X

آرشیف

دستگیری از غم
دستگیری از غم
طفلکِ فکرم
به عشق می اندیشید
وهم
ـ تاکه پیرشد ـ
همیشه عشق می نوشید
ویادنداشت فکر کند
که راه دورودرازست
و دَرد درهمه جاست
و فـَضل وخِرد
کوه های بزرگی اند
همیشه پابرجا.
< >
دران زمان که کودک بی چاره
فقط عشق می نوشید
کرانه
هیچ نداشت
و درهمه حال
فتح کردنِ قـُللِ دَرد را
به یادِمن می داد
و از برای غمم
دستگیرِبزرگی بود.
< >
در ان زمانه که من پیرواین کودک بودم
عشق می نوشیدم
ودلاوری هایم
زبردباری ها
شبیه دلیرانِ قصه های کودکی ام بود
و در تمامِ فصول
دلم
موافقِ باران بود
وروشنایی را صدا می زد!
< >
طفلکِ فکرم
به عشق می اندیشید
وهم
ـ تاکه پیرگشت ـ
همیشه عشق می نوشید.
.
برلین ،
سپتمبردوهزاروبیست ویک ترسایی
….
X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.