آرشیف

2016-12-6

علم عبدالقدیر

در محور شخصیت جنرال محی الدین غوری

 

 

جنرال محی الدین غوری یگانه جنرال به تمام معنی بود که علاوه از تحصیلات عالی نظامی در کوره های  داغ وظیفه  نظامی نیزآب دیده شده بود مو صوف ضمن داشتن اوصاف شایسته چون صداقت تحمل وبرد باری از تجربه کافی بر خوردا بود او بر خلاف بسیاری از مسئولین بلند پایه  دولت  در مورد آداب ورسوم تمام مردم افغانستان آگاهی کامل داشت وهمیشه  به ارزش های فر هنگی واعتقادی مردم افغانستان ارج میگذاشت وخودرا مکلف به دفاع ازین ارزش ها میدانست. تحصیل تجربه وشناخت از هنجار های فر هنگی جامعه  واجرای وظیف در ولایات مختلف  ودر سال های اخیر زیارت خانه خدا آن را هم محبوب وهم  مؤفق ساخته بود.

·         رشد تدریجی وقانونی: شهید جنرال محی الدین غوری همه نردبان ها لازم را تا رسیدن به مدارج عالی نظامی طی نمود واو جنرال منحصر به فردی است که در نظام های بی قاعده وقانون افغانستان همه پله های نظامی را به تر تیب ومطابق شرائط پیمود ودر حیاتش از هیچ امتیازی فوق العادۀ بخاطر رسیدن به منصب وچوکی  بهره نبرد.او بعد از فراغت از حربی پوهنتون وظیفه را از قوماندانی تولی آغاز کرد وبعد طبق دسپلین وانظباط عسکری مطابق رتبه نظامی اش به تر تیب به حیث قوماندان  تولی سپس کندک وبه همین تر تیب قوماندان غند و ولواء و فرقه  تا ریاست ارکان وقوماندانی قل اردوی ظفر در چهار گوشۀ افغانستان ایفای وظیفه نمود ودر تمام دوران وظیفه اش صادق وسر بلند بود.او در کابل وردک با میان لو گر  هلمند وقندهار ونیمروز وسپس من حیث مسئول در قل اردوی ظفر  در ولایات هرات وفراه وباد غیس وغور ایفای وظیفه نمود. شما اگر این ویژهگیهای را کنار هم بگذارید در وزارت دفاع شخصیت با داشتن چنین خصوصیات  بسیار کم است.

1-      تحصیل در حربی شونحی وحربی پوهنتون و واکادمی های نظامی بیرون از کشور تا سطح ما ستری وتجربه سی سال وظیفه

2-      ارتقای تدریجی وقانونی :وظیفه  اش به تر تیب از تولی شروع تا قل اردو ابر همه پله ها قدم گذاشت . او مانند دیگران ترفیع فوق العده ووظیفه  فوق العاده نگرفت. سماروق گونه بر رتبه وچوکی نرسید.

3-      در بسیاری از ولایات افغانستان ایفای وظیفه کرد که در بالا ذکر شد.وا ین نشانه ملی بودن یک شخص است.

4-      با فر هنگ وکلتور همه مردم افغانستان آگاهی داشت.ضمن درس  تجربه کاری واشنای با مردم ولایات مختلف بوی کمک کرد.

5-      کار در همه حکومت ها بدون تبعیض :به استثنائی دوره طالب ها در همه نظام های افغانستان وظیفه انجام داد.

6-      به  حج بیت الله شریف رفت بر جبل الرحمة استاد شد ،خانه کعبه را طواف کرد ودست بر استانه دروازه خانه خدا برد واماکن مقدس را زیارت کرد ومانند یک حاجی متعهد بوظیفه اش ادامه میداد.

7-      در آخرین سال حیات به ندائی وجدانش لبیک گفته وبعدا از سی و هفت سال دوری از محل تولد امسال به ولسوالی تیوره سفر کرد زمینش را بوسه زد وبا چر خبال بر فراز دامنه های شاداب کوه محل تولدش چند بار گردش کرد تو گوئی میدانست سال آخیر زندگی اش هست ونمیتواند در محلیکه دیده به  جهان گذاشته  واولین الفبای زندگی را در آنجا آمو خته بر گردد.هر چند درین اواخر کوشش کرد طبق وعدۀ که با محترم داکتر ابراهیم ملکزاده کرده بود برای یک شب هم که میشود به تیوره برود  وخاطرات طفولیت وجوانی را  تکرار کند اما جنگ های پیهم در فراه برایش موقع نداد.

خاطره:  اشنائی اول ما بود در جوانی ندیده بودم   بعد از پیروزی مجاهدین در کابل وظیفه داشتم  سال 1372 بود که همراه با یک دوست به دفترم آمد .اول شوخی کرد واز حزبها وگروه ها وتعلقات سیاسی صحبت کرد وبعد گفت :خبر باشی که من جمعیتی پخته شده ام  پخته تر از شما ویکجا با داکتر صاحت فضل الله مجددی در لو گر وظیفه اجرا میکنم.گفتم  من شمارا قبل از جمعیت میشناسم وشب ها در چشمه میران در دامنه شاداب کوه ویا چهل ابدال  سپری کرده ایم  پدران ما  همیشه بر سر یک دستار خوان نشسته بودند و.ما وشما قبل از هر حزبی بچه عمو هستیم..با همان خنده وطبع خوش دستم را گرفت وگفت من بر خلاف دیگران مشکلی ندارم به دیدن آمدم .با هم وداع کردیم ورفت.من بعد از آن تاریخ آنرا متفاوت تر از دیگران میدیدم.. دو مر تبه مر حومی را در هرات دیدم یک شب خیلی صحبت کردیم .او به افغانستان وارزش های معنوی افغانستان احترام خاصی داشت. او شهید شده دوستان تلاش دارند جایش را پر کنند .من باور دارم جای صداقت وتواضع وانسانیت  وپشت کارش را  به اسانی پر کرده نمیتوانند.خداوند ج از تقصیراتش بگذرد وجنت را نصیبش گرداند.