین مثل صدای تبله باز گل…در دموکراسی نو پای هر کس هر چه دلش خواست بگوید اما نباید به آن توجه شود، همینکه زمینه تأسیس ده ها تلویزون وصد ها نشریه ورادیو مساعد شده تا افراد بیکار ویا درد دار از بلند گو های شان پف کنند کافیست، اگربه انتقاد ها وپیشنهاد ها توجه کنید باید گلیم حکومت را جمع کنیم لذا پالیسی حکومت خودرا کر انداختن است از مردم گفتن واز ما نا شنیدن. بگذار هرکس هر چه دلش میخواهد بگوید وشما به کاری خود ادامه دهید.پست هارا بین تیم وگروپ تقسیم ،امتیازات را توزیع و به أحزاب وحرکت های سیاسی بر چسپ سمت گرائی، قوم گرائی وتجزیه طلبی بزنید ویا تهدید کنید که میخواهید شمارا بحالت قبل از 2001 بر گردانیم .درین تیم حق دارد یک نفر هم وزیر باشد هم رئیس تنظیمیه وهم مشاور رئیس جمهور.یا پدر به نمایندگی یک قوم مشاور ارشد وفرزند وزیر وعمه عضو شورای عالی صلح بلی نمایندۀ همه اقوام وملیتها در حکومت هست کسی حق ندارد ادعای مشارکت ملی وعدالت سیاسی داشته باشد همه هست ولی از یک تیم.

سرنوشت مردم در دموکراسی کر

مردم بیچاره خسته شده اند دیگر شیمه مخالفت ورفتن به سنگر را ندارند.دربیرون دام طالبها ودر داخل هم هم زنجیر های استبداد نرم کسانیکه میخواهند به فعالیتهای مافیای در عرصه اقتصاد، سیاست وامنیت شریک شوند میتوانند در حلقه حکومت در آیند وآنانیکه به تمرین انواع واقسام جنایت ها مائل اند میتوانند به طالبان به پیوندند آنها هم برادر اند منتها نا راضی یکطرف جنایت سیاسی ومالی مکیند وطرف دیگر جنایتهای مختلف.وحال حزب اسلامی هم افتخار انتحاری داشتن را اعلان کرده که طبعا در مخالفت با صحبت های استاد سیاف است واین از خصلت های همیشگی حکمتیار است که باید اجتهاد کنند ودین را توجیه نماید، اعلان نماینده حزب مبنی بر پذیرش مسئولیت حمله انتحاری علیه کار مندان شرکت مسافر بری خارجی پیامی است به استاد سیاف که گویا مفتیان دیگری از أهل جهاد وجود دارد که فتوی اخیر شمارا در عمل رد میکند.اگر به توجیه وتأویل هر نیمچه ملا وقعی داده شود دین همیشه ملعبه وبازی چه خواهد بود وریختن خون ملیونها انسان از کانال همین فتوا مباح پنداشته میشود.

رشتۀ دین چون فقیها کس نرشت

کعبه را کردند آخر چهار خشت